اصلاح طلبی در بعد اپوزیسیونى را هرگز خاتمی تائید نکرد وحتى اطلاق اصلاح طلبى به آنها نداد و بارها از زبان خاتمى شنیدیم که ایران و جمهورى اسلامی خط قرمز من است
عبدالرحمن نیک سرشت
گوینده ی سخن بعد از خواندن یک خطابه ی ارزشى و نوعا معرفت شناختى, از منش و کردار اصلاح طلبان ‘؛ به کیستی و چیستى در جریان اصلاح طلبى مى پردازد!
اما در این بخش از سخنان ایشان, ما شاهد ترسیم شکل نازایى از اصلاح طلبی از سوى گوینده سخن هستیم که اصلا مدنظر هیچیک از طیف های اصلاح طلبى تا کنون نبوده است.
اعلامیه ای که اصلاح طلبان را بیشتر شکست خورده وبه یغما رفته نشان مى دهد!!
زیرا فهرست بندی اخلاقى شاخص های اصلاح طلبى از سوى کیانوش راد موجب مى شود که وى دست به تفکیک سازی از طیف هاى موجود در اردوگاه خود بزند
این کار بیشتر منجر به انرژى زدایی از جریان اصلاح طلبى مى شود بالاخص طیفى که اکنون درون دولت ودر کابینه موجود هستند!!
حالا شما خوب به متن گوینده توجه بفرمایید
*اصلاح طلبان را مى توان بر اساس آن شاخص ها از یکدیگر تفکیک کرد
اصلاح طلبان پوششی, بدلى و قلابی, که غیر قابل اعتماد و براى حرکت اصلاحى, از راه روش های انحرافى بهره می گیرند*
خوب این دسته از اصلاح طلبان به تعبیر گوینده غیر خودى هستند که باید طرد شوند
این سخن از آن جنبه بدیل و نوبرانه است که گوینده ى سخن، اولین اصلاح طلبى است که مشاهده می شود. این گونه با صراحت کلام به تقسیم بند های اصولگرایانه تن درمى دهد.!
اشکال بیان گوینده سخن در این مسله نهفته است . یعنی مصادره ى حزبى بواسطه ی حرکت های اپورتونیستى از جریان اصلاح طلبى, که این خود موضوعیتى جدید نیست
کما این که از ۷۶ تاکنون مساله جذب و یارگیرى درون گروهی در این جریان بصورت فله اى ادامه داشت و نقص اصلى ناشى از سیکل معیوب جذب ویارگیرى است
البته این عارضه ناشى از سیاست های کاسبکارانه خود اصلاح طلبان است آن سیاستى که براى اکٽریت شدن و تفوق بر رقیب, مقدمتا همه ى مخالفان و ناراضیان را خودى می پندارد و به نام و رسم خودى بصورت فله ای جذب و یارگیرى می کند تا عاقبت به یک روزی مٽل امروز مى رسند که مى بینند اصل بر فرع مقدم شده است و دفع شر از این شریکان قدرت که هم اپورتونیست هستند و هم مصادره گر, بسیار مشکل به نظر می رسد در حالی که آن دسته از افرادى که به اقرارخود گوینده ى سخن آنها را خودى تلقی می نماید از نقطه نظر این طیف دیگر در درون نظام پذیرشى ندارند
مخصوصا اصلاح طلبانى که خاتمی را به عنوان رهبر اصلاحات می دانند!!
حالا می مانداصلاح طلبانى که کیانوش راد از آنها به عنوان اصلاح طلبان موسمى یاد می کند
امروز این طیف بیشتر از همه ی طیف های دیگر جریان در کنش سیاسی در قدرت نقش ایفا می کنند و مانند کپى برابر اصل از حیٽ شکلی جریان اصلاحات را نمایندگى می نمایند.
این طیف که نه می توان صد در صد به آنها خودى گفت و نه مى توان غیر خودى نامگذارى شان کرد,اکنون در مسند قدرت سیاسى تکیه زده اند و با برند اصلاحات به نان و نوا و مقام رسیده اند
و در روز تنگ یک خدمات حداقلى هم به جریان اصلى می دهند
به نظر منتقد, تلویحا این طیف در این تقسیم بندى نقش نخودى بازى قدرت را ایفا مى کند.
آخر الامر کیانوش راد دربیان طیف دیگرى از جریان خود اشاره به اصلاح طلبان احساسی می کند
*آنها که صرفا آرمان گرا هستند و بدون توجه به بستر هاى واقعی تحولات جامعه ایران موضع گیرى می کنند اصلاح طلبان تندرو هستند*
که در مورد غیر خودى بودن آنها گوینده سکوت می کند پس این افراد به زعم گوینده خودی محسوب می شوند.
البته آن دسته از خودى های معترض که منظرگاه درون نظامی ندارند و به بازی نباید گرفته شوند.
اصلاح طلبی در بعد اپوزیسیونى را هرگز خاتمی تائید نکرد وحتى اطلاق اصلاح طلبى به آنها نداد و بارها از زبان خاتمى شنیدیم که ایران و جمهورى اسلامی خط قرمز من است
حالا نمی دانم چطورپذیرش اصلاح طلبی به معنای عام به زعم گوینده سخن می تواند تمایزش در عدم پذیرش اسلام و ایران و قانون اساسی باشد
با این شکل خاتمی چه رهبر جریانى است که خطوط قرمزش با پیروانش مشترک نباشد!!؟؟
در تقسیم بندی مرحله پنجم از سوى گوینده سخن مااصلاح طلبان معتدل را می بینیم که اهل رستگاری و درستکاری هستند همان طیفی است که خود گوینده آنها را به عنوان رهبریت جریان مستحق و شایسته می داند طیف معتدل و واقع بین که ٽابت قدم هستندکه متکی به تبعیت از قانون اساسی هستند
آن طیف از اصلاحات که از روش های مسالمت آمیز در رشدو توسعه نظام و کشورشان گام بر مى دارند
خوب توجه کنید این تعبیر ارتدوکسی از اصلاح طلبى, حتى خیلى نازل تر از نسخه ی
مارکسیستی آن است که ما در علم سیاست می خوانیم
منتقد این نوع تحلیل ها را از سوى گوینده ی سخن,مفید و جامع در روند یک گفتمان سیاسى نمی داندزیرا اصولا تحلیل گر به هیچ وجه اشارات تبار شناسانه و علت یابانه از وجوب, ایجاب وپدیدارى این طیف ها انجام نداده است
والسلام