امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان: چند وقت پیش یکی از مدیران کل خوزستانی پس از ادغام دو اداره ، دلزده از فضای سیاسی استان به تهران رفت و در وزارتخانه ورزش مشغول به کار شد. وی در گفت و گوی خودمانی حرف هایی از سر دلسوزی مطرح کرد که خلاصه کلامش در این یک جمله خلاصه می شود : مدیران خوزستان بر عکس سایر استان ها چندان اتحادی با هم ندارند و همین عدم یکدستی و یکپارچگی عقب ماندگی استان را رقم زده است.
با رفتن مجید جلالی یکی از مربیان کارکشته فوتبال از مدیریت فولاد خوزستان بار دیگر حرف و حدیث های این چنینی بر زبان ایشان جاری شد.
وی گفت که اتحاد درون استانی بسیار کم است و بعضا دیده می شود در هنگام پخش بازی فوتبال خوزستان با تیم های دیگر ، گزارشگر سیمای خوزستان علیه تیم خوزستانی صحبت می کند. کجای دنیا و ایران چنین اتفاقی می افتد.
مجيد جلالی متولد محله عارف تهران است و پا به 56 سالگی گذاسته است.
وي فوتبال خود را از زمين قيايی زير نظر ناصر عبدی در باشگاه البرز شروع کرد و تا سال 1365 در کسوت بازيکن در تيمهای وحدت و شاهين بازی کرد.
جلالي مربيگری را از سال 1357 شروع کرد و در سطح ملی، تيم ملی نوجوانان ايران، تيم ملی جوانان ايران و تيم نيروهای مسلح ايران را نيز مربيگری کرده است.
جلالي دورههای مربيگری را از ابتدايیترين تا بالاترين سطح مربيگری که مدرک حرفهای مربيگری میباشد را طی کرده است و او را می توان یکی از آکادمیک ترین مربیان کشور برشمرد و افتخارات بیشماری را در کنار ناکامی ها کسب کرده است.
گفت و گوی کوتاه و مختصر راوی با ایشان می توانید در ذیل بخوانید :
چرا اهواز را ترک کردید؟
اختلافات در خوزستان در عرصه فوتبال بسیار است. گروهی که کنار گذاشته می شوند نمی توانند تحمل کنند و شروع به جوسازی می کنند و این گونه رفتارها را قبول نداشتم.
منظورتان چه کسانی است ؟
نمی خواهم اسم شخص خاصی را بیاورم . من مدیر ، بر اساس وظایفی که دارم کاری انجام می دهم و تصمیماتی می گیریم . این تصمیمات ممکن است باب میل همه نباشد.
این گونه جوسازی ها در فوتبال شهرهای دیگر هم وجود دارد و منحصر به خوزستان نیست
در سایر استان ها اینگونه نیست. ببینید... تیم خوزستان بازی می کند اما گزارشگر صدا و سیمای خوزستان علیه تیم استانی صحبت می کند. این هیچ کجای دنیا و ایران معنی ندارد. در تبریز بروید ببینید که اینگونه است. از هوادار گرفته تا گزارشکر یکدل و یک صدا تیم را تشویق می کنند. شما به اصفهان می روی این گونه موارد موارد را نمی بینی. همه با هم متحد هستند تشتت ندارند. حتی مسئولین سیاسی اصفهان در جهت تقویت تیم با هم هم صدا هستند.
علت این تفاوت ها در چیست ؟
در خوزستان همه دلسوزند ولی در نهایت دلسوزی ، نتیجه ای حاصل نمی شود. بین نیروها تفاهمی وجود ندارد و همدیگر را خنثی می کنند. وقتی به اصفهان نگاه می کنیم می بینیم که دو باشگاه بزرگ اصفهان در عین رقابت با هم رفاقت دارند. امکانات خود را در اختیار هم قرار می دهند . دو تیم هستند اما با هم متحد اند.
چطور این همدلی برای پیشرفت فوتبال استان باید ایجاد شود ؟
اگر بخواهیم به پیشرفت پایدار برسیم نیاز به زیرساخت های قوی هم در عرصه مالی هم انسانی و هم امکانات داریم.
در خوزستان امکانات خوب است اما از جنبه انسانی و مالی با کمبود مواجه ایم.
درخصوص مالی که وضع مشخص است و اکثر باشگاه ها درگیر این موضوع اند. منظورتان از تقویت زیرساخت های انسانی چیست ؟
اول این نکته را بگویم که بودجه باشگاه فولاد در 4 سال گذشته هیچ تغییر نکرد و اضافه نشده است و به ما گفتند از همان بودجه سابق استفاده کنید.
حالا جواب به سوال شما: زیرساخت های انسانی یعنی توجه به هواداران فوتبال ، مدیریت های باشگاه ها و رسانه های جمعمی مثل روزنامه ها . متاسفانه حربه سکوها حربه نامناسبی برای توهین به بازیکنان و مربیان شده است. یک سری آدم ها هستند که به سکوها خط می دهند و می گویند مثلا فلانی را بکوبید یا بهمانی را .
شما هم با هواداران مشکل پیدا کردید
متاسفانه در فوتبال خوزستان از هواداران ساده سوء استفاده میکنند به همین دلیل فوتبال خوزستان برای کسب موفقیت در فوتبال ایران باید ابتدا سکوها را اصلاح و آدمهای فرصت طلب را از این استان پاکسازی کند. در فوتبال خوزستان آدمهای خادم را بیرون میکنند و آدمهای فرصت طلب را جذب میکنند که این امر در نهایت به سود فوتبال این استان نخواهد بود.
شما را هم هواداران بیرون کردند؟
در مدت چند سالی که در کنار این باشگاه بودم سعی کردم کارهای مثبت فراوانی برای این تیم انجام دهم و به توسعه فوتبال در این باشگاه و استان خوزستان کمک کنم. در این مدت کارهای مثبتی انجام دادم؛ تیم را جوان کردم و فولاد را به سمت جوانگرایی سوق دادم اما به حرف هواداران گوش دادم و حیا کردم و از فولاد جدا شدم !
عملکرد مثبت شما از دید خودتان؟
چهار سال قبل كه من هدایت تیم فوتبال فولاد خوزستان را به دست گرفتم دو تا سه بازیكن آن بومی بودند و دیگر بازیكنان غیربومی بودند. تخت گاز برای بومی سازی و جوان گرایی تیم رفتیم. می توانستم پول میلیاردی در خوزستان خرج کنم و بازیکنان داخلی و خارجی میلیاردی بخرم اما جوان خوزستانی را باور دارم این کار را نکردم.
در چهار سال گذشته مربی پروازی نبودم و اینجا زندگی کردم. من فقط به همراه تیم از اهواز خارج میشدم و سپس به همراه تیم به اهواز باز میگشتم. اهداف و رویاهای بسیار بزرگی در ذهن خود داشتم و همیشه با خود میگفتم روزی از این باشگاه میروم که قهرمان آسیا شده باشم و به همین دلیل بود که پیشنهاد باشگاههای دیگر در این چند سال را رد کردم و البته منتی هم بر سر کسی نمیگذارم.
و حرف پایانی
دلم برای خوزستان تنگ می شود و حتما دوست دارم دوباره به خوزستان برگردم.یک چیزی مطمئن هستم و اینکه زمان همه چیز را ثابت می کند....