وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿آل عمران ۱۶۹﴾
(و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.)
جامعه غرق در فساد و تباهی بود .خداوند پیامبری از جنس مردم برانگیخت تا آنان را از ضلالت و گمراهی برهاند . بسیاری از مردم به پیامبر و قرآنی که دستورالعمل زندگی بود ایمان آورده و اوامر الهی را گردن نهادند .
و گروهی مخالف نور الهی بوده و لذا در صدد خاموش کردن چراغی که فرا روی بشریت است برآمدند .
و این ضدیت و مبارزه حق و باطل بوده و خواهد بود . در طول تاریخ مردانی از جنس خوبان بوده و هستند که با شهامت و استواری رو در روی دشمنان خدا و رسول(ص) ایستاده و از مال و جان خود گذشته و اگر این خداجویان و عاشقان شهادت نبوده اند بی شک ادیان الهی بطور عام و اسلام بطور خاص رنگ می باختند و جز نامی از آنها نمی ماند .
زمان ما نیز مستثنی از این قاعده نیست؛ لذا می بینیم دشمنان اسلام و بویژه تشیع عزم خود را جزم نموده که ریشه را بخشکاند و مؤید این مطلب فعالیت گروههای تکفیری در عراق و سوریه و … است .
در این راستا افرادی وجود دارند که تحمل فعالیتهای این گروهکهای از خدا بی خبر را ندارند لذا لباس رزم را بر تن نمودند تا مانع گسترش فساد و تباهی از یک سو و باعث عزت بخشیدن به دین الهی و استحکام آن از سوی دیگر گردند و در این راه از عزیزترین و نفیس ترین سرمایه خود که ” جان ” است گذشتند و یکی پس از دیگری با جانفشانی به دیدار معبود شتافتند تا این بار نوبت به جوانمردی از دیار علامه شیخ شوشتری (ره) رسید . او در ۸ سال دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت و در جبهه های حق علیه باطل هیچ فتور و سستی از خود بروز نداد بلکه خلوص و صداقت و شجاعتش زبانزد بود .
او نیک نامی است به نام حاج هادی کجباف . و این نام ” کوچک ” او که نه بلکه این نام ” بزرگ ” – هادی – چه زیبا و برازنده او است چرا که از یک طرف هم نام با ” امامش ” – و جالب این است که شهادتش نیز همزمان با شهادت مولایش صورت پذیرفت – و از طرفی دیگر واقعاً ” هدایتگر ” بود و این هدایتگریش در طول حیات مبارکش قابل لمس بود .
روح حاج هادی بزرگتر از دنیایی است که در آن زندگی می کرد ؛ این دنیا ظرفیت و توان نگه داشتن این شهید و دیگر شهداء را نداشت لذا مرگ در بستر را برازنده خود نمی داند و با الهام گرفتن از پیشوایان خود رفتن را برمی گزیند و با این انتخاب ، نام خود را در لیست جوانمردان و مدافعان حرم زینبی ثبت می کند چرا که می داند ” زینب (س) نباید دو بار به اسارت برده شود .”
شهیدان آسمانی هستند و زمین را زندان خود می پندارند و به ” إنّا لله و إنّا الیه راجعون ” وثوق کامل دارند لذا افلاک را بر خاک ترجیح می دهند. هر چند این شهید بزرگوار و دیگر شهیدان عزیز آرمیدند اما بی شک دیگران را بیدار نمودند و جوانان برومند این دیارآنان را ” الگوی ” خود می دانند ؛ لذا با بر زمین افتادن یک عزیز ، چندین عزیز دیگر سلاح او را بلند خواهند کرد و این را در دفاع مقدس شاهد بوده ایم .
شیعه بودن مرز نمی شناسد ؛ ایشان در اربعین سال گذشته به عشق اهل بیت (ع)به کربلا می رود و با کمک دیگر همشهریانش ضمن راه اندازی سقاخانه و خدمت به زائرین اباعبدالله (ع) ، اقدام به واکس زدن کفش های زائرین نیز می نماید .
شهید کجباف می توانست بماند و ” امتیاز ” بگیرد اما ایشان ” جان ” داد . او قادر بود با سابقه شفاف و اندوخته اجتماعی و جایگاه مثبتی که پس از دوران دفاع مقدس به آن نائل شده بود بسنده کند و زندگی خود را بکند ولی از آنجا که ” ارزش ها ” حد یقفی ندارند و انسان خداجو هیچگاه از تعالی و رشد معنوی باز نمی ایستد ، ایشان ترجیح می دهد عشقش به خاندان رسالت (ع) را در دفاع از حرم زینب (س) متبلور نماید لذا از نگاه ایشان مجروح و بستری شدن در یکی از بیمارستانهای تهران کفایت نمی کند بلکه باید ” شهادت که هنر مردان خداست ” را در آغوش بگیرد .
اگر بنده و امثال بنده به ستایش شهداء می نشینیم ؛ در واقع یک نوع بزرگداشت و تکریم و تعظیم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و اگر از مقام حاج هادی و دیگر شهدای مدافع حرم تجلیل می کنیم در واقع به مقام والای حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) عرض ارادت می نمائیم .
در پایان ضمن تسلیت شهادت این شهید والا مقام ، علو مقام ایشان و دیگر شهدا را از خداوند متعال خواهانیم و بر روان پاک و ملکوتی آنان سلام و درود می فرستیم و برای شادی ارواح مطهرشان ، سوره مبارکه فاتحه را با ذکر صلوات بر محمد و ال محمد (ص) قرائت می کنیم .
حمید سالم پور
سایت salempoor.ir