چهار منطقه رو در شخصیت افراد تعریف می کنیم که این مناطق رو به تک تک و جزا بررسی می کنیم.
منطقه اول منطقه باز هست که در واقع قسمتی از شخصیتمان هست که برای دیگران به نمایش می گذاریم و دیگران به این بخش از شخصیت ما شناخت دارند و با توجه به این ویژگی های که نشون می دهیم ما را می شناسند و بر اساس انها می توانیم فرایندهای ارتباطی با دیگران برقرار کنیم و ویژگی های شخص در این منطقه به راحتی قابل مشاهده هستند. وخود فرد نسبت به این منطقه اگاهی دارد. افراد باید بدانند که مرز منطقه آشکارشان چقدر باید باشد و خیلی در دسترس همه نباشند. منظور این است که خیلی اسرار خودشان را به عبارتی به همه نگویند .
منطقه دوم که به منطقه کور تشبیه شده است از این جهت که فرد نسبت به این منطقه در واقع اگاهی ندارد
ممکن است که فرد عمل خودش رو براساس یکسری اگاهی ها یا دانشها بداند در حالی که از نظر دیگران، عمل فرد از روی نادانی باشد.
در واقع در منطقه کو، ضعف ها و ایرادهای فرد که به چشم خوش نمی آید ولی برای دیگران به راحتی قابل مشاهده است، متجلی می شود. در واقع افرادی که دارای مشکلات شخصیتی هستند در این بخش از شخصیت مشکل دارند. که علی رغم تذکر توسط دیگران از پذیرفتن آن، گاها اجتناب و مقاومت می کنند.
منطقه کور، در واقع منطقه مسأله دار فرد است که ممکن است حرکات ارتباطی غیر عمدی در این سطح رخ دهد. مثل پرخشگریها و عصبانیت ها و حسادتها و... در این منطقه رخ می دهد. در این منطقه، فرد نبست به ان اگاهی ندارد ولی دیگران نسبت به ان آگاهند.
منطقه سوم منطقه ایست که فرد خودش رو در واقع سانسور می کند و شفاف سازی نمی کند و آن بخش هایی را از شخصیتش را که تمایل ندارد، به نمایش نمی گذارد و فقط بخشهایی از شخصیت خودش را که مایل است به تجلی می گذارد. حال هرچه افراد منطقه پنهانشان بیشتر باشه این افراد مرموزتر و بسته هستند.
نسبت به این بخش از شخصیت، افراد، خودشان نسبت به ان آگاهی دارند ولی دیگران نسبت به ان آگاهی ندارند.
نطقه چهارم، منطقه ضمیر ناخوداگاه است که شامل توانایی ها استعدادهای ناشناخته افراد می باشد نسبت به این منطقه نه فرد ونه دیگران اگاهی ندارند. حال این سطوح به هم وابسته هستند و تغییر در هر کدام باعث تغییر در دیگری می شود و ممکن است ما بخشی از شخصیت پنهان خودمان را به بخش اشکار بیاوریم و بخش اشکار را توسعه بدهیم
حال در ارتباطات باید توجه داشته باشیم چه موقع و کجا از کدام بخش از شخصیتمان استفاده کنیم که البته متناسب با ان موقعیت و متناسب با ان اشخاص استفاده بشود که این در خود پذیری در واقع با بالابردن حرمت نفس ما می توانیم به بخش های مختلف شخصیتمان اگاه بشویم و اگاهیمان را بالا ببریم و در معرفی خودمان وقتی عزت نفس بالایی داشته باشیم اجازه می دهیم دیگران ان چیزهایی رو که لازم است را در مورد ما بدانند و ترس و نگرانی از تفکر دیگران راجع به خودمان نخواهیم داشت.
ولی برخی افراد به علت همین عزت نفس پایین از دادن اطلاعات جزیی هم در مورد خودشون به دیگران ترس و هراس دارند. البته در مورد خود افشایی و شفاف سازی در مورد خودمان باید بدانیم که اطلاعات خصوصی رو هر کجا بازگو نکنیم و اینکه به هرکسی نگوییم و این هم در واقع نیاز به داشتن مهارت توانایی سنجیدن مناسب که چه چیزی را چه موقع و کجا بگوییم را در واقع می طلبد و این نیازمند اگاهی داشتن از مهارت مدیریت ارتباط می باشد.