رامین ناصح (تحلیلگر سیاسی - اجتماعی)
1. هرچند در یک جامعه دموکراتیک و مدنی و دارای ساز و کارهای تحقق جمهوریت و مردمسالاری، هر انتخاباتی در جای خود سرنوشت ساز و حائز اهمیت فراوان است، اما انتخابات مجلس سال جاری در جمهوری اسلامی ایران، از اهمیتی مضاعف برخوردار است. فضای انتخابات 94 از برخی جهات، شباهت هاتی با انتخابات مجلس ششم در سال 78 دارد.
در آن برهه، مردم ایران پس از برگزیدن رئیس جمهوری فهیم، روشنفکر و ترقی خواه با شعارهای مبتنی اصلاح، بهبود، رشد و توسعه همه جانبه با تکیه بر نیروی لایزال ملت در دوم خرداد 76، به این عقلانیت رسیدند که هر چند مطالبات شان در طول دو سال استقرار دولت اصلاحات به طور کامل تحقق نیافته است، ضروری است که حمایت ملی از جنبش نوپای اصلاحات تداوم یابد.
لذا در خلق حماسه شگفت انگیز بهمن 78 و ایجاد مجلسی همسو با دولت ، سنگ تمام گذاشتند. امروز نیز با عنایت به اینکه دولت تدبیر و امید، با دستاوردهایی درخشان در عرصه های گوناگون -که پررنگ ترین و ملموس ترین این دستاوردها، در بخش سیاست خارجی تعریف می شود- نیازمند اینست که برای پیشبرد اهداف و برنامه های ترقی خواهانه و اصلاح گرانه خود، یک مجلس همسو و نه سنگ انداز را در کنار خود داشته باشد.
انتخابات این دوره مجلس بسیار سرنوشت ساز است. متأسفانه مجلس فعلی، از همان ابتدا با دولت تدبیر و امید سر ناسازگاری داشته و موانع متعددی را بر سر راه اهداف دولت ایجاد نموده است و تاوان این بدقلقی ها را مردم دادند.
در انتخابات امسال، ضرورت مشارکت هر چه بیشتر مردم در حمایت از کاندیداهایی که برکنار از افراط و تفریط و با اشراف همه جانبه به مشکلات کشور، و با همسویی با دولت محترم، دغدغه پیشبرد اهداف توسعه گرایانه را دارند، احساس می شود. جامعه ما که انواع رفتارهای انتخاباتی را در 33 سال گذشته از خود نشان داده، امروز به این بلوغ و پختگی و عقلانیت رسیده که بداند راه پیشرفت و توسعه کشور، راهی است طولانی و نمی توان یکشبه آنرا طی کرد، و اگر دولتی نتوانست به همه مطالبات مردم، در کوتاه مدت پاسخ گوید، نمی بایست پشت او را خالی کرد.
لذا توقعات و انتظارات خود را پایین آورده و کمابیش استراتژی «مطالبات حداقلی / ایستادگی حداکثری» را در پیش گرفته است. ولی همین مطالبات حداقلی، با پایمردی، ایستادگی و شهامت پیگیری شود.
از بهترین اشکال ایستادگی در برابر نامعتقدان به نقش مردم در حکومت دینی، مشارکت گسترده در انتخابات و برگزیدن نیروهای باورمند به ارزشهای دموکراتیک و جامعه گراست. و البته نیازمند این هستیم که غیر از «مشارکت توده وار»، «مشارکت نهادمند» و همیشگی نیز از طریق نهادهای مدنی افزایش یابد؛ تا بتوانیم اندک اندک پایه های جامعه مدنی و یک حاکمیت دموکراتیک توسعه گرا را محکم کنیم.
.2. و اما مردم چه انتظاراتی از مجلس آینده دارند؟ باید گفت جامعه ایران با کوهی از مشکلات روبروست و حتی در شرایط همسویی کامل دولت و مجلس، از میان بردن همه این مشکلات و نارسایی ها و نابسامانی ها در کوتاه مدت و حتی میان مدت، بسیار دشوار است.
اما چنانچه چنین مجلسی تشکیل شود، می توان سرعت و شتاب بیشتری را برای حل و فصل خردمندانه و علمی این مشکلات شاهد بود. جامعه ما بیش از هر چیز، به تحقق ارزش و حقوق و فرصتهای برابر برای همه شهروندان ایرانی، به صرف انسان بودن و صرف نظر از قومیت، مذهب، طبقه و جنسیت آنها، تقویت و حمایت از نهادهای مدنی (احزاب، NGOها، سندیکاها، تشکلهای دانشجویی و...)، توزیع عادلانه ثروت و کاستن از شکاف طبقاتی از طریق راهکارهایی چون ملی کردن منابع و صنایع بزرگ و کلیدی اقتصاد کشور و نظارت و کنترل دولت و مجلس بر سیستم تولید و توزیع کالا، افزایش مالیاتها و استفاده صحیح از آن در جهت ارائه خدمات همگانی و تأمین بهداشت و درمان مناست و آموزش و پرورش رایگان تا سطوح عالی، تلاش در مسیر بهره وری هرچه بیشتر بخشهای زحمتکش جامعه در برنامه های توسعه اقتصادی درون زا، اهتمام جدی به توسعه فرهنگی جامعه و گردش آزاد اطلاعات و حمایت از مطبوعات و دیگر رسانه های گروهی و گسترش خدمات فرهنگی، اهتمام جدی در امر ازدواج و اشتغال جوانان و توسعه پژوهش های علمی در جهت راهکارهای کاستن از آسیب های اجتماعی، تضمین آزادی های اجتماعی و حفظ احترام و کرامت انسانی جوانان و خودداری از برخوردهای سلیقه ای و خشن با جوانان، کاهش بوروکراسی و تسهیل در انجام امور اداری، و... نیاز دارد. و با تکیه بر پیمایشهای علمی و رفتارشناسی سیاسی و اجتماعی مردم به نظر می رسد این موارد، می تواند چکیده و عصاره مطالبات مردم ما از مجلس آینده باشد.
3. مردم خوزستان از سویی در مشکلاتی که کل جامعه ایران از آن رنج می برند، و مطالباتی که همه ایرانیان از مجلس آینده دارند، شریکند؛ اما این خطه رنجدیده که «قلب تپنده ایران» محسوب می شود، مسائل خاص خود را نیز دارد؛
برای بهبود و اصلاح، چشم امید به مجلس آینده دوخته است. از مسائل بسیار عمده که مردم استان حاشیه ای خوزستان را رنج می دهد، سانترالیسم و تمرکز قدرت و ثروت در مرکزیت کشور و توزیع ناعادلانه آن در سطح کشور و ضعف نهادهای منطقه ای سیاستگذاری و اجراست.
خوزستانی ها عمیقا از مجلس آینده انتظار دارند که با یک رویکرد «دسانترالیسی» و تمرکز زدایانه، اصل عدالت اجتماعی در توزیع قدرت و ثروت در سراسر کشور رعایت شود؛ و اگر پیش از این، اجحافی در حق مردم استانهای حاشیه ای شده، نمایندگان مجلس آتی در صدد جبران کردن بربیایند.
این رویکرد می تواند تا حدود زیادی به برقراری امنیت و آسایش در استان کمک کند. خوزستان به عنوان یک استان کثیر الاقوام، بیش از هر چیز نیازمند صلح اجتماعی، اعتمادورزی، امیدواری، مشارکت، همدردی، خیرخواهی و آینده نگری است. حل معضلات اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی استان، نیازمند مجلسی متشکل از نمایندگان دارای تعهد انسانی و تخصص علمی است که به شناخت و ریشه یابی علل و عواملی که رویهم رفته زیستن در این استان را با دشواری همراه کرده، اهتمام ورزند.
نابسامانی های دیار کارون، آنقدر در تعامل با یکدیگر، تشدید و پیچیده شده اند، که تجویز نسخه برای آنها، نیاز به رویکردی «کل نگر» و «آینده نگر» و تکیه بر «تفکر سیستمی» دارد. آینده نگری یعنی فکر کردن درباره اتفاقات آینده قبل از وقوع آن، تا بتوان بیشترین بهره وری را با کمترین هزینه ها بدست آورد و با هدایت و راهبری شاخصه ها و مؤلفه های موضوعی بتوان میان آنها هماهنگی و ارتباط تنگاتنگ به وجود آورد. از این رو، برای بهتر شدن نباید منتظر آینده شد؛ بلکه باید آینده را همین امروز ساخت.
مجلس متشکل از نمایندگانی که به نیروی لایزال مردم تکیه کنند، خواهد توانست چنین اموری را تا حدود زیادی تحقق بخشد. تکیه بر نیروی مردم، صرفا به مقاطعی چون انتخابات یا تظاهرات محدود نمی شود. در کشورهای توسعه یافته، تشکلهای غیردولتی (NGOها) که چندی است در کشور ما سازمانهای مردم نهاد (سمن ها) خوانده می شوند، یاور و یاری رسان دولت و مجلس برای بهبود اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی هستند. در استان خوزستان، صدها NGO وجود دارند که اغلب، به دلیل کمبود امکانات و عدم حمایت کافی، از فعالیت باز مانده اند.
نمایندگان مجلس با بها دادن بیشتر به این تشکلها می تونند به ایجاد شبکه هایی مردمی و خودجوش برای توسعه همه جانبه استان و حل مشکلات آن کمک کنند. یک نماینده مجلس شاید فرصت پیمایشهای علمی و تحقیقات میدانی گسترده درباره مشکلات مردم را نداشته باشد؛ و از این گذشته، یک فرد نمی تواند در همه حوزه های سیاسی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی صاحب نظر باشد. لذا NGOها با ارتباط سینه به سینه ای که با مردم دارند و تخصصهای مختلفی که اعضای آنها از آن برخوردارند، می توانند بسیاری آمارها و راهکارهای مطالعه شده را با نمایندگان در میان بگذارند؛
بنابراین ارتباط نزدیک و منظم و مشورت خواهی از اینگونه تشکلها، برای نمایندگان مجلس که دغدغه و دلسوزی برای مردم را داشته باشند، بسیار ضروری است. نمایندگانی که نشستهای منظم با NGOها را جدی گرفته و با حوصله فراوان، شنونده راه حلهای مطالعه شده آنها باشند، قطعا خواهند توانست توفیقات بیشتری در تخفیف مشکلات حوزه نمایندگی خود فراچنگ آورند.
به هر روی بایسته است به انتخابات در پیش رو، با امید بنگریم؛ چرا که هیچ کس از امیدواری و مثبت اندیشی، زیان ندیده است!