شوشان:ندا شفیعی ؛ کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و مدرس حوزه خبر و رسانه
در تعریف رسانه سخن بسیار گفته شده اما در یک تعریف اجمالی و اجماعی، رسانه ابزاری برای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده (فرد و جامعه و گروه های مخاطب و هدف ) تعریف شده است.
آیا رسانه علاوه بر انتقال پیام فرستنده، خود واجد روح و انتقال فرهنگ و اخلاق خاصی است؟ این سوال مهمی است که با شکل گیری عصر ارتباطات و پدیده دیجیتالیسم در ساحت جهانی فرهنگ و سیاست، پیش روی اندیشمندان و متخصصان ارتباطات قرار گرفته است که در جای خود قابل بحث است. رسانه های ارتباطی، کانالها و ابزار بسیار مهمی برای شناخت و آگاهی سیاسی،هوشیار سازی، فهم و جهت دهی شهروندان و گروه های سیاسی و اجتماعی هستند.
اخلاق رسانه ای، ( با اندکی تفاوت و تمایز با اخلاق خبرنگاری ) از جمله مسایلی است که توجه به آن ضروری می نماید. کارکرد رسانه توجه به انتقال تکنیکی، فنی و درست وانتخاب قالب مناسب و موثر برای بیان یک خبر، یا یک حقیقت است. اما وظیفه یک رسانه، علاوه بر رعایت جنبه های فنی – تکنیکی؛ پایبندی به اهداف و سیاست های پذیرفته شده از سوی رسانه است.
رسانه ها امری فراگیرند، آنها می توانند یک کلاس بی دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانه ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند؛ آنها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.
رسانه ها در شرایط کنونی یکی از مهمترین دستاوردهای پیشرفت بشری و یکی از با ارزش ترین وسیله آگاهی رسانی همگانی هستند که پیوسته و با سرعت، به دلیل جایگاه و اهمیت کلیدی و طبق نیازمندی متقاضیان در حال گسترش و فراگیری اند.
در اهمیت رسانه ها این نکته کفایت می کند که در پرتو آگاهی دهی آنها، موانع جغرافیایی و تاحدودی سیاسی و فرهنگی از میان برداشته شده(دهکده جهانی) و میلیاردها نفر به وسیله رسانه ها با هم مرتبط شده اند و بسیار ساده می توانند اطلاعاتی را که نیازمند هستند را به دست آورند. مردم به صورت ارادی یا بدون قصد، از هر رسانه تا حدی به کانال ارتباط آن و تا حدی به موضوع، شکل و اهداف آموزش مورد انتظار بستگی دارد.
هدف و سیاست یک رسانه می تواند؛ سیاست بی طرفی و یا سیاست حمایتی اعلام شده باشد. در این شرایط، آنچه موجب اعتماد مخاطب را ایجاد، تثبیت و گسترش خواهد داد؛ الزام دست اندرکاران رسانه به وظایف اعلام شده است.
رسانه بی طرف:
معمولا رسانه هایی که وابسته به دولت ها و نهادهای عمومی و علمی هستند، از سیاست بی طرفانه جانبداری می کنند.
برای این دسته از رسانه ها:
الف) ارزش خبری بیش از محتوای خبر اهمیت دارد. میزان جلب مخاطبان و حساسیت مردم در شنیدن و دیدن خبر، موجب انتشار یا عدم انتشار یک خبر می شود.
ب) الزام به آشکار کردن حقیقت، اصلی ترین سیاست و اولویت است. دولت . حکومت ، مقام مسئول و ..... در درجه دوم و چندم اهمیت قرار دارد.
ج) اصل بی طرفی به مخالفان و موافقان یک ایده ، طرح، پروژه، امکان و فرصت مساوی در بیان بی پرده و صریح آن را خواهد داد. در این نگاه، حکومت و مسئولان حقی بیش از سایر مردم و متخصصان ندارند و همه در برابر قدرت رسانه ای مساوی هستند. البته صرف ادعا هیچگاه اطمینان بخش و اعتماد زا نبوده است. مهم پایبندی مسئولان یک رسانه و اعتماد مردم است.
در سیستم های حکومتی مبتنی بر آزادی گردش اطلاعات، به خوبی این رویکرد قابل مشاهده است و در رژیم های غیر مردمی، علی رغم ادعا های فراوان، فاصله بسیار زیادی میان ادعا و واقعیت وجود دارد. در دستگاه های میانی حکومت ها هم همین رویه ها گاه حاکم می شود.
اخلاق حرفه ای، در یک کلام به پایبندی حرفه ای به ارائه اخبار از نظر اهداف رسانه و تکنیک های نشر آن ارتباط معنا داری خواهد داشت. نمی توان از بی طرفی سخن گفت، اما در عمل، شاهد سو گیری های سیاسی و جناحی در همان خبرگزاری بود. نمی توان یک خبرگزاری متعلق به کل نظام باشد اما در خدمت یک جناح یا گرایش سیاسی قرار گرفته باشد و در سطح استانی نمی توان خبرگزاری را به رسانه یک اداره یا شخص، تبدیل کرد. رسانه دولت و حکومت و رسانه عمومی باید متعلق به همه مردم با هر اختلاف و سلیقه باشد.
رسانه های حمایتی:
در همه جای دنیا مرسوم است که احزاب، تولیدکنندگان و ..... برای تبلیغ سیاست ها و برنامه های خویش اقدام به گشایش رسانه و خبرگزاری می کنند. مردم با اینگونه رسانه ها از ابتدا، با نگاهی موشکافانه و انتقادی می نگرند و با علم به اینکه این خبرگزاری سیاستی خاص دارد به اخبار و پیام های آن می نگرند. اگرچه، حتا در این نوع خبرگزاری ها، به کارگیری روش عادلانه در پوشش نشر اخبار مخالفان و پیروی از اصل بی طرفی هم مفید تر خواهد بود، اما میان اهداف و برنامه های رسانه های حمایتی، مغایرتی دیده نمی شود.
همه سخن و جان کلام اینجاست:
رسانه دولتی و عمومی که سیاست خویش را بی طرفی عنوان کرده است، باید به سیاست بی طرفی وفادار باشد. متاسفانه در فضای رسانه ای استان و در مورد رسانه های بی طرف، گاهی مواردی دیده شده که ناقض اصل بی طرفی است.
در این رسانه ها، از مخالفان و منتقدان خبری نیست. صفحات تنها به حمایت از مسئولان اکتفا می کنند. تنها برخی چهره ها در مصاحبه ها برجسته و همواره در صدر خبرها قرار می گیرند و سیاست های تبلیغی به جای سیاست های تبیینی می نشیند. رسانه های دولتی و عمومی باید به جایگاه اصلی خویش باز گردند. تنها در این صورت می توان به کارامد شدن و مفید بودن رسانه امیدوار بود.
تنها در این صورت نظام و دستگاه های دولتی و حکومتی به بازخورد تصمیمات خود واقف خواهند شد. تنها در این صورت نشاط و تحرک در بخش رسانه ها ایجاد خواهد شد و تنها و تنها در اینصورت مردم به رسانه های بی طرف دولتی و عمومی و بی طرف، اعتماد خواهند داشت.
با سلام و دعاي خير
رسانه ها در استان بطور تخصصي فعال نيستند و در مباحث تحليل خبر و موضوعات كارشناسي بسيار ضعيف عمل مي نمايند و بهمين دليل است هر مديري بخود اجازه مي دهد هر گونه آمار و ارقام و عملكردي بر سر زبان بياورد مگر نه چنانچه مديري مي دانست در بحث هاي كارشناسي صحت و سقم و تواقص كاري دستگاه خود نمايان مي گردد بخود اجازه نمي داد چنين بي پروا سخن بگويد