محسن بهاروند
خبرنگاری حرفه ای است که اگر چه اکنون علم آن آکادمیک شده است اما با تجربه بالا و زمان دار هم حاصل می شود که لازمه آن قطعا علاقمندی و پشتکار فراوان در مطالعه خبر می باشد.
وقتی همه خبرنگار می شوند
این روزها به هرجا می روی و مشاهده می کنی افرادی ادعای داشتن این شغل و حرفه را دارند و شاید هم چند روزی در یک نشریه کار کرده باشند و شاید هم تماشگر بوده اند.
به راستی چه شده است که هر کس در جامعه خود را خبرنگار معرفی می کند؟ آیا داشتن جایگاه بالای این شغل مقدس در جامعه است یا اینکه ساز و کاری برای محک زدن افراد مدعی وجود ندارد؟
خبرنگاری در جوامع پیشرفته دنیا بسیار رفیع و دارای جایگاه بالا است و قطعا کسانی به این حرفه روی می آورند که نخبه جامعه خود هستند.
یک خبرنگار باید دارای دانش و بینش بالا باشد تا بتواند همه مسایل پیرامون خود را تجزیه و تحلیل نماید. آیا در جامعه رسانه ای کشورمان و بخصوص منطقه خود اینگونه است و افراد نخبه جامعه به این حرفه مقدس روی آورده اند!
صزف نظر از افراد شاخصی که اکنون در جامعه رسانه ای کشور در حال قلم زدن هستند باید اذعان کرد که متاسفانه بسیارند افرادی که دانش رسانه ای ندارند اما وارد این حرفه مقدس شده اند که همین امر باعث کمرنگ شدن آثار کار رسانه ای می شود.
با یک نگاه اجمالی تر به جوامع رسانه ای ممتاز دنیا به افرادی می رسیم که دارای سواد آکادمیک بالای دانشگاهی هستند که در آن رسانه ها مشغول فعالیت هستند. اما بیشتر اوقات در جامعه رسانه ای کشور کسانی قرار گرفته اند که نه تنها به دانشگاه راه نیافته اند بلکه شاید هنوز دیپلم خود را نیز اخذ نکرده اند و به تعبری نه دانش علمی را دارند و نه دانش تجربی که این می تواند یک فاجعه برای جامعه رسانه ای باشد.
در یک بررسی انجام شده در خصوص وضعیت رسانه ای کشور به نکاتی رسیده ایم که بیان آن در این یادداشت خالی از لطف نیست.
در این بررسی افرادی که وارد جامعه رسانه ای در کشور شده اند سه دسته می باشند دسته اول افراد دارای علاقه، ذوق و خلاقیت رسانه ای که هم دارای مدرک دانشگاهی و هم دارای سواد بالای رسانه ای اعم از تجربه هستند و بدون توجه به درآمد تنها به دنبال اقناع جامعه از طریق رسانه خود می باشند.
دسته دوم کسانی هستند که به دنبال شغل هستند که به دلیل نیافتن شغل در جامعه به این حرفه روی آورده اند تا از طریق آن ارتزاق کنند.
دسته سوم افرادی هستند که خبرنگاری را سکویی برای پرتاب خود می دانند چه برای یافتن شغل چه برای گرفتن مسوولیتهای اداری و پر درآمد.
نبود ساز و کار نظارتی بر این امر باعث شده تا دسته اول در این رسانه ها در اقلیت قرار گیرند و تعدد رسانه ای در کشور شاید تاییدی بر این ادعا باشد.
به نظر می رسد اگر بخواهیم جامعه رسانه ای خود را پویا و پر تحرک نماییم باید ساز و کاری برای آن تعریف شود که تنها افراد دسته اول بتوانند به این جامعه وارد شوند زیرا تنها دسته اول هستند که می توانند در این بخش مفید به حال جامعه باشند.
دسته دوم و سوم که منافع شخصی را بر منافع عمومی ترجیح می دهند هرگز نمی توانند مفید به حال جامعه باشند زیرا هدفی غیر از جامعه را برای خود انتخاب نموده اند.
نکته دیگر اینکه مسوولان رسانه ای نیز باید با همتی مضاعف و کارشناسی شده اجازه ورود افراد دسته دوم و سوم را به رسانه خود ندهند و تنها تلاش نمایند افراد دسته اول را جذب رسانه خود نمایند تا برای جامعه مفید باشند.
دیگر سخن اینکه خبرنگاران همواره به عنوان امنای مردم و مسوولین تلقی می شوند و به همین دلیل خبرنگاران در انجام امانت که همان اطلاع رسانی درست است نباید مضایقت نموده و مسیر درست را باید ادامه دهند تا این اعتماد عمومی هرگز سلب نشود.
اگر خبرنگاران شرافت حرفه ای خود را همواره حفط کنند قطعا رسانه ای موفق خواهند داشت و اقبال عمومی از رسانه آنان افزایش خواهد یافت.
لازمه این کار نیز داشتن سواد رسانه ای است تا نا خواسته در مسیر واقعی قرار نگیرند و رسالت خود را به درستی به سر انجام برسانند.
و سخن آخر اینکه روز خبرنگار را به عنوان روز تجدید میثاق با اخلاق رسانه ای ، شرافت خبرنگاری ، پاسخ به اعتماد عمومی قرار دهیم ودر این روز مقرر کنیم هدف ما اعتلای جامعه ایران اسلامی و پیشرفت و توسعه همه جانبه آن است و تا رسیدن به هدف واقعی از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.