در بحبوبه انتخابات مجلس آنجا که داوطلبان این عرصه مثل برخی از مربیان فاقد گواهینامه و دوره دیده محلات، از مربی گری فقط خط و نشان کشیدن و یار دزدی از تیم حریف را استاد بودند و هر کدام مانند داش آکل های دهه ۴۰ در اطراف خود نوچه هایی همراه. کرده، که در برخی مواقع شعار، تمجید، وعده های خوشایند را بدهند، و بدین حیله سبد آرای بیشتری از سایر رقبا داشته باشند، با یکی از دوستان که از بد ،بخت خود و به خیال تحقق وعده های یکی از این داوطلبان او را همراهی و پوستر و بنر مقصود خود را میچسباند در مسیری هم صحبت شدم؛
اول اینکه ایشان با آب و تاب از میزان رای و موفقیت صد در صدی کاندید خود و از اینکه ایشان خستگی ناپذیر دست و دل باز و با نفوذ فراوان در تمامی ارکان قدرت قادر به هر کاری است سخن گفت، اما وقتی متوجه شد مثل اینکه تیرش به هدف نخورده!! ، با استحصال و با لحنی خسته گفت: اگر قول نداده بودم تا آخر در کنارش باشم سیاست را کنار میگذاشتم!!!
آری سیاست را کنار میگذاشتم، و برای خودم و زن وبچه ام وقت میگذاشتم اخه صوابش بیشتر است!!میدونی رو راست بگم ؛ ایشان قول داده اگر به مجلس راه پیدا کرد پسر بیکارم را که اکنون بعد از ۳ سال از اینکه از خدمت آمده و با مدرک لیسانس بیکار و دچار افسردگی شده ببره سرکار! اما فکر میکنم فقط وعده است و اگر خرش از پل گذشت همه را فراموش میکند…_ پس اگه میدونی دروغه چرا اینهمه وقت گذاشتی و از خود بنده خدا کاتولیکتری؟
_ چکار کنم! خودت از بین این نماینده ها!! کسی رو سراغ داری روی حرفش بمونه تا منهم با او کار کنم؟!سوال ایشان را بی پاسخ گذاشتم، آخه به مقصد!! رسیدیم.عجب علم سیاست، این ملکه علوم در جامعه ما شده پوستر و وعده و آمار اینکه کوی علوی بیشتر رای داره یا منبع آب؟جالب اینکه حتی نخبگان جامعه بعنوان راهبران تفکر اجتماع خود در این ورطه گرفتار شده و از اینکه باید اندیشه باوری و تولید تفکر را در جامعه ایجاد نمایند خویش در موضع گرفتن برای افرادی هزینه میشوند که از علم سیاست دچار نوعی کاسبی شبه سیاسی شده اند.
هر چند در سالهای گذشته بخاطر برخورد نابخردانه با اندیشه های سیاسی تولید این راهبردها در کشور بسیار اندک شده و بخاطر هزینه های آن این پدیده ها رنگ فرهنگی و هنری گرفته و حتی توسط هنرمندان و ادیبان اعلام و بیان شده اما این موضوع رسالت نخبگان سیاسی را نه تنها کم نمیکند بلکه باعث آن است که این سرآمدان راههای پیچیده تر و کارآمدی برای تولید اندیشه به جستجو بکاوند.جهان امروز سرمایه ای گرانبهاتر از تفکر ندارد، تفکری که سطحی، سود جویی شخصی و موقت نیست، بلکه اندیشه ای است که انتفاع اجتماع، و پایدار بوده و سرچشمه آن علم به معنای کامل کلمه، شرایط اجتماعی و آسیب شناسی آن در تمام ابعاد است.
برای این تحول کارساز لازم است نیروهای سازنده فکری بعنوان رزمندگان سیاسی جامعه در پی تولید اندیشه هایی باشند که جامعه را به سوی تعالی واقع بینانه ببرد، نه اینکه خویش در گرداب پوپولیستی غرق شده و صدای آنها در میان صداهای ناهمگن گم شود.اصل اینکه جامعه مدنی بر تولید اندیشه و تضارب افکار استوار است خدشه ای وارد نیست و در این میان اندیشمندان ما باید بر اساس ظرفیت های موجود طوری نظریه پردازی نمایند که حصول به اهداف جامعه مذکور با برنامه از پیش تعیین شده قابل تحقق بوده و با واقع بینی و دوری از ترجمه( نسخه های سایر جوامع)، موجبات ترقی جامعه را در یک بستر امن فراهم آورند.
(فاضل خمیسی)