شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۶۹۵۰
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۸
روزبه کردونی. مدیر کل آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه
 
٢٢ دسامبر ١٩٩٢، مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطع‌نامه‌ای روز ١٧ اکتبر -٢٥ مهر- را به نام روز جهانی ریشه‌کنی فقر نام‌گذاری کرد. کمتر دولتی را می‌توان یافت که عزم، برنامه و سیاستی برای کاهش فقر نداشته باشد، اما دراین‌میان تعداد کشورهایی که برنامه‌هایی موفق، مانند.

Bolsa Familia در برزیل، را تدوین و اجرا کرده باشند، زیاد نیست. گفتنی است با اجرای این برنامه، به مدت ١٠ سال، نابرابري درآمدي در بزریل، ١٦ درصد و فقر مطلق، ٥٠ درصد کاهش یافت.

 اخیرا به رویکردی به نام «مانی‌بال» (Moneyball) برای اجرای سیاست‌های رفاهی به‌ویژه در برخی حوزه‌ها نظیر مبارزه با فقر، اجرای سیاست‌های رفاهی و کنترل و کاهش جرم و جنایت توجه شده است.  «مانی‌بال» واژه‌ای است که اولین‌بار برای توصیف عملکرد مربی تیم بیسبال اوکلاند آتلانتیک، در سال ٢٠٠٢ به کار برده شد؛ تیمی که در آن سال رتبه دوم تیم‌های دارای کمترین بودجه در لیگ بیسبال را داشت.

 مربی تیم اوکلاند برای خرید و جذب بازیکنان، استفاده و تحلیل داده‌های آماری هوشمند و معادلات ریاضی را به جای روش سنتی جذب بازیکن که مبتنی بر غریزه و تجربه شخصی مربیان بود، جایگزین کرد. به‌طورکلی مانی‌بال رویکردی  تحلیلی و مبتنی بر داده‌های هوشمند است که براساس‌ آن، یک تیم بیسبال با کمترین بودجه در زمره موفق‌ترین تیم‌های بیسبال قرار گرفت.

در سال ٢٠١١ نیز فیلمی با همین نام ساخته شد در شش بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما مانی‌بال چه ارتباطی به مبارزه با فقر و به‌طورکلی سیاست‌گذاری یا حکومت‌داری دارد؟ پاسخ ساده است؛ اگر در مبارزه با فقر و اجرای فرایندهای سیاست‌گذاری رفاهی، رویکردی جدید به داده‌ها و اطلاعات مرتبط با فقر و فقرا وجود داشته باشد و دسترسی به اطلاعات هوشمند امکان‌پذیر باشد، این شانس و امکان وجود دارد که این داده‌های هوشمند برای ایجاد روش‌های نو در راستای ارتقای کیفی و کمی سیاست‌های رفاهی و ارائه سرویس و خدمت بهتر به فقرا به کار گرفته شوند و مسائلی نظیر مبارزه با فساد، انتخاب دقیق جامعه هدف و فرایند انتقال حمایت‌های اجتماعی به گروه‌های موردنظر به‌خوبی انجام شود.

 به عبارت دیگر، اگر دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی در کنار یکدیگر سؤال صحیح و درستی درباره وضعیت موجود تدوین کنند و برای مواجهه با آن تحلیل‌های آماری را مبنای کار قرار دهند، موفقیت‌های خوبی کسب خواهند کرد . این موفقیت‌ها می‌تواند بدون دراختیارداشتن منابع مالی فراوان و اختیارات بی‌حدوحصر که معمولا دو شرط اصلی مدیران برای پیشبرد امور است،به دست آید.  ذکر یک نمونه دراین‌باره ضروری است؛ در سال ٢٠٠٣ کاخ سفید مطالعه‌ای درباره ٣٣٠ برنامه مخصوص جوانان محروم و آسیب‌پذیر که به وسیله دولت فدرال تأمین اعتبار می‌شد‌،منتشر کرد.  

همچنين اعلام کرد ارتباطی بین اثرگذاری این برنامه‌ها و گرفتن تصمیم مناسب وجود ندارد. این گزارش تأکید می‌کند با اینکه دولت فدرال بیش از ٢٢٣ میلیارد دلار در سال برای برنامه‌های مرتبط با جوانان محروم و گروه‌های آسیب‌پذیر هزینه می‌کند (از برنامه‌های سلامت، ترک تحصیل در دبیرستان و خشونت جوانان تا بارداری جوانان)  اما این برنامه‌ها هم‌پوشانی فراوان داشتند.

 این گزارش تأکید داشت بیش از ٦٧ برنامه در حوزه آموزش، ٨٩ برنامه در حوزه سلامت‌های جسمی و روانی و ٩٧ برنامه مرتبط با خشونت جوانان هم‌پوشانی داشتند. نکته مهم‌تر این بود که فقط ١٠ درصد این برنامه‌ها ارزیابی شده بودند و بیش از ٥٠ درصد نیز هیچ‌گونه ارزیابی‌ای نداشته‌‌اند؛ بنابراین به‌ندرت در این برنامه‌ها اطلاعات مناسب و معنادار وجود داشت تا نشان دهد این برنامه‌ها چقدر موفق بوده‌‌ و توانسته‌‌اند به اهداف خود دست یابند.

 برهمین‌اساس برای حل این چالش به پیشنهاد یکی از استادان دانشگاه هاروارد مقرر شد یک درصد بودجه تخصیص‌یافته به هر پروژه و برنامه، برای ارزیابی آن پروژه، اختصاص یابد تا از مؤثر و کارآمدبودن برنامه‌ها اطمینان حاصل شود. واقعیت این است که برای اجرای یک سیاست موفق رفاهی که منجر به کاهش فقر شود، به مدیریت مؤثر، منابع کافی، ساختار و سیستم مناسب همراه با اصلاح فرایند‌ها نیاز است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار