هفته قبل فرصتی دست داد تا ذره بین بدستان سفری به آبادان و خرمشهر داشته باشند و وضعیت این دو شهر مهم جنوبی و بندری را از نزدیک رصد کنند و دید و بازدیدهایی داشته باشند. همچنین فرصتی دست داد تا خدمت شیخ شاکر صنگوری هلالی بزرگ عشایر هلالات برسیم جهت تسلیت از دست دادن فرزند مرحوم شان. معمره صنگور جزو مناطق قدیمی و پر جمعیت ما بین آبادان و خرمشهر است که متاسفانه تاکنون از وضعیت خدماتیب مناسبی برخوردار نبوده است. به طوری که قبل از پل روی اروند رود جزو آبادان و بعد از پل جزو خرمشهر است که تفاوت خدمات رسانی بین مناطق تحت پوشش آبادان و خرمشهر کاملا مشهود است.
در ورودی صنگور که می رسیم اتوبوس شرکت واحد وارد می شود و خاک و گرد و غبار فراوان را بر سر و روی رهگذران می نشاند. رهگذرانی اعم از زن و مرد و دانش آموزانی که عازم منازل شان هستند و واقعا در چنین وضعیتی فقط باید دید شرایط موتورسواری را که همسر را بر ترک موتور دارد و در گرد و غبار ناشی از اتوبوس بی کولر شرکت واحد حمام خاک می گیرند. وضعیت اتوبوس شرکت واحد نیز دیدنی ست. گرمای بالای منطقه و بدون امکانات سرمایشی به نحوی که پرده های اتوبوس باد گرم و غبار را به چهره سرنشینان همچون تازیانه فرود می آورند.
در جلسه با عشایر منطقه همگی و متفقا خواهان روشن شدن تکلیف منطقه هستند و تصور اینکه چرا باید منطقه پر جمعیتی مانند صنگور با دهیاری اداره شود بسیار مشکل است و اینکه چرا نباید از امکانات شهری آبادان یا منطقه آزاد اروند بهره مند نگردد؟ توجیه اهالی در مخالفت با آسفالت کردن صرف یک خیابان اصلی نیز شنیدنی و موجه است. اینکه اگر پس از سال ها مطالبه فقط خیابان اصلی آسفالت شود لذا به هنگام بارندگی در زمستان و عبور و مرور اهالی گل و لای خیابان های فرعی آسفالت نشده مجددا وضعیت را به هم می زند و خواهان آسفالت کل منطقه در خیابان های اصلی و فرعی هستند که مطالبه ای کاملن منطقی است و استدلالات درستی را در خود دارد تا مانع هدر روی منابع و بهره وری و رضایت ساکنان گردد.
موقع خداحافظی که پیک شلوغی و رفت و امد در منطقه است اما یک کامیون را می بینیم که برای آبپاشی خیابان آمده تا شاید از شدت غبار حاصله از رفت و آمد بکاهد. با خود فکر می کنیم و به هم می گوییم که راستی چقدر هزینه این آبپاشی ها می گردد و تا کی قرار است کار غیر اصولی و غیر زیر بنایی شود و مطالبه مردم بی پاسخ گذاشته شود و مردم به جای آنکه مطالبه شان ورود جدی تر به حوزه اقتصاد مرزی و ارتقای کشاورزی و پرورش نخیلات و آبزیان باشد که منطقه مستعد آن است آن چنان مستاصل شوند که سقف مطالبه شان بشود اسفالت خیابان که حق طبیعی و منطقی آنان است یا خدمات گرفتن از شهرداری آبادان.
به هر حال می طلبد که مدیریت این دو شهر خاصه منطقه آزاد اروند در بخش عمرانی و در شرایطی که نیرویی جوان و با انگیزه خدمت جناب مهندس شمخانی عهده دار مسوولیت شده اند و نیروهای بومی مسلط بر امور این سازمان مهم هستند همت کنند و به وضعیت روستاهای مقاوم حاشیه دو شهر و در صورت امکان تجدیدنظر در وضعیت تقسیمات شهرستانی این دو شهر اقدام نمایند چنان که اگر مدیریت این دو شهر واحد شود و یا به آبادان و خرمشهر به عنوان یک شهر نگاه و تامل و برخورد شود وضعیت بهتری برای مردم و نظام رقم بخورد.