امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شهر ما، آبادان با برخورداری از کیلومترها مرز آبی، همچنان چشم براه سفر به شهرهایی دیگر برای استفاده از تفریحات آبی و دریایی است.
با آغاز فصل گرما با بهتر بگوییم با پیچیدن عطر شکوفههای بهاری در سراسر کشور، شهر ما با آفتاب نیمه سوزان و هوای شرجی آشتی کرده و رفته رفته گرما را به منازل خوش کولرنشین هر آبادانی دعوت میکند.
گرمای هوا تاب و تحمل مردم را چنان طاق میکند که حتی روزی دو بار آب تنی هم دردی از دمای بدنشان کم نمیکند!!
افزایش دمای 40 تا 60 درجهای از یک سو، نبود فضای سرسبز مناسب و درختان متناوب از سویی دیگر دل هر رهگذر به دنبال یک متر سایه ناقابل را به درد میآورد.
در این میان عدم وجود استراحتگاه مناسب فصل تابستان در گوشه و کنار شهر و نبود آبسردکنهایی انگشتشمار پیشکش!
کم سفر نکردهایم به شهرهایی سردسیر، شمالی، جنوبی و شرقی و غربی؛ شهرهایی که بدون نیاز به تأمین فضای سبز و درخت و گل و گیاه باز هم از هوایی مطبوع و سایههایی فراخ برخوردارند؛ مناطقی که با وجود اینکه ساعتها در خیابان و کوچههایش قدم میزنی نوشیدن حتی جرعهای آب قلقلکت نمیدهد؛ شهر و دیاری که همه تمهیدات لازم برای تفریح و سپری کردن اوقات فراغت شهروندانش را اندیشیده و مسئولان آن چنان در تکاپواند که به قول معروف "نمیگذارند آب در دل همشهریانشان تکان بخورد".
شهرهایی که نه بافت جغرافیاییشان شبیه به شهر ماست و نه از مزایا موقعیت توریستی، تفریحی و مرزی منطقه ما برخوردارند؛ مناطقی که نه رودخانه دارند و نه در محدوده منطقه آزاد واقع شدهاند؛ نه از آب و نه از اراضی کشاورزی بهرهای برده؛ نه زمینههای مستعد قایقرانی و موجسواری در آنها نهفته و نه بستر رشد ورزشهای مفرح آبی...
مناطقی که نه فرودگاه بینالمللی دارند و نه بهمنشیر و اروند... نه خرما دارند و نه نخلستانهای طویل و عریض.
* مرز و دیاری که نه این دارند و نه آن...
با این همه حال آبادان شاید و باید بهتر از امروز باشد، حال من و تو و مردمش باید زیباتر و پررنگ و لعابتر از دیروز و خوش نفستر و خوش عطرتر از امروز...
آبادان ما امروز با دارا بودن کیلومترها مرز آبی همچنان چشمبراه سفر به شهرهایی دیگر برای استفاده از تفریحات آبی و دریایی است.
مرزهای آبی این منطقه سالهاست خاموش و مسکوت مانده و دیربازیست وضعیت بر همین منوال به سوی ناکجاآباد پیش میرود... رودخانههای این منطقه نه اینکه خود بخواهند بلکه آموختهاند چنین باشند! آموختهاند در برخی از فصول پرتردد سال آن هم برای میزبانی مسافران خود را بیارایند.
با وجود اینکه مطلعم از این واقعیت که "شهرم به دلیل قرارگرفتن در کنار اروندرود، بهمنشیر و رود کارون و به طور کلی در جوار خلیج فارس دارای تابستانی بسیار گرم و زمستانی معتدل و فرحبخش است چنان که لطافت هوای آن گردشگران زمستانی و نوروزی را به خود جذب میکند" اما باز هم هر ساله سیل عظیم مسافران را به منطقه تنها در بازارهای شهر نظارهگر هستم و این موضوع من را به تعجبی تکراری وامیدارد!!
و اما...
"هفته محیط زیست" در تقویم حک شده بر تاریخ کشورمان دو کلمه "محیط" و "زیست" را در خاطرهمان تداعی میکند؛ خاطراتی از جنس محیط پیرامون و زندگی و زیستی که با ادغام هر دوشان به تکاپوی روزمرگی مشغولیم.
با همه کم و کاستیها و باید و نبایدها، این هفته به مزاج شهرمان خوش نمیآید و ناپاکی آب و هوا و زمین را در ذهن پرتشویشمان زنده میکند؛ آبی که مایه حیات؛ خاکی که محل زندگی و هوایی که منبع تنفس است.
در اینجا سه مؤلفه اصلی زندگی به فراموشی سپرده شده و نه میتوان به مصنوعات شهر دلخوش کرد و نه به طبیعت کمجان آن.
با اینکه در سالهای اخیر برای عمران و آبادی این شهر کار بسیار صورت گرفته اما در یک نگاه میتوان بجا مانده ویرانههای جنگزده آن را نظارهگر بود؛ با نگاهی حتی ساده و گذرا...
زمینههای رشد و شکوفایی بسیارند اما حیف که دستان پرهمت و توانا در برخی سفرههای چیده شده کوتاه است؛ تنها باید اراده کرد تا بتوان بهترینها را برای مردم و شهرمان رقم زد.
بینظیرترینها در تعاریف مختلف اقتصادی، تجاری، فرهنگی، ورزشی، هنری، تفریحی، اجتماعی و ... که دیگر نه حسرت به دل بمانیم و نه انگشت به دهان.
یادداشت از مریم خبازی