صاف صادق اهوازی
آن مرد آمد اما در باران نیامد
بارانی که فایده های بسیاری دارد
بارانی که رودخانه ها را پرآب می کند
بارانی که به زمین ها برکت می دهد
بارانی که کشاورزان را خوش حال می کند
بارانی که طبیعت و جان آدم را زنده و شاداب می کند.
بارانی که از نفس اهوازی ها تغذیه می کند!
بارانی که به اسید می گوید: زرشک!
***
آن مرد آمد
مردی که در هوای باران بی هوا شد!
و در بیمارستان، میهمان خدا شد...
آن مرد که بی "تدبیر" و بی "ابتکار" نا "امید" رفت
مردی که خواهد سرود:خیابان را سراسر آب گرفته
و مسوولان ما را خواب گرفته
نگاه بلدیه خاموشِ خاموش
چه کس در گرگ و میش آفتاب گرفته؟!
منتشر شده در نشریه طنز و کاریکاتور کاکو خوزستان