شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۸۱۶۱
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۹
دکتر حسن دادخواه

 در کشور و جامعه ایران مانند دیگر کشورهایی که وضعیت و شرایط مشابه با کشور ما دارند؛ دانشگاه ها از اهمیت دوچندانی برخوردار است. این اهمیت، تنها به دلیل نقش دانشگاه در پیشرفت های علمی و پژوهشی نیست بلکه بیشتر به جهت نقش و میزان بالای اثربخشی دانشگاه هادر شکل دهی به افکار عمومی و اصلاح گفتمان های رایج در جامعه ، انتقال دیدگاه های نو و تازه به بدنه جمعیتی و به ویژه جوانان و لایه های تاثیرگذار جامعه و زدودن باورهای نادرست از اندیشه ها و افکار مردم است.

   بر این پایه، در کشورهایی مانند سرزمین ما، که از زیر ساخت ها و ساختارهای لازم برای روبرو شدن با تحولات انسانی و آشنایی با جهان نو بی بهره و کم بهره است و از سوی دیگر،خویش را سرچشمه باورهای نجات بخش و ایده های کارا برای مردمان جهان می دانیم؛ دانشگاه ها خواهی نخواهی، افزون بر کارکرد علمی و پژوهشی، کارکردهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز به خود گرفته اند و در این راستا، همواره میان دانشگاه ها و دیگر کانون ها و نهادهای رسمی متولی سیاست و فرهنگ و اجتماع، اختلاف نظر، چالش و درگیری بوده است. ناگفته نماند که در برهه هایی که میان دانشگاه و دیگر کانون ها، اشتراک در منافع و دیدگاه و روش ها بوده است؛ این چالش برای مدتی کم یا از بین رفته است و در برهه ای دیگر، که میان دانشگاه و آن کانون ها، شکاف در منافع و سیاست ها و روش ها وجود داشته است؛ این چالش بالا گرفته است.

   نگاهی به فرآیند تصویب صلاحیت وزیر علوم در مجلس شورای اسلامی و انتصاب روسای دانشگاه ها از سوی وزارت و تایید آن از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مشاهده تعارضات فرساینده در این فرآیند، نشان دهنده وجود کاستی و عیوب فراوان در نحوه اداره دانشگاه ها در کشور است.

\ در این میان، به ویزه در برهه هایی که میان دانشگاه ها با کانون ها و نهاد های رسمی، ناهمگونی برقرار بوده است؛ مدیران دانشگاه ها، به ویزه رئیس دانشگاه به عنوان مسئول و پاسخگو در اداره دانشگاه و نفر اول نشسته در نوک پیکان دانشگاه، همواره با مشکل ایجاد سازگاری و هماهنگی در اداره امور دانشگاه ها روبرو بوده اند. این در حالی است که بدانیم مدیران دانشگاه ها، چه بر اساس مقررات و چه روال های نانوشته، عملا تنها عنصر تصمیم گیرنده در دانشگاه ها نیستد.

به سخن دیگر، مدیران دانشگاه ها، در برابر مسائلی چون کاهش رشد علمی دانشگاه ها، وضعیت فرهنگی و دینی دانشگاه ها، کمبود منابع مالی، نبودن امکانات رفاهی، اسلامی نبودن دانشگاه ها، غربی بودن علوم انسانی، اشتغال دانش آموختگان و مانند آن، باید پاسخگو باشند ولی در همین حوزه ها، برای انتصاب مدیران میانی، معاونان خود و اتخاذ تصمیم های مهم، اختیار کافی در دست ندارند و بایستی رضایت نهادهای رسمی و کانون های غیرپاسخگو را برآورند.

به نظر می آید که یافتن راه گریز از این فرآیندهای فرساینده و قرار دادن دانشگاه ها در ریلی هموار و کم خطر، نیازمند بررسی های کارشناسی شده و اتخاذ تصمیم های مهم و دلاورانه در این عرصه است.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار