شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۸۲۵۱
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۷
روایتی از یک روز تاریخی از 26 آبان 59 تا26 آبان94؛
ما در جاده اهواز- سوسنگرد در حال رفتن به سوی مرز چذابه هستیم، قرار است پرچم آقا اباعبدالله«ع» میهمان مرزهای ایران شود، در مرز چذابه؛ جاده اما غریبه نیست و بسیار بارها از این جاده رفته ایم، امروز ولی جاده شکل دیگری دارد؛ پرچم های افراشته و مردمان پیاده، فضای جاده را به آسمانی ترین روزگار این سرزمین شبیه کرده، به روزگارمجاهدان عاشق.

غلامرضا جعفری- جاده ها مسیر رسیدن آدمی به مقصدند، مقصدی گاه مطلوب و گاه نامطلوب؛ و جاده نشانه ای از حرکت است، نشانه از سویی که انسان را به خود می خواند. از دیر باز تاریخ؛انتظار جزئی از کار ویژه راه و جاده و مسیربوده؛ انتظار رسیدن، انتظار نرسیدن، انتظار اینکه کسی در خانه ای را بزند، انتظار رسیدن خبری از دوردست جاده، انتظار آمدن ها،انتظار نیامدن ها؛ و این همه در معنی جاده و راه نهفته است.

امروز 26 آبان ماه است، برای خیلی ها در این کره غبارآلود خاکی،  شاید این روز خیلی مهم نباشد،از آنجا می گویم شاید،چون برای بسیاری نیز می تواند مهم باشد، مثلا برای آنکه در این روز به دنیا آمده، یا دیگری که در چنین روزی  رحل سفر بسته وجای پای گریه را برگونه آشناهایش جای گذارده. اما این روز برای ما خوزستانی ها مهم است، ما اهوازی ها،دشت آزادگانی ها، اهالی خفاجیه، اهالی هویزه، بستان، چذابه، وهوری که روزگاری نه چندان دورعظیم بود.

پیادگان جاده مقدس؛ از اهواز تا کربلا

بیست وشش آبان ماه سال پنجاه ونه؛ مردمان این دیار با پیشانی نوشت یا حسین«ع» وگردنبندی ازعشق برگلو؛پلاکی که نشانه بهشت را برآن نگاشته بودند، از جاده خفاجیه، سوسنگرد، بستان وهویزه رو به سوی دشمن دیوانه کردند، مجنونی که چشم هایش سراپا خشمی کور بود وبه ادعایی یاوه، خون مردم را بر زمین ریخت و زمین و زمان شان را به یکسان ویران کرد، آمده بود تا بماند، آمده بود تا به زعم کج اندیش خویش جاده این منطقه مسیربازگشت نداشته باشد و آنکه می رود خانه وکاشانه را تنها به ذهن بسپارد؛ اما همان مجاهدان به ویژه آنانی که خانه شان غریبانه در چنگال دشمن نادان گرفتار شده و بوی پاک خون شهیدان؛ شهرهای شان را جلوه ای آسمانی داده بود در بیست وششم آبان ماه سال پنجاه ونه؛ جان بر کف و تهلیل گویان با اسلحه های ساده اما با جانی مطمئن دشمن را هدف گرفتند، و اینگونه بود که جاده خبر  بازگشت مردم را هلهله کرد؛خبر بازگشت سوسنگرد را،هویزه را،بستان وچذابه را، درست در همین روزی که هستیم بیست وشش آبان ماه و در همین جاده که  قرار است ما را به چذابه برساند.

امروز سالروز فتح سوسنگرداست، و ما در جاده اهواز- سوسنگرد در حال رفتن به سوی مرز چذابه هستیم، قرار است پرچم آقا اباعبدالله«ع» میهمان مرزهای ایران شود، در مرز چذابه؛ جاده اما غریبه نیست و بسیار بارها از این جاده رفته ایم، امروز ولی جاده شکل دیگری دارد؛ پرچم های افراشته و مردمان پیاده، فضای جاده را به آسمانی ترین روزگار این سرزمین شبیه کرده، به روزگارمجاهدان عاشق.

این جاده گویی مقدر است که مسیر رسیدن باشد، مسیررفتن، مسیر رهایی،مسیر مقدسی که انتهایش حرم امامی است که خون را شرمنده وجود خود کرد و مسیررا، آرامش و طمانینه را و توکل مطلق به رب الارباب را تفسیری عملی، امامی که هرذره درخشان خونش کلمه ای است سراپا خرد واین مردم با پای پیاده برای خواندن چنین کلماتی خانه و کاشانه را رها کرده ودل به جاده داده اند.

ما اما پای رسیدنمان لنگ بود وناگزیر سوار برمرکبی آهنین شدیم، دل را به جاده سپردیم ونگاه مان معطوف به پرچم زوار شد، در کنار یکی از این کاروان ها ایستادیم و عرض ارادتی کردیم و گفتیم چه خبر؟ اخبارشان ولی جنس دیگری داشت؛ از اتفاق یکی از این کاروانیان  جانبازی بود که در فتح سوسنگرد حضور داشت، از بچه های لشکرآباد اهواز، گفت: نذر کرده بودم که با پای پیاده به سوی آقا بروم، که شاید یک روز آقا مرا بطلبد ولی تا اجازه دکتر ها را بگیرم زمان برد،آنچنان که با ناامیدی روبه امام کردم و با تضرع گفتم آقا من که از نوجوانی آرزویم دیدن آن شش گوشه مطهر بوده حالا چه کنم؟ امسال اما توانستم و این از لطف آقا بود، اسمش را پرسیدم خنده ای کرد وگفت نامم رزمنده است،ما درایام جنگ نامی به جز این نداشتیم و آرزوی دیگرم این است که با همین نام مرا به خاک بسپارند، شهادت نصیبم نشد اما دعا می کنم که رزمنده اسلام بمانم، شما هم بنویس رزمنده؛ شرمگین جستجو برای نام ها و نشانه ها راهم را کج کردم و لنگ لنگان سوار بر مرکب شدم، راه اما هنوز هم ادامه داشت.

پیادگان جاده مقدس؛ از اهواز تا کربلا

موکب خادمان زواردر نقطه نقطه جاده صف گرفته بودند، جوانان و نوجوانانی که دردست شان سینی چای، خرما وقهوه و گاه تمنایی در چهره تا زائری لطف کند ومضیف شان رامتبرک سازد. ازجوانی پرسیدم اینجا و در این برهوت جاده چه می کنید؟ اول سینی خرمایش را آورد و خواهش کرد که خرمایی برداریم بعد پاسخم داد؛ ما منتظر زوار امام هستیم تا با پذیرایی از آنان شریک ارادت شان شویم و آقا نظرلطفش را نصیب مان کند. در همین حین پیرمردی که چفیه بر سر بسته بود، دستم را گرفت وکشان کشان مرا به سوی خیمه شان برد تا خواستم بگویم که من از جمله رهیدگان نیستم، من در قید وبند شهر،خانه وکاشانه وآب و دانه ام هنوز، پیرمرد گفت:((احنا خدام الحسین «ع» و کل من یمشی لزیارت الامام کون انخدمه)) پاسخش دادم که حجی ماجورین وانشاالله الامام یطی اجرکم و لکن انا گاعد اروح ابشغله،پیرمرد خندید وگفت :((هی اشغله لو لخدمه الناس تنحسب لخدمه الحسین«ع» ومن یخدم الحسین «ع» نحن خدامه،چاره ای نبود و پیرمرد با منطقی که داشت ما را ناگزیراز نشستن و خوردن چای و خرما کرد و بعد از آن اجازه ای خواستیم و سوار بر مرکب خود شدیم و باز هم جاده در پیش بود، اما برای رسیدن به مراسم رونمایی از پرچم امام حسین«ع» می بایستی سرعت خود را البته با سرعت مطمئنه! بیشتر می کردیم، اندک اندک جاده  به انتهای خود می رسید و مرز چذابه نقطه پایان بود.

شهرداری اهواز متولی اصلی چذابه درایام اربعینی وچذابه در انتهای مسیربرای ورود به عراق، جاده ای که از اهوازآغاز می شود و تا لب مرزبه نام جاده ((طریق الحسین)) نام گذاری شده، در کنار جاده تابلوهایی مسیر طریق الحسین را نشان می داد و هرازچندگاهی در برابرمان سبز می شدند وما  و پیادگان حرم چنین بود که می فهمیدیم راه همین است.
پیادگان جاده مقدس؛ از اهواز تا کربلا

شهردار اهواز آقای سید خلف موسوی که متولی اصلی این برنامه وهمچنین سایر برنامه های خدماتی به زوار آقا ابا عبدالله«ع »است با دیدن ما از جاده گفت؛از جاده ای که تصویر خوبان مجاهد را به یاد می آورد و بیست وشش آبان ماه پنجاه و نه؛ حالا این جاده به نام ((طریق الحسین)) نامگذاری شده است،آقای شهرداربا اشاره به این که جاده اهواز تا چذابه، مسیر مقدسی است که شهروندان ما رابه حرم حریم ولایت در کربلای معلی می رساند از موکب های مردم در میانه راه گفت؛ اینکه مردم خود متولی اصلی کار هستند وما در این میانه فقط خدمتگذاری برای تسهیل امور ، آمده ایم تا آنچه در توان داریم بر طبق اخلاص بگذاریم واز بوی خوش زوار آقا در این راه مقدس ذخیره ای و توشه ای حاصل کنیم.

شهردار گفت: اضافه کنید که قراراست ادامه همین مسیر در عراق هم به همین نام ((طریق الحسین)) نامگذاری شود و بدین شکل این راه عزیز از اهواز، شهر عاشقان کربلایی آغاز می شود و در کربلا به پایان میرسد. حالا دیگر به شروع مراسم رونمایی از بیرق حسینی نزدیک می شدیم و صندلی های چیده شده کم کم پذیرای مهمانان می شدند.در دور و نزدیک نگاهم اما پیادگان حرم هویدا بودند و حس حسرتی تلخ به جانم افتاده بود، حس نرسیدن، حس ماندن در روزمرگی های زیستن ،حس اینکه تا لب رهایی برسی و بال رها شدنت بسته باشد، و فضل به قول جناب بیهقی در جای دیگری می نشیند.

سید مهدی آلبوشوکه عضو شورای اسلامی شهر اهواز را در میان جمعیت دیدم،نزدیکش شدم و گفتم آقا سید!امروز جاده طور عجیبی بود،چه آنان که پیاده بودند و بیرق حسینی بر دوش داشتند و چه آنانکه در موکب های میان راه خدمت می کردند به جاده رنگ تازه ای زده بودند، تو گویی جاده دیگر شده باشد؛ آقای آلبوشوکه گفت: این مردم همان مردمی هستند که در روزگار عسرت و رنج ناشی از مهاجرت ناخواسته وتلخی و ویرانی جنگ در برابر دشمن ایستادند و با صبوری نگذاشتند که کشور اسلامی ما دشمن شاد شود، حالا هم می بینید که چگونه در مواکب نینوایی خود از پیادگان هموطن پذیرایی می کنند، چه آن عزیزی که از آنسوی کشور آمده وچه همشهری خودشان، فرقی نمی کند همه را زائر آقا می دانند و پذیرایی را امری واجب؛کاش اما به همان اندازه که مردم خوبند و مهربانند، مسئولین امر نیز از یادشان نرود که خدمت به خلق الله خاصه چنین مردم مهربان و عطوفی امر واجبی است.

پیادگان جاده مقدس؛ از اهواز تا کربلا

کلام سید مرا بیشتر متوجه اطرافم کرد خاصه که می دیدم زوار وپیادگان بیرق به دوش گروه به گروه در حال ورود به نقطه خروجی مرز بودند و راستش در جای جای مرز می شد، جای پای شهرداری اهواز را دید، در نقطه ای چادری،در جایی توزیع آب و یخ و در نقطه دیگر استقرار آتش نشانها و درجای دیگری مهمترین برنامه امروز یعنی رونمایی از پرچم آقا اباعبدالله در حال برگزاری، من اما در پی زوار از این سو به آنسو می رفتم، می خواستم شمه ای از آن حال روحانی  نصیبم شود، می خواستم سلامم را به آقا برسانند، اما حضورحجت الاسلام کاظم سواری دیگر عضو شورای اسلامی اهواز و همچنین معاون اجرایی این شورا و نگاه ویژه ایشان به موضوع جاده چذابه توجه مرا جلب کرد،ایشان از الطاف اباعبدالله به زوار خود گفت و اشاره کرد که امروزه مردم منطقه که خود از عاشقان و دلبستگان خاندان ولایت و امامتند،شاهد عنایات این امام بزرگ به مردم هستند و نوسازی این جاده از همین دسته عنایات است،وی به موضوع ظرفیت خاص این جاده به عنوان یک مسیربین المللی اشاره کرد و گفت: جاده طریق الحسین ظرفیت جذب شیعیان و عاشقان اباعبدالله را از داخل و خارج کشور دارد و انشاالله مدیران استان توجه ویژه ای بدین موضوع داشته باشند،خاصه که فرهنگ مردم این منطقه حامل ارزش هایی است در خدمت به آرمان ائمه همام و عاشقان ولایت، همانگونه که همگی شاهدیم  و می بینیم که برای زائرین اباعبدالله از مال و حتی جان هم دریغی ندارند.  

حالا دیگرپرچم آقا در مرز چذابه افراشته شده بود؛مرز بوی حسین«ع » را به خود گرفت و مردم گویی رایحه خوشی به مشامشان رسیده؛ نگاهشان به سوی پرچم امام دوخته شده بود، امامی که حرکتش ذات عدالت و آزادگی بود و مردم برای درک حس رهایی، حس عدالت جویی وبرای شناخت اخلاص مطلق؛ پای پیاده مسیرمقدس طریق الحسین«ع » رابه سوی حرم در گذرند و ما با اندکی تلخی از نرفتن ها و اندکی طعم خوش ناشی از نسیم نرم بیرق افراشته امام،ناگزیر از بازگشت.

 شهردار واعضای شورا و  مدیران و پرسنل زحمتکش شهرداری اهواز و ما برای رسیدن به خانه های مان،مسیربازگشت را انتخاب کردیم هرچندکه این مسیر هم جزئی ازجاده مقدس طریق الحسین است، یاد حرف آن پیرمرد عرب افتادم که گفت اگر کاری که می کنی برای مردم است،  کارت رابرای حسین«ع » بدان.

جاده اما هنوز پراز خبرهای ناخوانده است ،پراز زواری که خانه و کاشانه را رها کرده اند تا روحشان رهایی یابد، در جایی که؛ در عراقی که آشوب تعریف معتدلی از فضای موجودش است، این مردم  اما در اثرعشقی سیراب از سیره نبوی وائمه همام ، پا برجاده مقدس طریق الحسین «ع » می گذارند و جاده در برابردریافت و درکشان سجده می کند...

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۴
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
comment
0
0
comment احسنت بر این قلم،قسم به خودش که با خواندن این مطلب آنقدر افسوس خوردم که نرفتم ای کاش من هم بودم فقط متشکرم که با این کلمات قشنگ ما رو هم سهیم کردید
comment
جوادی نسب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
comment
0
0
comment احسنت بر شهردار و اعضای محترم شهر که با حضورشان و فعالیتشان به مراسم اهمیت میدهند خواستار حضور همه مسولان بدین گونه می باشیم
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
comment
0
0
comment سلام.....خواهشی از نویسنده دارم لطفا با قلم خود مشکلات شهر را بگید تا شاید وضعیت شهر بهتر بشه.
comment
مصطفوی
|
United States
|
۲۲:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
comment
0
0
comment سلام بر حسین،سلام بر عاشقان حسین و سلام خداوند بر پیادگان این حرم پاک که عاشقان آل الله هستند و دعای خیر برای صاحب این قلم طلایی و شوشان که منتشر کردند با اینکه از محرم و صفر دور شدیم اما این مطلب منو دوباره به اون فضا برد خداوند خیرتون بدهد
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار