شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۸۴۸۰
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۱
پس از هخامنشیان، خوزستان و جزیره آبادان به تصرف اسکندر مقدونی درآمده، و بعد از آن اردشیر بابکان در سال 224 میلادی آن را به تصرف ساسانیان در آورد. به دلیل نزدیکی به دریا واهمیت تجاری و نظامی، اردشیر اول ساسانی شهر "بهمن اردشیر " یا بهمن شیر را در آبادان کنونی بنا نهاد.
آبادان در طول تاریخ نامهای متعددی چون خاراکس، اوپاتان، بهمن اردشیر ( بهمن شیر)، عبادان و جزیره الخضر داشته است. تاریخ نگاران یونانی پیدایش آبادان را به سده پنچ قبل از میلاد نسبت می دهند. در حدود 2700 قبل از میلاد، این جزیره تحت حکومت فدارالی و ملوک الطوایفی عیلامیان اداره، و از بنادر مهم تجاری عیلامیان محسوب می گردید. پس از شکست عیلام به دست شاهان سلسله چهارم بابل به نام بخت النصر، جزیره آبادان جزء قلمرو بابل درآمد. 

کورش پس از شکست مادها، در تابستان 538  قبل از میلاد  در کنار رود دجله، نیروی بابل را نیزدر هم کوبید و از آن زمان به بعد جزیره آبادان به قلمرو هخامنشیان پیوست.

پس از هخامنشیان، خوزستان و جزیره آبادان به تصرف اسکندر مقدونی درآمده، و بعد از آن اردشیر بابکان در سال 224 میلادی آن را به تصرف ساسانیان در آورد. به دلیل نزدیکی به دریا واهمیت تجاری و نظامی، اردشیر اول ساسانی شهر "بهمن اردشیر " یا بهمن شیر را در آبادان کنونی بنا نهاد.

سپس با ظهور اسلام این شهر جزء تصرفات اسلامی وحاکمان وقت درآمد، ونام عبادان به خود گرفت. در قرن نخستین اسلامی، عبادان شهری دارای زیارتگاهها و کاروانسرا های متعدد که پذیرای بسیاری از مسافران، تاجران، ملوانان و زائران بود، اما به تدریج به ویرانه ای تبدیل شد. 

آبادان با توجه به موقعیت خاص خود به عنوان  یک بندر گاه و راه تجارت از اهمیت بسزای برخوردار بوده، به نحوی که این اهمیت در طول تاریخ نظر حکومتها را به خود جلب و باعث تهاجم آنان و تصرف شهر شده است. در صفحات تاریخ به دوره ای بر می خوریم که نام آبادان درآن مشاهده نمی شود، گویا آبادان محوء شده و به یک سرزمین خالی از سکنه تبدیل گردیده است، اما با گذر زمان دوباره ظهور میکند و شهر دوباره پایگاه تجارت ودریانوردی می شود. در سالهای نه چندان دور نیز این وقایع تکرار گردیده است. تاریخ جنگ تحمیلی و چشم طمع دشمنان و نا اهلان به این سرزمین، این روند تاریخی را متذکر می شود. شهری که زیر گلوله باران دشمن، به نیستی نزدیک شد، خانه¬ها، بیمارستانها، مدارس، پالایشگاه و ...  در آتش سوخته و خاکستر گردید، اما امروزه آرام آرام از زیر خاکستر، دوباره سر بر می آورد تا زندگی دوباره را آغاز کند، همراه با انتظار و شروعی دوباره !

این خاک و این شهر سرشت اسطوره ای دارد، خاکی گیرا و دامنگیر که هرگز نمی توان از آن دل کند. خاکستر می شود اما دوباره زندگی را آغاز می کند .
خضر نبی عمر ابدی دارد و نمیمیرد، وچه با مسمی قدمگاهش در آبادان است ! گویا می خواهد مطلبی را به ما  گوشزد کند : " آبادان هرگز نمی میرد "
چه بسیار جوانان پاک سرشتی که خون خود را به این خاک هدیه نمودنند، و با خون خود آبادان را سرزمینی صد چندان اسطوره نموده اند.

زندگی آبادان با پرنده افسانه ای ققنوس بسیار شباهت دارد. ققنوس پرنده افسانه ای و اسطوره ای به رنگ قرمز، زرد و نارنجی است که نماد رنگ شعله های آتش و سمبل خورشید وجنوب می باشد. در افسانه ها آمده است که این پرنده در سرزمین های جنوبی زندگی کرده و سمبل خرمی و سرور است و با خود نشاط و شادابی به همراه می آورد. همانگونه که امروز آبادانیها سمبل نشاط و شادابی هستند!.

ققنوس هزار سال زندگی با نشاطی دارد، اما عمر ققنوس در انتهای هزار سال به اتمام می رسد. در لحظات پایان عمر، آواز انتهایی عمر خود را می نوازد، بال میزند ومدام آواز می خواند، آنچنان بال می زند که لانه اش آتش می گیرد و خود در آتش می سوزد، وخاکستر می شود. اما این پایان زندگی ققنوس نیست و ققنوس دیگری از زیر خاکستر سر در می آورد و جنوب دوباره شاهد ققنوس جوان دیگری خواهد شد. ققنوس جوان دوباره زندگی را آغاز می کند،  زندگی که هدفش ایجاد نشاط و شادابی سرزمینهای جنوبیست.

امروز نیز باید امیدوار بود، و با امید زندگی کرد. این خاک اسطوره ای هرگز نابود نمی شود.  این آواز ققنوس را بر زبان جاری کنیم :
باز شروع ، باز انتظار، باز دوباره زندگی !

( اسماعيل ميدري )
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار