امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
هر شهروند پیگیر و دغدغه مندی که به اطراف خود توجه دارد، جامعۀ جوان ایران را دچار آسیبها و حتی بحرانهای روحی - روانی می بیند. آمارهای اختلالات روانی بارها از سوی بخشهای دولتی و غیردولتی اعلام شده و قصد بر تکرار آنها نیست. بطور کلی جامعۀ جوان ما، از یک وضعیت بسامان، متعادل و باثبات برخوردار نیست، و بسیاری از جوانان ما بخش زیادی از ساعات روز و شب خود را در رنج و عذاب روحی بسر می برند. و شوربختانه، آسیبهای روانی در کنار بحرانهای اجتماعی - اقتصادی و سیاسی، کلاف سردرگمی را بوجود آورده اند که چشم انداز مبهمی را از آیندۀ جامعه ترسیم می کند .
ناامیدی از آینده، روان جوانان ما را تحلیل می برد و مسبب پیدایش افسردگی ها و استرسها و دیگر اختلالات نوروتیک می شود. مع الاسف بسیارند جوانانی که برای رهایی از این کابوس، به رفتارهای مخرب و نابهنجار کشانده می شوند. همچون مصرف بی رویه الکل، مواد مخدر، و رفتارهای مخاطره آمیز جنسی. جوان امروز به اقتضای شرایط روحی خود، از یک ژرف اندیشی و آینده نگری که بتواند راهگشای آینده ای بهتر برای او باشد برخوردار نیست و سلامتی و موفقیت فردای خود را فدای لذات آنی می¬کند. شاید هم باید به او حق داد. هراس از عدم امنیت شغلی در آینده و دیگر فشارهای روانی که از هر سو او را احاطه کرده، وی را به یک سیر قهقرایی سوق می دهد و چه بسا به اشتباهاتی غیر قابل جبران و تباهی آور می کشاند .
اقتصاد دانان آینده نگر برای مهار بیکاری، فقر و تبعیض، ایده های راهبردی فراوانی دارند که تبیین آنها را به خود آنان وامی گذارم. اما از منظر روانشناسی اجتماعی، یکی از قوی ترین و مؤثرترین راهکارهای مقابله با افسردگی، استرس، اعتیاد، خود کم بینی، پوچ گرایی و نیست انگاری، فرار از خانه، فحشا، خودکشی، خشونتهای خیابانی، و... چیزی نیست جز استعانت جستن از «روابط صحیح بین فردی» در روند «فعالیتهای اجتماعی».
در حقیقت، شخصیت سالم انسان در روند فعالیتهای اجتماعی شکل می گیرد. اما متأسفانه فعالیتهای جمعی در میهن ما، برخلاف کشورهای توسعه یافته، نهادینه نشده و در حد مطلوب پیش نرفته است. که این امر به عوامل عدیدۀ فرهنگی - تاریخی معطوف می شود. اما کمابیش هستند جوانانی که با تشکیل جمعها و گروههای حائز اهداف تعریف شدۀ معین، سعی دارند زمینۀ شکوفایی استعدادها و رشد و تعالی شخصیت انسانی را برای خود و دیگر جوانان فراهم کنند. یکی از انواع چنین گروههایی، NGOها و تشکلهای غیردولتی هستند، که گرچه بیش از یک دهه است که با ساختار مدرن در ایران ظهور و بروز یافته اند، اما تابحال به میزان مطلوب جدی گرفته نشده اند.
در تشکلهای غیردولتی جوانان هویت پیدا می کنند. فضایی برای تخلیۀ هیجانات و کانالیزه کردن آنها در جهت اهداف مثبت می یابند. احساس دل انگیز مفید بودن و مؤثر بودن را تجربه می کنند و آداب معاشرت و ارتباطات صحیح بین فردی را می آموزند. عضویت در یک گروه سالم، پیشگیری و حتی درمانی مؤثر برای آُسیبهای روانی تلقی می شود. یک گروه سالم و باانگیزه های مثبت و سازنده، جوان را از تحت تأثیر دوستان ناباب قرار گرفتن، باز می دارد و به استعدادهای او مجال رشد و بروز می دهد و نتیجتا احساس رضایتمندی از خویشتن و شناخت کرامت انسانی و ارزش وجودی خود را موجب می¬شود. به عقیدۀ اغلب روانشناسان، هدفمندی زندگی به فرد کمک می¬کند که بر بسیاری آسیبهای روانی فائق آید.
ناگفته نماند که کارکرد گروههایی همچون NGOها و سودمندی¬شان برای نسل جوان، تنها آنچه که بیان شد نیست. این تشکلها فعالیتهای آموزشی متنوعی در زمینۀ روانشناسی، موفقیت تحصیلی، موفقیت شغلی، ترک اعتیاد، بهداشت و تغذیه، ورزش، هنر و... دارند که به پر کردن «چاله چوله ها» در زندگی جوانان کمک می کند و او را یاری می دهد تا از این رهگذر، به شخصیتی نرمال، موفق و مثبت نگر دست پیدا کند.
در خاتمه می باید تصریح کنم که به زعم اندیشمندان آینده نگر، مشکلات جامعه جوان ایرانی می¬باید به دست توانمند خود جوانان سالم و خوش فکر حل و فصل شود. در تشکلهای مورد بحث، این فرصت برای جوانان فراهم است که به خود و دیگران برای شاد زیستن و فتح ستیغهای موفقیت و کامیابی و سعادت مادی و معنوی کمک کنند.