این روزها برای مردم و بویژه فعالان فرهنگی وسیاسی در اهواز بدلیل نا تمام ماندن انتخاب واجرای مرحله دوم در دهم اردیبهشت، خاص و پر تحرک است. افراد و گروهها، عمدتا با نگاه به ضرورت رفع چالش ها و مشکلات شهر و استان،برخی راه حل را در توسل به انتخاب نمایندگان قومی و برخی دیگر اعتقاد به پررنگ کردن جریانات سیاسی درون نظام،یعنی اصولگرائی و اصلاح طلب، دارند.
برخی هم از کنار تنگناهای منطقه ای گذشته و صرفا علاقمند به فعالیت های سیاسی با نگاه ملی اند واز اینکه در سطح ملی مطرح باشند،بیشتر راضی اند. البته همه افراد به ارزش اندیشه هایشان ارزشمندند. پس ما حق سرزنش نداریم و احترام به فکر و ایده افراد خود جزئی از الگوی اصلاح طلبی است.اما همه ما باید از گذشته برای ساختن آینده بهره بگیریم.
به نظر می رسد بررسی شاخص ها و معیارها ورسیدن به درک واحدی از مفاهیم وعناوین وتعاریف کمک بهتری به انتخاب می کند. کشور ما امروز در دهه چهار بلوغ سیاسی قرار دارد و در این مدت قریب به چهل انتخاب را پشت سر گذاشته و افراد وجریانات سیاسی مختلف آزمون عملی از خود به جا گذاشته اند واز جهتی ابزار شناخت وانتخاب راحتتر از سابق است. مفاهیم اصلاح طلبی و اصولگرائی .حقوق اقوام و مفهوم ومصادیق تبعیض . هویت فردی ، قومی ،ملی ودینی. وهمه سوژه های اختلافی دیگر در این کشور بدیع و نوین نیستند.
شیوه ونحوه مدیریت انتخابات هم بویژه در دهه های اخیر، تکراری و با هدفی شناخته شده و واحدی شبیه به هم است. دلالی و لابیگری نیز راه ورسم یکسان و ثابتی داشته است. پس کافی است که تاریخ را پیوسته بپنداریم و حوادث و رخدادهایش را گسسته و بی ارتباط با هم ندانیم وراستی آزمائی را در تاریخ افراد و عملکرد جریانات وابسته به آنان وارزیابی ازصداقت درگفتمان کنونی جستجو کنیم. انشاالله باز هم در این خصوص طرح بحث خواهیم کرد.