قاسم منصور آل كثیر: «فرماندار اهواز دو سه بار اومد و هیچ کاری نکرد. از ما پرسید چه نیازی دارید و گفتیم پنج روزه فقط کنسرو لوبیا می خوریم. شما که کاری نمی کنی حداقل نوع کنسرو رو واسمون عوض کن. مثلا بگید بادمجون بفرستن برامون بجای لوبیا» این را احمد چعبی از ساکنان روستای سید یدیم میگوید.
در ۳۰ کیلومتری جاده اهواز – اندیمشک نرسیده به شهر الهایی، یک فرعی در سمت راست جاده وجود دارد. از همانجا باید سه کیلومتر برانی تا به روستاهای محاصره شده سید یدیم و سید هاشم از توابع بخش مرکزی اهواز برسی. در همان ابتدای مسیر سیلاب را می بینی که به صد متری جاده اهواز اندیمشک رسیده است. جاده ای که به سمت این روستاها منتهی می شود، مسدود شده و مشکلاتی را برای اهالی به وجود آورده. به همین خاطر مجبوری از شانه های کانالی حرکت کنی که در ارتفاع است و مسیر باریک و شبیه به پرتگاهی دارد. طی مسیر کامیونی را می بینی که به گل نشسته و احتمال چپ شدنش وجود دارد. کمی جلوتر خودروی پیکان سواری را می بینی که به دلیل ارتفاع آب، خاموش شده و زن و همسرش در حال هل دادن آن هستند.
پس از سه کیلومتر راه خاکی و فراز و نشیب ادامه مسیر با خودرو امکان پذیر نیست. مجبوری سوار بر قایق موتوری شوی و حدود دو کیلومتر مسیر را با قایق طی كنی. دو قایق از هلال احمر در کنار آب دیده می شوند که نقش سرویس ایاب و ذهاب اهالی را بازی می کنند. یابر چعب نجاتگر داوطلب هلال احمر به عنوان راهنما ما را در مسیر همراهی می کند.
یابر می گوید: طول روز را تردد می کنیم اما از غروب تا صبح روز بعد، تردد را قطع می کنیم چون مسیر خطرناک است.
قبل از حرکت ۱۰ دختر امدادگر با بسته های نان را می بینی که قایق را پر از نان بسته بندی شده می کنند تا حداقل بخشی از خوراک اهالی روستا را تامین کرده باشند. چون هوا به تاریکی رسیده، دختران امدادگر از ادامه مسیر منصرف می شوند و وظیفه بردن نان بر عهده قایق نشینان می شود.
ماهیگیری در گندمزار!
حرکت می کنیم. حین حرکت حاج خضیر که تقریبا ۶۰ سال سن دارد و چفیه بگعه (سیاه و سفید نقش دار) بر سر بسته می گوید: یابر مراقب باشید تورهای ماهیگیری را با موتور قایق خراب نکنید.
حاج خضیر تنها شخص خوشحال از آمدن سیلاب بود. با اینکه قایق در ارتفاع یک متری زمین های گندم در حرکت است اما برخی روستاییان از جمله حاج خضیر در زمین کشاورزی، تورهای ماهی گیری انداختند و ماهی های یک کیلویی صید می کنند.
پس از گپ و گفتی کوتاه درباره ماهی گیری در زمین زراعتی، به روستای یدیم می رسیم قایق که به ساحل می رسد اهالی «اهلا و سهلا» گویان به سمتمان می آیند. چفیههای سیاهی که بر سر بسیاری از پیرهای اهالی است، نشان می دهد بیشتر اهالی این روستا از سادات هستند.
اهالی نگران از خسارات گندم
عضو شورای روستای سید یدیم بخش مرکزی شهرستان اهواز در گفتگو با خبرنگار مهر، می گوید: یک هفته در محاصره سیلاب هستیم، کمبود آذوقه داریم و طی این یک هفته از ترس سیلاب در پشت بام خانه می خوابیم. همه وسایل خانه را نیز بالا آورده ایم. بیش از ۲۰۰ هکتار از زمین های زراعتی مان نابود شد و حتی بسیاری از کشاورزان به دلیل پرداخت نكردن به موقع بیمه خسارات، امسال زمین های خود را بیمه نکردند. دامداران نیز با مشکل خوراک دام مواجه شدند.
سید رحیم می افزاید: دانش آموزانمان هم از درس عقب افتادند. در این روستا فقط یک مدرسه ابتدایی وجود دارد كه به دلیل مشکل تردد معلم این مدرسه فعلا کلاس های درس کنسل هستند. با اینکه در نزدیکی رودخانه دز هستیم اما آب لوله کشی شرب و همچنین گاز خانگی نداریم. البته طی این مدت فرماندار سه مرتبه سر زده و از ما دلجویی می کرد.
از اهالی روستا می پرسم مسئولان به کدام وعده های خود عمل کردند؟ می گویند: تنها تامین کنسرو لوبیا و آب معدنی از جمله وعده های عملی مسئولان است.
فرماندار، لوبیا بس
علی از ساکنان روستای سید یدیم با اشاره به تردد فرماندار اهواز به روستایشان می گوید: فرماندار هر سه مرتبه که آمد پرسید مشکلتان چیست، عکس می گرفت و می رفت. به او گفتیم تنها اگر بتوانی نوع کنسرو را عوض بکنی از شما متشکریم. مثلا به جای لوبیا، بادمجان بدهید.
علی همچنین می گوید: ناگفته نباشد تنها مسئولان بهداشت خیلی خوب به وضعیت بهداشتی روستا رسیدگی کردند. از معاینه گرفته تا هشدارهای بهداشتی اما از هلال احمر انتظار بیشتری داشتیم چون قول داده بودند ۴۰ کیسه آرد برای ۲۰۰ نفر به ما برسانند که تنها ۲۹ کیسه دادند که بعدها متوجه شدیم همین کیسه های آرد هم از سهمیه روستایمان بود.
این اهل روستا می گوید: متاسفانه جهاد کشاورزی هم اصلا به ما سر نزد. جهاد کشاورزی که خود را از خانواده کشاورزان می داند هیچ دلجویی از ما نکرد و تنها فرماندار طی دیدارش گفت پیگیر خسارت کشاورزی هستیم و برآورد خسارت باید به تایید تهران برسد.
به غیر از روستای سید یدیم و سید هاشم که در محاصره قرار دارند و تردد تنها از طریق بالگرد و قایق موتوری است، روستاهای سید ظاهر، سید معن، سید نبی و سید ناصر نیز در محاصره هستند و فعلا روستاهای زبید، دبات و حموله از محاصره آزاد شدند.
تردد فقط هوایی
مشاهدات نشان می دهد در روزهای آینده و بعد از نشست آب، ارتباط قایقی با روستاهای محاصره شده نیز قطع می شود. هلال احمریها می گویند تا یکی دو روز آینده وقتی آب پایین تر بیاید، پروانه های قایق در گل گیر می کنند و امکان تردد وجود ندارد جز از طریق بالگرد.
همه سخنان روستاییان را می شنویم و تصمیم به بازگشت میگیریم. در مسیر برگشت، در تاریکی غلیظ ناگهان موتور قایق از کار می افتد. حاج خضیر میگوید نگران نباشید، احتمالا موتور پر از شاخههای گندم شده چون حالا دقیقا بالای گندمزارها هستیم. موتور ِ قایق از گندم خالی می شود و به ساحل می رسیم. در مسیر بازگشت چند چادر در کنار جاده ای را می بینیم.
یکی از مسئولان فرمانداری که در آنجا مستقر بود ضمن تعریف از فرمانداری و گله از هلال احمر، توضیح می دهد: از شب اول سیلزدگان را با قطار و اتوبوس به مساجد و حسینیه های الهایی و جسانیه بزرگ منتقل کردیم که هم اکنون برخی از آنها در حال بازگشت هستند.
وی می افزاید: مسئولان هلال احمر به ساکنان اینجا می گفتند شناسنامه بیارید تا ببینیم چند نفر هستید که به شما کنسرو بدهیم. واقعا طنز تلخی است که پدر خانواده در این شرایط شناسنامه خودش و همسرش را برای گرفتن کنسرو کیلومترها بیاورد.
تقریبا اهالی روستاهای سیل زده از تردد نداشتن مسئولان مربوطه گله داشتند. آنها می گفتند تنها فرماندار اهواز به ما سر زد که کار خاصی برای ما انجام نداد اما در بین سخنانشان خلاء حضور بخشدار محسوس بود. آنها در این باره می گویند طی چند روزی که با بحران مواجه شدیم اصلا بخشدار را ندیدیم. حتی بسیاری شماره او را نداریم چون بخشدارمان خانم است. شاید اینجا نقدهای وارد به استاندار نیز موجه باشند. بخشداری که در شرایط بحرانی حتی یک بار به روستاهایی که ارتباطشان کاملا قطع شده، سر نزده است.