بهزاد شیخی
هویت های سیاسی از مشخصات مهم و زمینه اصلی رفتار سیاسی بازیگران عرصه سیاست است که به طور معمول این امکان را فراهم می کند تا در رقابت های انتخاباتی، عمل گزینش و انتخاب با سهولت و اعتماد بیشتری صورت پذیرد.
در انتخابات اخیر و در برخی حوزه های انتخاباتی شهرهای خوزستان، علیرغم انکه جناح های شاخص سیاسی بر اساس هویت های سیاسی از پیش شناخته شده خود، دست به یارگیری و معرفی نامزدهای شان زدند، رفتارهایی را مشاهده کردیم که چندان سنخیتی با هویت سیاسی آنان نداشت. برای نمونه در حالی که برخی افراد برای سالیان طولانی در جناح اصول گرایان فعالیت داشتند و بعنوان یک اصول گرا برای مردم شهر و استان شناخته شده بودند، در یک مدت کوتاه بعنوان یک اصلاح طلب به مردم معرفی شدند.
در اینکه برخی از تاکتیک های سیاسی این امکان را به کنشگران سیاسی می دهد تا با یارگیری از افراد جناح رقیب به تقویت موقعیت خود بپردازند، تردیدی نیست و همانطور که دیدیم در لیست انتخاباتی اصلاح طلبان در تهران، برخی از افراد شاخص اصول گرا نیز حضور داشتند که با همین پشتوانه به مجلس راه یافتند. اما نه اصلاح طلبان و نه این افراد ادعایی برای اینکه هویت سیاسی شان تغییر کرده است،نداشتند.
البته این نکته آشکار است که هویت سیاسی یک امر مطلق نیست و کنشگران سیاسی این حق را دارند تا در روند تاریخی فعالیت های خود، به تغییر مواضع و دیدگاه های شان دست زنند اما این تغییر در زمانی که قرار است مردم بر اساس مواضع و داوری های کنشگران ، رای دهند، نمی تواند از یک اصالت و ماهیت سیاسی برخوردار باشد.
موضوع خوب بودن یا بد بودن یک جناح و گرایش سیاسی نیست. در میدان سیاست این مصالح سیاسی و منافع عمومی هستند که تعیین کننده ارجحیت یک جناح سیاسی می گردند و مردم براساس همین مصالح دست به انتخاب می زنند. هر دو جناح عمده سیاست در ایران از سوی نظام به رسمیت شناخته شده اند و نباید هویت های سیاسی را بعنوان یک ارزش مطلق داوری کرد. اما این را نیز باید توجه نمود که تغییر مواضع و هویت شناخته شده سیاسی افراد آنهم در یک مدت کوتاه، نه تنها به شفافیت لازم در رقابت های سیاسی نخواهد انجامید بلکه مردم را نیز دچار سردرگمی خواهد کرد.
مردم ممکن است بپرسند که چه عاملی باعث گردیده که فلان نامزد انتخاباتی که تا چند ماه پیش مواضعی روشن در صحنه سیاست کشور داشته است، با چرخشی سریع به جرگه مخالف پیوسته و هویت سیاسی جدیدی کسب نموده است؟ ویا چرا جریان اصلاحات در استان با رویگردانی از چهره های شاخص اصلاح طلبی، روی به سوی افراد محافظه کار کرده است؟
باید توجه کرد که تاکتیک های سیاسی زمانی می توانند کارایی داشته باشند که از شائبه فریب و زد و بندهای مادون مصالح عمومی به دور باشند. تاکتیک باید در خدمت استراتژی باشد و نه در مسیر مخالف آن. چنین رفتارهایی می توانند اعتماد عمومی را که سرمایه اصلی بازیگران سیاسی است به خطر اندازد.
شکی نیست که نتایج یک روند انتخاباتی از صندوق های آراء بیرون می آید اما برای یک روندی که می خواهد به مردم سالاری بیانجامد، شفافیت در عمل و جلب اعتماد عمومی ، یک اصل غیرقابل چانه زنی است. نباید با هر هدفی به تخریب این اصل مهم دست زد حتی اگر آن هدف موفقیت در انتخابات باشد.