چهار روز پس از وقوع بزرگترین فاجعه امنیتی چند سال اخیرفوتبال ایران ، هیچ مقام مسوولی به صورت مشخص مسوولیت خود در قبال این ضعف مدیریتی در برگزاری استاندارد یک مسابقه حساس فوتبال را نپذیرفته و به نظر می رسد پرونده این ماجرا هم پیش از بسته شدن در افکارعمومی، در مسیر انتقال به بایگانی است تا به دهها پرونده خاک خورده قدیمی مشابه بپیوندد.
به گزارش «تابناک ورزشی»، تا بامداد دیروز یعنی زمانی که متهمان و مقصران احتمالی وقوع چنین فاجعه ای روی خط تلفنی برنامه زنده نود ردیف شوند، افکارعمومی که از مشاهده تصاویر باورنکردنی پناه بردن هواداران به زمین مسابقه شوکه بود، تنها به صورت پراکنده چندین مصاحبه جسته و گریخته در خبرگزاری ها و رادیو خوانده و شنیده بود و لیکن هیچ فرصتی برای تقابل عوامل وقوع این حادثه کاملا خودخواسته پیدا نکرد و به همین خاطر تصور می کرد در صورت برگزاری یک مناظره مستقیم بشود مقصر اصلی را شناخت.
جدل کلامی متهمان اما بجای روشن کردن زوایای ماجرا، بیشتر باعث گره خوردن بیش از پیش موضوع شد چراکه اغلب مدیران دعوت شده تلفنی به این برنامه که صدای شان در کنار یک عکس پرسنلی و عنوان زیرنویس به خانه میلیون ها ایرانی رفت، چشم در چشم مردم نبودند و هر چه خواستند دروغ گفتند و از زیر بار تصمیمی که گرفتند شانه خالی کردند.
از قضا عادل فردوسی پور هم که امضای تک تک آنها را زیر چندین نامه محرمانه و فوق محرمانه در اختیار داشت، با خویشتن داری بی سابقه و نادر، از انتشار این اسناد روی آنتن زنده خودداری کرد تا دست مقصران را در پیشگاه ملت همچنان پنهان نگه دارد.
آیا باید فرضیه صحنه گردانی سعودی ها در فاجعه ورزشگاه اهواز را نادیده گرفت؟
مردم هنوز متوجه جزییات برگزاری مسابقه ای به این حساسیت در استادیومی محقر مثل تختی اهواز که می توانست به قتلگاه صدها هموطن بی گناه تبدیل شود، نشدند اما آنچه از لحن این مباحث و گفته ها به گوش و هوش افکارعمومی رسید، همان اندک تردیدها از پشت پرده این واقعه خونین را به یقین تبدیل کرد. اینکه برای به دست آوردن منافع درون استانی و کمک به تیم استقلال خوزستان در کورس قهرمانی لیگ پانزدهم، از باشگاه همنام اهوازی گرفته تا هیات فوتبال و اداره کل ورزش و حتی شورای تامین، چشم خود را بر واقعیتی عیان بستند و به رغم اصرار مسوولان سازمان لیگ و حراست وزارت ورزش، لجوجانه پای در یک کفش کردند که بازی به چمن هموار و استادیوم بزرگ و تازه تاسیس غدیر منتقل نشود تا شاید میهمانی که به بازی زمینی توام با پاس های زیاد اشتهار دارد، در زمین ناهموار و جو هولناک تختی دو یا هر سه امتیاز را تقدیم کند و صدر جدول را در اهواز زمین گذاشته و به تهران برگردد.
با این همه حوادث اهواز هر چه بود، قاعدتا نمی باید از پرتاب سنگ و شعار علیه تیم رقیب به چنین درجه ای از خشونت و هجوم هدفمند به سکوهای تیم رقیب تا جایی که آنها را به زمین مسابقه فراری دهد، می انجامید. هیچکس تا اینجا به چگونگی وسعت گرفتن دامنه این درگیری ها تا سر حد یک حادثه مرگبار نپرداخته و همه درگیر شناخت مقصر هستند.
درست است که مدیران خوزستانی از سرمربی و مدیرعامل باشگاه میزبان گرفته تا رییس هیات فوتبال و مسوول حراست اداره کل ورزش استان و حتی فرماندار ، فرمانده نیروهای پلیس و شورای تامین استان ، به اشتباه رای به برگزاری بازی در تختی دادند اما قطعا آنها به تصور اینکه تختی طی ده ها سال به عنوان تنها استادیوم بزرگ استان زرخیز ایران، صدها مسابقه مهم را با کمک و تکیه بر فرهنگ غنی مردم اصیل جنوب ایران به سلامت میزبانی کرده است، تصور این فاجعه انسانی را هم به ذهن خود راه نمی دادند.
دلیل این غافلگیری چیست؟ شاید پاسخ در فرضیه ای باشد که هرچه از روز حادثه فاصله می گیریم بیشتر قابل تشخیص و سزاوار بررسی باشد؛ «احتمال دخالت و دستکاری عربستان سعودی در فاجعه اهواز» .
شاید در برخورد اول با این فرضیه گفته شود بازهم می خواهند قصور و اشتباه خود را طبق معمول گردن دیگران بیندازند و توطئه دشمن را دلیل یک اتفاق بد معرفی کنند اما آنچه در لحظات پایانی بازی عصر جمعه و در میان خیل هیجانات تماشاگران خونگرم خوزستانی رخ داد با هیچ ملاک و معیاری قابل توجیه و تحلیل نیست.
این رخداد هولناک که منجر به ثبت تصاویری خونین از ورزشگاه تختی اهواز شد، از جنبه های گوناگون و به هزار و یک دلیل با حوادث مشابهی همچون مرگ دو هوادار و قطع نخاع چندنفر در فروریختن یک سقف استادیوم شهیدمتقی ساری یا مرگ پنج هموطن در ازدحام خروج از استادیوم آزادی پس از پایان بازی ایران- ژاپن تفاوت دارد.
در آن دو حادثه عدم توجه مدیران به مهیانبودن زیرساخت ها و یا عدم پیش بینی تدابیر لازم برای خروج ایمن موج هواداران ، فاجعه بار شد اما در مورد حادثه اهواز که خوشبختانه و ناباورانه به مرگ کسی منجر نشد، دست های عوامل انسانی و تحرکات کاملا مشکوک چند فرد انگشت شمار به چشم می خورد که می تواند محور کار گروه تحقیق و تفخص اعزامی به اهواز باشد.
یافتن پاسخ برای این پرسش مهم که چه افرادی با برنامه ریزی منسجم قبلی و شناخت دقیق ابعاد و زوایای مختلف استادیوم، از خلاءهای ناشی از غفلت نیروهای امنیتی و انتظامی استفاده کردند و با هدایت و تهییج هواداران پرشور و بدون غرض اهوازی، از پشت به جایگاه هواداران پرسپولیس شبیخون زدند، می تواند درهای تازه ای به روی جستجوگران باز کند.
هواداری که برای تماشای بازی تیم محبوبش یا واردآوردن فشاربه تیم رقیب ، با هزار زحمت وارد استادیوم شده، چرا باید در حساس ترین دقایق مسابقه، جایگاه و صندلی خود را به صورت گروهی ترک کند و دنبال جمعیتی بدود که سر راه به منبعی از سنگ و آجر و کلوخ دسترسی پیدا می کنند و هدف شان نه رو به زمین فوتبال که پشت جایگاه تیم رقیب است!!
شواهد و قراین موجود و حیرت مسوولان برگزاری مسابقه نشان می دهد همگی از وقوع چنین حادثه مهندسی شده ای در شوک قرار گرفتند و با گروهی مواجه شدند که کنشی شبیه هوادار فوتبال نداشتند. همه چیز نشان می دهد آنها برای مقابله با گروهی که با نقشه قبلی قصد ضربه به امنیت مسابقه و زیرسوال بردن حیثیت نهادهای درگیر را داشتند، آماده نشده بودند.
همه این اتفاقات بی سابقه در ورزشگاه اهواز، مصادف می شود با اتهامات بی پایه و اساس سعودی ها مبنی بر عدم توانایی ایران در برقراری نظم و امنیت که منجر به برگزاری مسابقات باشگاهی بین دو کشور در خاک کشور ثالت شد و حالا در مورد تقابل شان با تیم ملی عراق نیز همین استدلال را به کار برده و جاری کرده اند.
آیا کسی می تواند به طور قطع، وقوع اتفاق تلخ اخیر در اهواز را بی ارتباط با جوسازی گسترده سعودی ها علیه سیاست و فوتبال ایران بداند. تقریبا بر هیچ ایرانی و حتی مسلمان ساکن در خاورمیانه پوشیده نیست که خاندان آل سعود شمشیر را برای تقابل با ایران در منطقه و دنیا، از رو بسته و از هیچ فرصت و منفذی چشم پوشی نمی کند.
به نظر می رسد فرصت اهداشده به دشمن قسم خورده شیعیان آن هم در سالروز ولادت امیرالمومنین علی (ع) و انصراف از برگزاری مسابقه در استادیومی که به نام آن حضرت متبرک شده، با صحنه گردانی برخی عوامل مجهول الهویه توام شد و ماجرای اهواز را به سمت فاجعه سوق داد و خداوند حافظ هموطنان غیور و شریف ما در استان خوزستان بود که در این واقعه عزیزیان خود را زنده و بعضا با جراحتی سهمگین تحویل گرفتند و رخدادی مشابه جنایت سیاه سعودی ها در قتل عام مسلمین در منا رخ نداد.