شعیبیه به دامان گرم و مهربان مردم خوزستان و ایران نیاز دارد. سیل فروکش کرده است، اما پیامدهای بهداشتی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن ادامه دارد.
لفته منصوری
شوشان: جمعه دهم اردیبهشت بهاتفاق دوست خوبم جناب آقای حاج جلیل فردوس پناه به دیدن روستاهای سیلزده شعیبیه ی شوشتر رفتیم. امروز دیگر غرش دهشتناک دز خفته و از مزارع و مناطق مسکونی به بستر خود فرورفته است. دز برای روستائیان شعیبیه چون حیوانی درنده و هولانگیز ظاهرشده بود. صدای مهیب و دهشتزای این رودخانه، مزارع و خانههای آنها را درنوردیده و زخم کاری بر پیکرهی اجتماع، اقتصاد و روان آنها گذاشته است.
وقتی از بالای سیل بند لاغر و درهم شکسته روستای عیله به دز نگاه میکردم گویی افعی عظیمی که شکار خود را بلعیده و بر بستر خود در پیچوتابی طولانی غُرغُر کنان به راه خود به سمت اهواز ادامه میدهد، دیدم. دز آنقدر مخوف شده که حتی مثل امروز که در بستر خود آرامیده کسی را یارای نزدیک شدن به او ندارد!
از آنجاییکه شعیبیه شوشتر یکی از قطبهای گاومیش خوزستان است و قبل از سیلاب اخیر تب برفکی بهعنوان یک بیماری عفونی و دارای واگیری بالا در دامهای این منطقه شیوع یافته بود و متاسفانه تا امروز قربانی میگیرد. بهعنوان خطر جدی و بالفعل دامهای منطقه شعیبیه و مناطق همجوار را در آینده تهدید میکند.
تب برفکی بهعنوان مهمترین بیماری واگیر دامها محسوب گردیده و باعث مرگو میر در دامهای جوان و بروز خسارات اقتصادی سنگین به دامداران شعیبیه شده است. بهطوریکه در کلیپ زیر مشاهده میفرمایید مهدی کعبیانی راهنمای محلی ما میگوید 12 گاومیش خود را به خاطر ابتلا به تب برفکی ازدستداده است. بر اساس نظر کارشناسان ویروس عامل بیماری نسبت به شرایط محیطی و تغییرات دمایی مقاوم بوده و ماندگاری زیادی در محیط دارد بهطوریکه در کود حیوان حدود 90 روز و در لوازم و ادوات دامپروری گاهی تا 70 روز زنده میماند. همچنین ویروس مسبب ایجاد بیماری قادر است توسط باد از منطقه آلوده به سایر مناطق دور و نزدیک منتقل گردیده و ضمناً بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به دامهای دیگر منتقل شود. بخصوص عصر امروز که باد شدیدی در منطقه وزیدن گرفته است.
از مهمترین خسارتهای دامی میتوان به تلفات دامی، شیوع بیماری، ایجاد عدم امنیت، کاهش بازدهی محصولات دامی و اختلال در چرخه زیستمحیطی اشاره کرد. بهطوریکه در کلیپ اول مشاهده میفرمایید اجساد دفننشده و رهاشده احشام در نقاط مختلف و میلیونها کرم گوشتخواری که بر این لاشهها میلولند، آلودگی زیستمحیطی و بوی تعفن زیادی در منطقه ایجاد کرده است. از سوی دیگر در کلیپ دوم مشاهده میکنید گوسالهای که در گله گاومیشها میلنگد دچار تب برفکی شده و چوپان روستایی به علت عدم آگاهی، این گوساله مبتلا به تب برفکی را با سایر گاومیشها نگهداری میکند.[1]
گاومیش در ساختار و بافتار حیات اجتماعی و اقتصادی جامعه انسانی روستاهای خوزستان بهویژه شعیبیه چنان درهمتنیده شده است که مرگ این حیوان، مصیبت و عزایی کمتر از انسان و بالاتر از همهچیز دیگر برای روستایی دارد. امروز هنگامیکه زن روستایی گاومیشهای خود را در کنار جاده حرکت میداد بر گردن یکی از بزرگترین آنها ادعیهای [در اصطلاح عربهای خوزستان عوذه] با پارچه بسته بود تا از چشم حسودان در امان باشد. خواستیم عکس بگیریم اما اساساً او برای در امن ماندن از شر این مزاحمان است که این عوذه را بر گردن گاومیش خود آویخته است؛ بنابراین بدون اینکه به اعتقادات سنتی او آسیبی برسانیم گذشتیم و از این سوژه جامعهشناختی را از دست دادیم.
به همین دلیل است که کارشناسان معتقد هستند: «گاومیشها از جنبههای مختلفی حائز اهمیت هستند که میتوان به داشتن شیر مقوی، اشتغالزایی، حفظ توده ژنتیکی، نیروی کار و توان هضمی بالا اشاره کرد. گاومیش در مقایسه با سایر گونههای دامی نظیر گوسفند و بز در انتخاب انواع علوفه قدرت تشخیص کمتری دارد و به همین لحاظ از علوفه خشبی و مواد غذایی کمارزش بهخوبی تغذیه و بهرهبرداری میکند و آنها را به تولیدات باارزش مانند شیر و گوشت تبدیل مینماید. لذا درصورتیکه یکپایهی غذایی گاومیش غذای خشبی کمارزش باشد، تولیدات آن میتواند اقتصادیتر از گاو اصیل و دو رگ باشد.» (جعفری خورشیدی، 1385: ص 30)
شعیبیه به دامان گرم و مهربان مردم خوزستان و ایران نیاز دارد. سیل فروکش کرده است، اما پیامدهای بهداشتی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن ادامه دارد.
منابع:
شیو کومار، بهایتا، سانگوان (1385). نکات جدید درباره تغذیه گاو و گاومیش با نگاهی به اکوسیستم شکمبه. مترجم کاوه جعفری خورشیدی و دیگران. نهران: نشر علوم کشاورزی.
پانوشت:
[1] ) ویروس عامل بیماری پس از ورود به بدن دام حساس طی یك دوره كوتاه پنجتا هفتروزه (دوره نهفتگی یا کمون بیماری) و تكثیر در سلولهای پوششی به خون وارد میگردد. اولین علامت کماشتهایی – افسردگی و تب (تب بالا چهلتا چهلویک درجه) و بیحالی و لرزش است. تولید شیر تا یکسوم مقدار اولیه کم میشود. ترشح بزاق زیاد میشود و به خاطر درگیری دهان دام ملچ و ملچ میکند. دام ممکن است در اثر درد دندانقروچه کند. در لب، گونهها، زبان، منخرین، سر پستان بین انگشتان، تاج سم وزیکول هائی دیده میشوند. در موارد نادر گاهی بر روی پلک چشم نیز وزیکول دیده میشود. دردناک شدن سم باعث ایجاد لنگش در دام میشود.