شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۳۹۷۹
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۵
در روزهایی که «امیرحسین» هفده ساله میان زندان و مراجع قضایی در رفت و آمد است و به سوالاتی که از وی درباره چرایی و چگونگی ارتکاب قتل دختر شش ساله و دیگر اتهاماتش پاسخ می‌دهد تا مقدمات محاکمه اش آماده شود، شمار زیادی از کاربران دنیای مجازی با حمله به صفحه اینستاگرام وی تلاش می‌کنند حسابی از خجالتش درآیند!
تعداد فالوئرهایی که هر روز افزوده می‌شوند و کامنت هایی رو به افزایش که بسیاری شان حاوی توهین، فحاشی و حتی الفاظ رکیک هستند. این توصیف صفحه نوجوانی است که متهم اصلی یکی از پر سر و صداترین پرونده های جنایی در سال های اخیر است و هنوز دادگاه رسیدگی به اتهاماتش برگزار نشده، اما در هر دقیقه از جانب یکی از ما در حال قضاوت شدن و رای گرفتن است.

به گزارش «تابناک»، در روزهایی که «امیرحسین» هفده ساله میان زندان و مراجع قضایی در رفت و آمد است و به سوالاتی که از وی درباره چرایی و چگونگی ارتکاب قتل دختر شش ساله و دیگر اتهاماتش پاسخ می‌دهد تا مقدمات محاکمه اش آماده شود، شمار زیادی از کاربران دنیای مجازی با حمله به صفحه اینستاگرام وی تلاش می‌کنند حسابی از خجالتش درآیند!

کاربرانی که گاه از نوشتن رکیک ترین الفاظ ذیل عکس های این نوجوان ابایی ندارند و گاه آنقدر در هدف گیری دوست و دشمن دچار خطا می‌شوند که به یکدیگر هم می‌پرند و همدیگر را هم از الفاظ زشت و توهین هایشان بی نصیب نمی‌گذارند. به ویژه آنکه از ابتدای رسانه ای شدن این ماجرا، برخی به عمد به پرونده سمت و سو داده و بحث ملیت قاتل و مقتول را پیش کشیدند.

رویکردی که به وضوح در برخی مجادلات و توهین های درج شده در صفحه اینستاگرام امیرحسن هم قابل مشاهده است تا ثابت شودکه این پرونده برای بسیاری از تعقیب کنندگانش، نه پرونده قتل یک کودک به دست یک نوجوان، که مجالی برای جنگیدن با یکدیگر، توهین به قومیت ها و پیگیری حواشی است. اتفاقی که پیشتر هم بارها و بارها رخ داده و این بار قتل یک دختربچه دستمایه آن قرار گرفته است.

نیم نگاهی به صفحه اینستاگرام امیرحسین و قیاس تعداد تعقیب کنندگان وی در این شبکه اجتماعی در چند روز کافی است تا دریابیم که چقدر بعضی مان شیفته این مسائل هستیم که اگر نبودیم، قاعدتا دلیلی برای تعقیب صفحه فردی که متهم به قتل است و در بازداشت به سر می‌برد وجود نمی‌داشت، غیر از آنکه پاتوقی برای جنگیدن با هم یافته باشیم. پاتوقی مجازی که می‌توان در آن بی آنکه نگران نبردهای رودررو و عواقبشان بود، به یکدیگر تاخت، به هم توهین کرد و احتمالا یک گوشه نشست و به محصول کار خود خندید.

این بیماری مدتی است که با ماست و بارها و بارها در حمله به صفحات برخی افراد در دنیای مجازی خود را نشان داده و غائله هایی به دنبال داشته است. بیماری زشتی که ممکن است از قدیم با ما بوده اما تا پیش از دنیای مجازی مجال بروز نیافته و حالا که عرصه برای بروزش باز شده، هر روز در جایی سرباز می‌کند و موجی از تلخی در دنیای به ظاهر مجازی می‌آفریند؛ یک روز در حمله طرفداران یک خواننده به یک بازیگر، روز دیگر برعکس، هفته ای در حمله به داور بازی فوتبال و چند هفته ای در فحاشی به همدیگر و قاتل ستایش.

موج توهین هایی که می‌تواند به هرجایی سرایت کند، حتی به خانواده افراد، دوستان وی، کسی که مخالف فحاشی های ما باشد و تلاش کند با گذاشتن یک کامنت ما را دعوت به خویشتن داری نماید و... . درست شبیه سیلی ویرانگر که اگر تلاش کنیم راهش را ببندیم، یا شکستمان می‌دهد و یا جای دیگری را ویران کرده و به راه خود ادامه می‌دهد.

اما این همه خشونت از کجا می‌آید و توهین کنندگان و آنهایی که از هیچ گونه فحاشی ابایی ندارند، چه کسانی هستند؟ آیا افرادی بزه کار و مجرمند یا کسانی مثل ما هستند که در پاتوق های فراهم آمده برای توهین، حضور فعال دارند و آزادانه هرچه می‌خواهند می‌نویسند و خود را مقید به هیچ قید و بندی نمی‌دانند؟

برای پاسخ به این سوال می‌توان برخی از کاربران فحاشی کننده را به شکل اتفاقی انتخاب کرد و به صفحاتشان در اینستاگرام سرزد تا دریافت که اثری از توهین در صفحاتشان نیست. افرادی که ظاهرا حتی در دنیای مجازی نیز ترجیح می‌دهند دو رو از خود نشان داده و یکجا پاکیزه و معمولی باشند و جای دیگر از توهین کردن مضایقه نکنند. درست مثل تعریف هایی که همسایگان از امیرحسین ارائه می‌دهند و او را نوجوانی سر براه، مبادی آداب و فهمیده توصیف می‌کنند و باور قتلی آنچنان فجیع برایشان بسیار دشوار است.

گویی مرزی که بسیاری مان میان مطالبی که در صفحات شخصی خودمان و دیگران در دنیای مجازی رعایت می‌کنیم، به شکلی پر رنگ میان زندگی مجازی و زندگی حقیقی مان هم کشیده شده و مانع از آن می‌شود که خودِ واقعی مان را بروز دهیم. مرزی که اگر شکسته شود، ممکن است به سرنوشتی شبیه امیرحسین دچار شده و ستایش ها و افراد دور و نزدیکمان را به ورطه ای تلخ بکشاند.

مرزی که نمی‌دانیم چرا، کی و چگونه ایجاد شده و آیا فایده ای هم دارد یا خیر، اما طعم شکسته شدن آن را بارها و بارها چشیده ایم؛ مرزی بسیار باریک که در برخی کامنت های درج شده زیر عکس های امیرحسین، هر آن احتمال شکستن آن می‌رود، به ویژه زمانی که می‌بینیم توهین ها به حد و حدودی می‌رسد که برخی در کلام به والدین یکدیگر تجاوز می‌کنند و نشان می‌دهند که بیماری توهین در ایشان حادتر است. افرادی که خدا می‌داند در قیاس با امیرحسین، خطرناک هستند یا خیر!

اتفاقی شوم که نمی‌دانیم برای مقابله با آن چه نسخه ای می‌توان پیچید و تنها می‌توانیم دعا کنیم که مرز باریک میان خیال و اجرای آن هرگز نشکند! 

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار