امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - عادل عکرش
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی
در جهت پیشرفته ترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگ ترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد, ۲۰۰۱(.
به طور کلی توسعه جریانی است که در خود بازنگری در یک سازمان و گاهی تغییر کلی در یک نظام اقتصادی اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد، شامل دگرگونی های اساسی و ساختاری نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین دیدگاه های عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد، حتی رسوم و عقاید اجتماعی را نیز دربرمی گیرد. در بسط مفهوم این واژه جادویی، نظریات زیادی ارائه شده است که در ابتدای این نوشتار به برخی از آنها اشاره میکنیم:
مایکل تودارو: توسعه را باید
جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم
و نهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است.
توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی
و خواسته های افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نا مطلوب زندگی گذشته
خارج شده و بسوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق می یابد.
پس از اشاراتی به تعاریف برخی
نظریه پردازها، اینک توجه شما را به ایده ای متفاوت تر جلب می کنم:
آمارتیا سن(Amartya Kumar Sen) برنده هندی جایزه نوبل
اقتصاد است که در سوم نوامبر سال ۱۹۳۳
میلادی چشم به جهان گشود. وی استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه
هاروارد است. او با تأکید و توجه خاصی که بر عامل انسانی و سرمایه گذاری در منابع انسانی
دارد، تفسیر ویژه ای از توسعه را ارائه می دهد. از نظر آمارتیا سن، توسعه عبارت است
از، افزایش توانمندی ها و بهبود استحقاق ها. بنابراین اقداماتی که توانمندی های انسان
را در ابعاد مختلف عمق و گسترش دهد، عوامل پیش برنده توسعه و اقداماتی که منجر به کاهش
توانمندی های انسان گردد، عوامل بازدارنده توسعه محسوب می گردند.
در عمل نخبگان بسیاری هستند که
علی رغم تکمیل تحصیلات خود یا علاقه ای به کارهای تیمی و پژوهشی ندارند یا مجال این
گونه فعالیت ها برایشان میسر نشده است و بصورت مصداقی شاهد تشکلات صنفی و همگرایی نخبگان
در قالب چنین مجموعه های هدفمندی نیستیم. در واقع همان نخبگان نیز بیشتر بصورت مجزا
و مستقل عمل میکنند! در کنار چنین ماهیتی از نقش نخبگان علمی، اگر به جریانات سیاسی
در سطح کشور نیز بنگریم شاهد این واقعیت هستیم که معمولا یک نگاه سیاسی در مرکز شکل
میگیرد و با روی کار آمدن، به استانها صادر میگردد و حتی اگر آن نگاه در یک مقطع خاص
در یک استان خاص قابلیت عملیاتی شدن مطلوب را هم نداشته باشد، همراه شدن با آن، در
آن برهه زمانی برای بقای استان در سهم خواهی ها هم که شده لازم میباشد! میدانیم که
معمولا در پرورش ایده ها شیوه هایی مطلوب ترند که روند پائین به بالا را طی میکنند
و پس از حلاجی ها و تصفیه هایی که به خود می بینند، ابتدا در مقیاس محلی به بوته نقد
و آزمایش گذاشته شوند و پس از یارگیری های صنفی-علمی شاهد توسعه و افزایش قلمرو محیطی
شان باشیم. در چنین عملکردهایی، هم نقش نخبگان در پرورش یک ایده غیرقابل کتمان خواهد
بود و هم تداوم این تاثیر، چرا که ایده های زائیده از افکار علمی که بر پای پژوهش و
تحقیق پا گرفته باشند، برای ادامه راه خود به متولیانی از همین جنس نیازمندند و در
نتیجه افزایش توانمندسازی و میزان استحقاق ها را در نخبگان در پی خواهد داشت.
حال و پس از طرح موضوعات و مشکلات
فوق (که برای جلوگیری از اطناب بیش از حد کلام بصورت خلاصه ذکر شد) اگر بخواهیم از
یک راهکار چند وجهی رونمائی کنیم، میتوانیم ابتدا به وجه لزوم هم گرائی نخبگان (نخبگان
هر مقوله در قالب یک مجموعه) بصورت تشکل های مردم نهاد اشاره کرد، طرحی که میتواند
پس از توانمندتر کردن خود نخبگان، قدرت آن ها را در تاثرگذاری، مطالبه، نقد و بررسی
نیز بالا ببرد (در واقع اگر نخبگان هر فن در قالب یک تیم توانمند درنیایند عملا تاثیرگذار
نخواهند بود).
در وجه مهم دیگر نیز فقدان یک
مدیر فکری (لیدر – هماهنگ کننده) مستقل و منطبق با سیاست های محلی در سطح استان به
چشم می آید. البته استان ما دارای رجال سیاسی، علمی و مذهبی بسیار زیادی است که هرکدامشان
پتانسیل لیدر شدن را دارا میباشند و در صورت صلاحدید و تائید این نگرش میتوانند به
این وادی وارد شوند و با تکیه بر جوانان استان، اقدام به راه اندازی فعالیت های تشکیلاتی
نمایند (اینگونه فعالیت ها همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری (مدظله) نیز بوده است
و همگرایی و تعاون در هر استان باید با کنار گذاشتن سلایق سیاسی و جناحی توام باشد
تا موجب همگرایی و توسعه گردد).
البته صلاحیت یا کفایت این لیدرها
لزوما در گرو چهره بودن نیست و میتواند عضوی از همین جوانان نخبه نیز باشد که با تلاش،
تحصیل، ممارست و تجربه کار تشکیلاتی در کنار سایر مجموعه های مذکور قابلیت خود را جهت
مدیریت یک جریان سالم و هدفمند به اثبات رسانده باشد و از چهره ها و رجال سیاسی موجود
در سطح کشوری نیز در این مسیر جهت همراهی و حمایت بهره گیرد. البته گزینش یک لیدر مناسب
و توانمند بحث بسیار مفصل و مهمی ست که در نهایت نیز به میزان مقبولیت وی توسط مردم
برمیگردد و گاها با یک نگاه متفاوت از سوی مردم در گزینش و حتی عبور از چهره ها نیز
میتواند همراه باشد، که امیدواریم در یک نوشتار دیگر به آن بپردازیم. ما بر این عقیده
هستیم که طرح مذکور میتواند ضمن شکوفایی استعدادها و بالفعل درآوردن پتانسیل ها، بازویی
قدرتمند مشارکت و همیاری در اداره کشور باشد و اگر هر استان بدین گونه تلاش نماید میتواند
بخش اعظمی از مشکلات را، درون استانی حل نماید و عملا باری سنگین از دولت ها نیز برداشته
میشود. همچنین با توجه به مساله مهم امکان تغییر در روند برگزاری انتخابات در سطح استان
ها، تغییر در شاکله اجرای سیاست ها و لزوم همران شدن توده های مردمی، بستری مناسب را
برای فعالیت های تشکیلاتی-حزبی بصورت سالم و برپایه علم و آگاهی فراهم آورد.