شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۴۳۰۸
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۳

شوشان -  عادل عکرش

توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته ترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگ ترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد, ۲۰۰۱(.

به طور کلی توسعه جریانی است که در خود بازنگری در یک سازمان و گاهی تغییر کلی در یک نظام اقتصادی اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد، شامل دگرگونی های اساسی و ساختاری نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین دیدگاه های عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد، حتی رسوم و عقاید اجتماعی را نیز دربرمی گیرد. در بسط مفهوم این واژه جادویی، نظریات زیادی ارائه شده است که در ابتدای این نوشتار به برخی از آنها اشاره میکنیم:

مایکل تودارو: توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته های افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نا مطلوب زندگی گذشته خارج شده و بسوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق می یابد.

 برنشتاین: تلاش برای ایجاد توسعه بار ارزشی به همراه دارد که کمترکسی با آن مخالف است. اشتیاق برای غلبه بر سوء تغذیه، فقر و بیماری که از شایع ترین و مهمترین دردها ی بشری هستند از جمله اهداف توسعه به شمار می رود.

 دادلی سیرز: رئیس موسسه اطلاعات توسعه ای دانشگاه ساسکس، توسعه را جریانی چندبعدی می داند که تجدید سازمان وسمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی_ اجتماعی را به همراه دارد. به عقیده وی توسعه علاوه بربهبودمیزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی اداری و هچنین ایستارها و وجه نظرهای مردم است. توسعه در بسیاری ازموارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز دربر می گیرد.

 میسرا: محقق و صاحب نظر هندی نیز تعریفی از توسعه داده که در آن بر ابعاد فرهنگی تاکید شده است. به نظر او توسعه از دستاوردهای بشر و پدیده ای است با ابعاد مختلف، توسعه دستاورد انسان محسوب میشود و در محتوا و نمود دارای مختصات فرهنگی است. هدف از توسعه ایجاد زندگی پر ثمری است که توسط فرهنگ تعریف میشود. به این ترتیب می توان گفت که توسعه دستیابی فزاینده انسان به ارزشهای فرهنگی خود است.

 پروفسور گولت: وی توسعه را هم واقعیتی مادی و هم ذهنی می داند و می‌گوید: بر حسب توسعه، جامعه از طریق ترکیب فرایندهای اجتماعی ، اقتصادی و نهادی، وسایلی را برای به دست آوردن زندگی بهتر تأمین می‌کند.

 مک لوپ: در تعریف توسعه اقتصادی می گوید: توسعه عبارت است از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم در آمد سرانه در یک جامعه شود.

 میردال: توسعه را عبارت از حرکت یک سیستم یکدست اجتماعی به سمت جلو می‌داند.

 بروکفلید: توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.

 جرالد میر: توسعه را رشد اقتصادی توأم با تغییرات و تحولات فنی و ارزشی و نهادی دانسته است.

پس از اشاراتی به تعاریف برخی نظریه پردازها، اینک توجه شما را به ایده ای متفاوت تر جلب می کنم:

آمارتیا سن(Amartya Kumar Sen) برنده هندی جایزه نوبل اقتصاد است که در سوم نوامبر سال ۱۹۳۳ میلادی چشم به جهان گشود. وی استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است. او با تأکید و توجه خاصی که بر عامل انسانی و سرمایه گذاری در منابع انسانی دارد، تفسیر ویژه ای از توسعه را ارائه می دهد. از نظر آمارتیا سن، توسعه عبارت است از، افزایش توانمندی ها و بهبود استحقاق ها. بنابراین اقداماتی که توانمندی های انسان را در ابعاد مختلف عمق و گسترش دهد، عوامل پیش برنده توسعه و اقداماتی که منجر به کاهش توانمندی های انسان گردد، عوامل بازدارنده توسعه محسوب می گردند.

 حال برآنیم تا ضمن در نظر داشتن نظریات مطروحه و البته توجه خاص به تعریف آقای "آمارتیا سن” لزوم توسعه در مقیاس استان عزیزمان خوزستان را بررسی نمائیم. شاکله نظام اقتصادی ایران به نحویست که خوزستان همواره دارای نقش پررنگ و حیاتی در این زمینه بوده چرا که اعظم منابع نفت، گاز، پتروشیمی و آب کشور –که از مهمترین مولفه های اقتصادی کشور است- در این استان بوده و همچنین موقعیت استراتژیک استان خوزستان و مجاورت با آب های آزاد اهمیت آن را دو چندان نموده است. البته اینها همه جزء دسته بندی پتانسیل های اقلیمی بوده اند و لزوما نمیتوانند شاخصی برای توسعه یافتگی استان باشند چرا که اگر روزی هرکدام از این مولفه های اقتصادی را از معادلات حذف نمائیم بدون شک هم استان و هم بخشی از اقتصاد کشور دچار بحران خواهد شد و این دلیلی روشن بر نگاه ناصحیح و وابستگی ناایمن به منابع طبیعی در اقتصاد میباشد.

 در همین وادی میتوان به نقش منفعلانه بخشی از نخبه ها و تحصیل کرده های مرتبط با صنعت نیز اشاره کرد که در بسیاری از موارد هدف تحصیل و کسب مدارج علمی را صرفا با هدف شاغل بودن در بدنه صنعت دنبال نموده اند و عملا از مفاهیم کلیدی تحقیق، پژوهش و توسعه فاصله زیادی دارند. البته شایان ذکر است در برخی موارد و با راه اندازی شرکت های دانش بنیان شاهد ابداع و پژوهش نیز بوده ایم که موجب خرسندیست لیکن همین فعالیت ها نیز بصورت محدود شده در برخی علوم نظیر هسته ای و نانو بوده اند و توزیع متوازنی از فعالیت های پژوهشی را در علوم مختلف شاهد نیستیم.

در عمل نخبگان بسیاری هستند که علی رغم تکمیل تحصیلات خود یا علاقه ای به کارهای تیمی و پژوهشی ندارند یا مجال این گونه فعالیت ها برایشان میسر نشده است و بصورت مصداقی شاهد تشکلات صنفی و همگرایی نخبگان در قالب چنین مجموعه های هدفمندی نیستیم. در واقع همان نخبگان نیز بیشتر بصورت مجزا و مستقل عمل میکنند! در کنار چنین ماهیتی از نقش نخبگان علمی، اگر به جریانات سیاسی در سطح کشور نیز بنگریم شاهد این واقعیت هستیم که معمولا یک نگاه سیاسی در مرکز شکل میگیرد و با روی کار آمدن، به استانها صادر میگردد و حتی اگر آن نگاه در یک مقطع خاص در یک استان خاص قابلیت عملیاتی شدن مطلوب را هم نداشته باشد، همراه شدن با آن، در آن برهه زمانی برای بقای استان در سهم خواهی ها هم که شده لازم میباشد! میدانیم که معمولا در پرورش ایده ها شیوه هایی مطلوب ترند که روند پائین به بالا را طی میکنند و پس از حلاجی ها و تصفیه هایی که به خود می بینند، ابتدا در مقیاس محلی به بوته نقد و آزمایش گذاشته شوند و پس از یارگیری های صنفی-علمی شاهد توسعه و افزایش قلمرو محیطی شان باشیم. در چنین عملکردهایی، هم نقش نخبگان در پرورش یک ایده غیرقابل کتمان خواهد بود و هم تداوم این تاثیر، چرا که ایده های زائیده از افکار علمی که بر پای پژوهش و تحقیق پا گرفته باشند، برای ادامه راه خود به متولیانی از همین جنس نیازمندند و در نتیجه افزایش توانمندسازی و میزان استحقاق ها را در نخبگان در پی خواهد داشت.

 این ها همه در حالیست که اگر با چشمی واقع بین به روند موجود در استان عزیزمان –خوزستان- بنگریم متاسفانه باید به عزلت بسیاری از نخبگان علمی ،اجتماعی اشاره و البته به احاطه دایره تاثیرگذاری برخی جریانات کلیشه ای اذعان کنیم.

 

حال و پس از طرح موضوعات و مشکلات فوق (که برای جلوگیری از اطناب بیش از حد کلام بصورت خلاصه ذکر شد) اگر بخواهیم از یک راهکار چند وجهی رونمائی کنیم، میتوانیم ابتدا به وجه لزوم هم گرائی نخبگان (نخبگان هر مقوله در قالب یک مجموعه) بصورت تشکل های مردم نهاد اشاره کرد، طرحی که میتواند پس از توانمندتر کردن خود نخبگان، قدرت آن ها را در تاثرگذاری، مطالبه، نقد و بررسی نیز بالا ببرد (در واقع اگر نخبگان هر فن در قالب یک تیم توانمند درنیایند عملا تاثیرگذار نخواهند بود).

 در وجه دیگر مطلوب است که این تشکل ها بصورت تعاملی با دیگر مجموعه ها در ارتباط باشند و در قبال موضوعات و سیاست هایی که توسط دولت ها اتخاذ و اجرا میشوند نه تنها مرجعی برای به چالش کشیدن و نقد علمی باشند بلکه با پژوهش های خود برای آینده، طرح و برنامه نیز ارائه دهند و نتایج این تعاملات را از طرق میسر (مانند روزنامه ها و فضای مجازی) به سمع مردم برسانند.

 با این شیوه هم موجب تقویت دولت ها جهت خدمت رسانی خواهند شد و هم میزان تاثیرگذاری نخبگان (چون برپایه استدلال و تحلیل های واقع گرایانه است) بر عموم مردم نیز روز به روز افزایش می یابد تا در افقی روشن، طی سال های آینده جامعه وسیع تری از مردم را در همراهی و همفکری با نخبگان شاهد باشیم و اینگونه بر تصمیم سازی مناسب تر نیز فائق آئیم.

 

در وجه مهم دیگر نیز فقدان یک مدیر فکری (لیدر – هماهنگ کننده) مستقل و منطبق با سیاست های محلی در سطح استان به چشم می آید. البته استان ما دارای رجال سیاسی، علمی و مذهبی بسیار زیادی است که هرکدامشان پتانسیل لیدر شدن را دارا میباشند و در صورت صلاحدید و تائید این نگرش میتوانند به این وادی وارد شوند و با تکیه بر جوانان استان، اقدام به راه اندازی فعالیت های تشکیلاتی نمایند (اینگونه فعالیت ها همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری (مدظله) نیز بوده است و همگرایی و تعاون در هر استان باید با کنار گذاشتن سلایق سیاسی و جناحی توام باشد تا موجب همگرایی و توسعه گردد).

البته صلاحیت یا کفایت این لیدرها لزوما در گرو چهره بودن نیست و میتواند عضوی از همین جوانان نخبه نیز باشد که با تلاش، تحصیل، ممارست و تجربه کار تشکیلاتی در کنار سایر مجموعه های مذکور قابلیت خود را جهت مدیریت یک جریان سالم و هدفمند به اثبات رسانده باشد و از چهره ها و رجال سیاسی موجود در سطح کشوری نیز در این مسیر جهت همراهی و حمایت بهره گیرد. البته گزینش یک لیدر مناسب و توانمند بحث بسیار مفصل و مهمی ست که در نهایت نیز به میزان مقبولیت وی توسط مردم برمیگردد و گاها با یک نگاه متفاوت از سوی مردم در گزینش و حتی عبور از چهره ها نیز میتواند همراه باشد، که امیدواریم در یک نوشتار دیگر به آن بپردازیم. ما بر این عقیده هستیم که طرح مذکور میتواند ضمن شکوفایی استعدادها و بالفعل درآوردن پتانسیل ها، بازویی قدرتمند مشارکت و همیاری در اداره کشور باشد و اگر هر استان بدین گونه تلاش نماید میتواند بخش اعظمی از مشکلات را، درون استانی حل نماید و عملا باری سنگین از دولت ها نیز برداشته میشود. همچنین با توجه به مساله مهم امکان تغییر در روند برگزاری انتخابات در سطح استان ها، تغییر در شاکله اجرای سیاست ها و لزوم همران شدن توده های مردمی، بستری مناسب را برای فعالیت های تشکیلاتی-حزبی بصورت سالم و برپایه علم و آگاهی فراهم آورد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار