شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۴۳۲۷
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۵
فراستی: من به آقای روحانی رای دادم و در مصاحبه با آقای ظریف از برجام دفاع کردم و گفتم آنها که می گویند هم ظریف می خواهیم هم سلیمانی درست می گویند. مخلص سردار سلیمانی هم هستم. اگر رئیس جمهور عزیزمان بپذیرد این نقد را که این رفتار واقعا اشتباه بود و از دست شان در رفت، خیلی خوب است و اگر بی اعتنایی کند و نپذیرد که با ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه و کمی ترسناک نمی شود رفت پیش کارگران، نشان می دهد نقدپذیر نیست.
برنامه «هفت» این هفته با انتقاد بهروز افخمی از عدم انتقادپذیری سینماگران آغاز شد؛ سینماگرانی که در عین حال حق خود می‌دانند از صدر تا ذیل انتقاد کنند اما در مواجهه با هر دیدگاهی که به خودشان نقد وارد می‌کند، به گفته افخمی دست به سانسور می‌زنند.

به گزارش «تابناک»؛ قسمت جدید برنامه سینمایی هفت امشب 17 اردیبهشت ماه ساعت 23:15 به صورت زنده از شبکه 3 سیما پخش شد و بهروز افخمی این برنامه را با اشاره به نقدپذیری سینماگران گفت: ما فیلمسازها توقع داریم از همه انتقاد کنیم اما نمی پذیریم کسی از ما انتقاد کند. چرا ما باید سعی کنیم منتقدی که از فیلم ما بد می گوید ساکت کنیم و با مشت بر سینه او بکوبیم. یا با او رفیق شویم و فالوده بخوریم و کاری کنیم تا دوستانه از همه ساخته های ما خوشش بیاید.

وی ادامه داد: رابطه صحیح با منتقد چیست؟ چرا فیلمساز باید منتقد بداخلاق و چقر بددهنی مثل مسعود فراستی را تحمل کند؟ البته در این مورد بخصوص او رفیق بازی سرش نمی شود. اما به طور کلی چرا باید به منتقد آزادی عمل داد و از گوشه چشم به او توجه کرد؟ چون به نفع خود ماست.

افخمی تاکید کرد: البته انتقادناپذیری در حوزه سینما به فیلمسازها محدود نمی شود. مخصوصا انتقادهایی که به جامعه صنفی یا سیاست های مدیریتی مرتبط می شود. ما خود را مجاز می دانیم دیگران را به تصویر بکشیم و اسمش را هم انتقاد اجتماعی می گذاریم، اما وقتی صحبت از جامعه فیلمسازی و روابط درون آن می شود به طور سازمان یافته شروع به سانسور آن می کنیم.

سپس سخنان علی قائم مقامی، تهیه کننده فیلم «کفش هایم کو؟» پخش شد که مهم ترین علت عدم فروش آخرین ساخته کیومرث پوراحمد را اضافه شدن یک فیلم به اکران نوروزی نسبت به سال های گذشته دانست و گفت: امسال یک فیلم بیشتر در ایام نوروزی اکران شد. لذا به فیلم «کفشهایم کو؟» سینمای کمی تعلق گرفت. وقتی اعتراض می کنیم به ما مجوز اکران داده اید، اما سالن ما کم است می گویند نمی توانیم سینماداران را اجبار کنیم یک فیلم را اکران کنند؟! 

نقد پرحرارت نقدناپذیری توسط دو چهره نقدناپذیر!

وی افزود: من از شما می پرسم در تعطیلات نوروز چه کسی پیدا می شود ساعت 10 صبح فیلم ببیند؟ اگر بن هور هم به نمایش در می آمد نمی توانست فروش خوبی داشته باشد. آئین نامه محدودیت اکران 10 هفته ای درباره فیلم هایی مثل فیلم من که کاملا بخش خصوصی است، نباید لحاظ شود. ما به 2 سینما با تعداد هفته ی بیشتر مثلا 15 هفته راضی ایم.

در ادامه برنامه، بهروز افخمی با حضور علی معلم، پیرامون نقدپذیری در جامعه سینمایی ایران گفتگو کرد. نکته جالب اینکه هیچ‌کدام از این دو تن جزو چهره‌های نقدپذیر نیستند و برخی وقایع گذشته، این حقیقت را اثبات می‌کند. علی معلم درباره برخوردهای دوگانه به رفتار دوگانه مسئولان در قبال جشنواره‌ ملی و جشنواره بین‌المللی فجر اشاره تلویحی کرد و با انتقاد از اظهارنظرهای متناقض مسئولین سینمایی گفت: وقتی در جشنواره ای از فشار جمعیت زیاد، مردم روی همین می ریزند می گویند ببینید چقدر استقبال خوبی شده است! و وقتی در جشنواره دیگری تنها 5 نفر به تماشای یک فیلم می نشینند می گویند چه جشنواره متمدنانه ای و درست این است. خب ما کدام حرف شما را باور کنیم؟

وی افزود: ما درون و برون مان به شدت تناقض دارد. به ظاهر می خندیم گویی از نقد استقبال می کنیم، اما از درون می پاشیم و به دنبال انتقام هستیم. انتقام با نقد فرق دارد. نقد از سر دوست داشتن است. البته بین نقد و هرگونه اظهارنظر از روی شکم سیری تفاوت باید قائل شد. و هر نقدی زبان خاص خود را دارد.

معلم تاکید کرد: اغلب این نقدپذیری از سوی مدیریت دیده می شود تا از سوی فیلمسازها. فیلمسازهایی بوده اند که 6 ماه هم با ما قهر کرده اند اما نهایتا فهمیده اند. اما درمورد مسئولین این چنین نیست. شما ماه هاست در فضای رسانه ای کشور هیچ گونه نقدی به عملکرد مدیریتی نمی بینید. گویی همگی به روابط عمومی آقایان تبدیل شده اند. جالب است روابط عمومی در ایران امروز تبدیل به روابط خصوصی شده است. یعنی پول می دهیم و هدیه می دهیم تا برخی را کنترل کنیم.

علی معلم در بخشی دیگری از صحبت‌هایش ادعا کرد: «ماه هاست در فضای رسانه ای کشور هیچ گونه نقدی به عملکرد مدیریت سینمایی نمی بینید. گویی همگی به روابط عمومی آقایان تبدیل شده اند.» و این در حالی است که تابناک و برخی رسانه‌های دیگر نقدهای جدی نسبت به رویدادها و مدیریت سینما، مدیریت اکران و... به صورت مستمر داشته است.

معلم عنوان کرد: حجم زیاد نقد اجتماعی در فیلم های ما (مثلا رد کردن حکم قصاص) به بی سوادی فیلمسازهای ما برمی گردد. نا آگاهی آنها از مسائل اجتماعی سبب این موضوع می شود. چرا مدیران سینمایی ما فکر می کنند فیلم ها از اندیشه های آنها نشات می گیرند که در پایان هر سال درباره فیلمهایی که در دوران آنها ساخته شده است، نظر می دهند؟! هیچ شغلی نباید تقدس داشته باشند. چه می خواهد پزشکان باشد، چه سینماگران و چه پلیس! مدیریت و هر فعالیتی که از بودجه عمومی استفاده می کند باید خود را موظف بداند در مقابل افکار عمومی پاسخ دهد. والا فساد به وجود می آید. سالم سازی تنها از طریق نقد صورت می گیرد. نباید احساس کنیم منتقد به دنبال انتقام است.

سپس سیدروح الله حجازی، کارگردان فیلم سینمایی «مرگ ماهی» میهمان هفت شد و با رسول صدرعاملی درباره این فیلم که به تازگی اکرانش را آغاز کرده است، گفتگو پرداخت. روح الله حجازی کارگردان «مرگ ماهی» از سینماداران و صاحبان پردیس های سینمایی درخواست می کنم که سیستم گردشی در اکران فیلم های سینمایی را به درستی محقق کنند، چرا که فیلم های اکران نوروزی به اندازه کافی اکران و فروش کردند و باید برای فیلم های جدید تمهیدات ویژه ای در نظر گرفته شود تا عدالت رعایت شده باشد.

در بخشی از این گفت وگو رسول صدرعاملی با انتقاد از روح الله حجازی برای انتشار فراخوان بازیگری برای یافتن بازیگر فیلم بعدی خود، گفت: من نمی دانم این فراخوان ها چیست که اخیرا مد شده است؟! هیجانی در میان خانواده ها ایجاد می کنیم و بسیاری رزومه می فرستند و در آخر هم هیچی. اگر به دنبال فرد خیلی خاصی باشیم معنا دارد اما این فراخوان هایی که اغلب به سامانه درآمدزادی خاصی هم متصل است و تنها سن و جنسیت را می پرسند، بی معنی است. به نظرم افراد مستعد سینما به این پیام ها نباید توجه کنند و به کلاس ها و دوره های بازیگری بروند. 

در ادامه مسعود فراستی نیز به همراه محمدتقی فهیم، منتقد سینما در میز نقد «هفت» به نقد و بررسی فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا پرداختند. در ابتدای بحث نقد مسعود فراستی در برنامه هفت با اشاره به موضوع برنامه (نقدپذیری) گفت: چند روز پیش فیلمی یک دقیقه ای از رئیس جمهور مان دیدم که با ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه وارد سالن یک کارخانه و جمع کارگران می شود از درون ماشین دست به کارگردان دراز می کند. فیلم من را متعجب کرد. من به آقای روحانی رای دادم و در مصاحبه با آقای ظریف از برجام دفاع کردم و گفتم آنها که می گویند هم ظریف می خواهیم هم سلیمانی درست می گویند. مخلص سردار سلیمانی هم هستم. اگر رئیس جمهور عزیزمان بپذیرد این نقد را که این رفتار واقعا اشتباه بود و از دست شان در رفت، خیلی خوب است و اگر بی اعتنایی کند و نپذیرد که با ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه و کمی ترسناک نمی شود رفت پیش کارگران، نشان می دهد نقدپذیر نیست. امیدوارم این نقد کوچک من به جایی برسد تا بتوان گفت می شود رئیس جمهور را هم نقد کرد. این باب باز شود.

در این بخش محمدتقی فهیم گفت: فیلمساز فیلمی می سازد که به دوستان و رفقای قدیمی خود تذکری می دهد که بترسید از روزی که این کشتی سوراخ شود. در واقع نقد درست وارد می کند. برای همین است که می گویم «بادیگارد» پخته ترین فیلم این کارگردان است. با «چ» شروع می شود و با این فیلم یک حمله قوی به درون این نظام و رفتارهای این یاران قدیمی است.

فراستی در پاسخ عنوان کرد: اصلا چنین چیزهایی در «بادیگارد» نیست. «بادیگارد» تنها ادای یک فیلم آرمان گرا را در می آورد و بازی پرویز پرستویی در این فیلم به شدت کلیشه ای است. حیدر ذبیحی حتی کاریکاتور قهرمان های فیلم های قبلی حاتمی کیا هم نیست. قهرمان «بادیگارد» رفتار انسان دوستانه ندارد. پس از انفجار و کشته شدن مردم یا در درگیری پارک اصلا در چهره حیدر ناراحتی و غصه از این واقعه نمی بینیم. حیدر ذبیحی در تمامی ماموریت های خود شکست خورده است. او محافظ اشخاصی بوده است که همگی ترور شدند. دانشمند هسته ای فیلم هم یک نفر سوسول است.

فراستی همچنین تاکید کرد: اسم فیلم هم «بادیگارد» است نه «محافظ». درصورتی که تمام فیلم می گوید من «محافظ» هستم. چرا اسم فیلم را این گذاشته است؟ چون شیک است. فیلم قبل از آنکه درباره حاج حیدر باشد درباره حاتمی کیا است. حاتمی کیا در انتهای فیلم قهرمانش را می کشد و بعد با یک چرخش زیبای دوربین می رود روی نام «بادیگارد» که بعد الفش می شود «حاتمی کیا». تفکر مقدس و غیرمقدس فقط خودش را می تواند تحمل کند حتی قهرمان فیلمش را نیز تحمل نمی کند. 

فهیم پاسخ داد: این طبیعی است که حاتمی کیا امضا میکند پای فیلمش که این فیلمی است از من! فیلم حاتمی کیا سویه مردمش و دغدغه ها و نسبت اش با مجموعه سینمای ما رو به سعود است و از همه بیشتر من فکر می کنم همچنان نسبت به افکارش پایبند مانده است. او بهترین فیلمساز بعد از انقلاب است. و در مقابل هنر در برابر هنر می ایستد. فیلمی که محتوا و پیام و حرف نداشته باشد، هرچه قدر دوربین را بچرخانی فایده ای ندارد. ما پیش از آنکه سینما را بشناسیم، حرف داشتیم و مزیت این فیلم همین است.

مسعود فراستی همچنین با اشاره به سخنان اخیر آیت‌الله جوادی‌آملی در بازدید از نمایشگاه کتاب، گفت: یک جمله چند روز پیش از آقای جوادی آملی عزیز خواندم که "نقد کتاب واجب است. با نقد کتاب، آگاهی بخشی را رواج می دهیم". این جمله عالی است. نقد، مروج کتاب خوانی، مروج فیلم خوب دیدن و مروج فرهنگ است. نقد علی رغم آنکه تیغ دولبه است، در عین حال جامه را واکسینه و محافظت می کند.

محمدتقی فهیم، منتقد سینما که تاکید کرد نه به روحانی رای داد و نه برجام را قبول دارد، تاکید کرد: فیلم بادیگارد درباره سیاستمدارانی است که نسبت به ابتدای انقلاب تغییر کرده اند و با ماشین ضد گلوله به جمع کارگران می روند.

هفت همچنین به سراغ سامان سالور، کارگردان سینما رفت و با او درخصوص فیلم سینمایی «آمین خواهیم گفت» گفتگو  پرداخت. سالور در طی این گفت و گو عنوان کرد: تا سینمای بدنه ای وجود نداشته باشد، سینمای مستقلی وجود ندارد.

وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش اظهار داشت: نمی توان گفت تنها فیلمسازی، فیلمساز است که تصویری روشن از جامعه خود ارائه دهد.

سالور که همواره مدعی است، سینماگر مستقلی است، ادعا نمود: سطح سلیقه ای از مخاطب درست کردیم که یا باید خود را به آن سطح سلیقه بیاوریم و «50 کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» بسازیم و یا آنکه یک فیلم آبرومند بسازیم. مورد اول آسان تر است چون وقتی به هر قیمتی می خواهید بفروشید و ستاره می آورید، هر پخش کننده ای به سراغ شما می آید، اما وقتی یک فیلم اجتماعی و تلخ می سازید، روابط پیچیده ای می شود و شما باید باندی داشته باشید تا پشت فیلم شما بیاید... آقای سرتیپی ما را به دفترش راه داده می دهد. ایشان یک بیزینس من موفق است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار