بعضی روزها را هرگز نمیتوان از یاد برد. حتی اگر از یاد ما که این روزها به از یاد بردن خیلی چیزها عادت کردهایم، برود، از یاد سرزمینهای سوخته و خاکهای خون آلود هویزه که نمیرود.
هجدهم اردیبهشت ماه سال 1361، از جمله روزهایی است که بر تارُک تاریخ، تا همیشه جاویدان خواهد ماند.
آن روزها که دیگر خرمشهر، خرم نبود. آن روزها که هوس خام افزودن خاک گهربار ایران به سرِ خیالپرور دشمن افتاده بود. آن روزها که سرخی خون، تنها نشان عزت بود و باز هم «عطش» رمزِ سعادت و نیکبختی، مردمانی از این دیار، جام سرخ شهادت را لاجرعه سرکشیدند و مستانه به دیدار یار شتافتند.
جوانان سوته دل و شیدای این سرزمین نیز که نهاد پاک، نجابت، شرافت و غیرت، آمیخته به جان و روحشان بود، هجوم ناجوانمردانه دشمنِ دون را تاب نیاوردند و نقد جان را در ازای رهایی خاک پاک ایران، مردانه و عاشقانه تقدیم حضرت دوست کردند تا ایران، جایگاه ِ ایرانی باشد و نه جولانگاهِ نابخردانِ دَدمنش.
روزهای سختی بود، دشمن سرگران، با تمام قدرت خویش، بر این دیار پاک، تازیدن آغاز کرده بود و چندی بود که مغرورانه، گامهای پلید خود را بر خاک گهر بار ایران مینهاد و این فرزندان ایران زمین بودند که با اقتدا به امام شهید خود، دل به دریا زدند و دمی ننگِ بر جای ماندن و آسوده خفتن را تاب نیاوردند.
هویزه، عزیز و سربلند
شهر هویزه در 10 کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد، مرکز یکی از بخشهای دشت آزادگان بود که دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملاً آن را محاصره کرد. هویزه به تلخی، آن روزهای جانفرسا را تحمل میکرد. اما این پایان کار نبود. امام (ره)، خواسته بود که خاک ایران، از یوغ دشمن آزاد گردد.
سرانجام عملیات بیتالمقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت سال 1361 با رمز یا علیابنابیطالب(ع) آغاز شد.
اهمیت و شکوهِ این عملیات تا حدی است که آن را نقطه عطف فتوحات سرنوشتسازِ جنگ نامیدهاند. هر چند این عملیات در چهار مرحله تدوین شده بود اما آنچه منجر به آزادسازی «هویزه» شد، مرحله دوم آن بود. در این مرحله، پادگان حمید پس از 9 ماه بازپس گرفته شد و شهر هویزه که به دست نیروهای دشمن تخریب شده بود، در هجدهم اردیبهشت ماه سال 1361، آزاد شد.
در این عملیات، لشکر 16 زرهی قزوین، لشکر 21 پیاده حمزه، لشکر 92 زرهی خوزستان، تیپ 58 تکاور، تیپ 55 هوابرد، تیپ 23 نیروی مخصوص، تیپ 37 زرهی از ارتش جمهوری اسلامی ایران به همراه یگانهایی از سپاه پاسداران و نیروهایی از جهاد سازندگی در حالی که ذکر نام مولای خود را بر زبان داشتند، «یاعلی» گویان، آنچه را که ناممکن بود، ممکن ساختند و هیمنه دشمنِ خیالپرور را درهم شکستند.