سید رسول موسوی
در فرهنگ اسلامی انتقاد راهی است به سوی کمال و رشد انسان در گرو شناخت واقعیت ها، آگاهی، بینایی، خردمندی و خردورزی است، انسان در پرتو شناخت راه بهره برداری از امکانات و نیروهای درونی خود را و جهان را می آموزد و می شناسد و زندگی را بر اصولی منطقی استوار می کند و بر مجهولات غلبه می کند و مشکلات را یکی پس از دیگری از سر راه بر می دارد، کشف مجهولات و رشد شناخت راه های فراوانی دارد و انتقاد یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار رشد شناخت است.
انتقاد بر نقطه ابهام انگشت می گذارد، ضعف ها و سستی ها را بیان می کند. با بررسی و بازنگری و نقد و انتقاد صحیح از درصد اشتباهات کاسته می شود و بهتر و بیشتر می توان به هدف رهنمود شد اگر این نقد و بررسی در کار نباشد و اندیشه ها و کارها بدون بازنگری و بررسی و خرده گیری به راه خود ادامه دهد بی گمان هیچ کس به نتیجه ای که دلخواه اش است نمی رسد چون خالی از نقص و اشتباه نیست. حضرت علی (ع) می فرمایند که نظر خود را متهم کنید و به آنچه که نفس وسوسه می کند اعتماد نداشته باشید.
مدیر جمهوری اسلامی که مدعی تدبیر و امید و عقلانیت است نباید به کسانی که تملق و چاپلوسی می کنند مجال رشد و خودنمایی بدهد. اگر در جامعه معایب، گرفتاری ها و نقاط ضعف به شکل معقول و مستدل گفته نشود و افراد خود را اصلاح نکنند کشور و انقلاب استقرار پیدا نخواهد کرد و با خطر جدی مواجه خواهد شد.
استاد مطهری رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت را از آفت های بزرگ هر نهضت می داند و وظیفه بزرگ رهبران اصلی نهضت را سد نمودن راه نفوذ و رخنه آن ها می داند ایشان می گوید: هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است اما همین که به بار نشست یا لااقل نشانه های باردادن آشکار گشت و شکوفه های درخت هویدا شد سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود و روز به روز که ازدشواری ها کاسته می شود و موعد چیدن ثمر نزدیک تر می گردد فرصت طلبان محکم تر و پرشورتر پای علم نهضت سینه می زنند تا آن جا که تدریجا انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به درمی کنند.
این جریان تا آن جا کلیت پیدا کرده که می گویند «انقلاب فرزندخوراست » گوئی خاصیت انقلاب این است که همین که به نتیجه رسید فرزندان خود را یک یک نابود می سازد. ولی انقلاب اسلامی فرزندخور نیست غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار می آورد در صدر اسلام در دوره عثمان فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام را گرفتند ««طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیرلگد مچاله شدند»
افراد عاقل شایسته است که با نظر خواهی و نقد و بررسی، رأی اندیشمندان را بر نظر خود بیفزایند و دانش حکیمان را ضمیمه و پیوست دانش خود سازند.
مسئول اصلاح طلب که مدعی اصلاحات حقیقی است مرتباً و به طور منظم برای اندیشه های خود دادگاه تشکیل دهد و از صاحب نظران بخواهد که درباره افکار و اندیشه های او داوری کنند زیرا که می فرماید: « رأی ها را در هم بیامیزید تا از میان آنها حقیقت متولد شود.»