شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۵۵۱
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۰

 

بهمن معتمد نیا

تورم و گرانی وضعیت افسار گسیخته و روندی پرشتاب دارد و این امر از علایم روشن اقتصاد بیمارکشورمان است.

تورم در تقابل با رفاه و آرامش عمومی است ، همان قدر که تامین رفاه و آسایش نسبی نیز یکی از ابزارها و زمینه های ایجاد وفاداری اکثریت مردم نسبت به نظام اقتصادی و سیاسی و متولیان این امر است

در یک جامعه ی ایده آل ، سالم و توسعه گرا ، سلامت و آبادانی جامعه و قوام و ثبات دولت ، رابطه ی مستقیم با اقتصاد سالم و پویا دارد. برنامه ریزی برای تحقق این اقتصاد سالم و یکی از عناصر اصلی مرتبط با حوزه ی اقتصاد، مساله ی تورم و گرانی است که در ایران ما ، متاسفانه تورم و گرانی وضعیت افسار گسیخته و روندی پرشتاب دارد و این امر از علایم روشن اقتصاد بیمارکشورمان است.

اگر در روزگاری نمی توانستیم به راحتی و سادگی و با صراحت کامل بگوییم اقتصاد کشورمان ضعف اساسی و ریشه ای دارد ، اگر در زمانی نمی توانستیم مدعی شویم که اقتصاد کشورمان تابع هیچ الگو و معیار پذیرفته شده ی اقتصادی و الگویی تجربه شده و آزمون پس داده نیست و اگر هیچوقت نمی توانستیم وضعیت معیشتی ملت را ناشی از ضعف مدیریت و برنامه ریزی غیر اصولی و ناشیانه و غیر کارشناسانه ی اقتصادی مدعیان اقتصاد ندان ! دولت بدانیم ، امروز آنقدر دلیل و مدرک هست که بتوان گرانی را امری موجود و حاصل از سیاست های غلط ، غیر اصولی ، ضعیف ، ناکارآمد و ماحصل اجرای برنامه ریزی های بی برنامه ی ! دولت در سال های اخیر دانست.

تبعات و پیامدهای این امر ، مهم ترین مشکل ملموس و آشکار اکثریت مردم ، به ویژه طبقه ی متوسط و ضعیف ایران نیست ! و این موضوع طبقه خاصی را آزار نمی دهد ، بلکه نتایج و پیامدهای حاصل از گرانی ، این روزها و بلکه این ساعتها و دقیقه ها ! همه ی اقشار مردم ، اعم از فقیر و غنی را آزار می دهد و امروز حتی آنان که در هیچ زمان دیگری احساس نداری و فقر نمی کردند هم به ستوه آمده اند و آنقدر در بیم و هراس لحظه به لحظه قرار گرفته اند که خود نیز در آسایش و آرامش قرار ندارند.

حالا رییس جمهور محترم و وزیر و وزرای مربوطه ، چگونه این شبها ، راحت و آسوده ، سر بر بالین میگذارند ، خدا می داند و بدبختی اینجاست که گوش هیچ کس هم بدهکار این حرفها نیست !

واقعیت این است که پدیده ی گرانی اندک ، اندک ، سلامت و مقبولیت دولت را در میان طبقات متوسط و پایین جامعه، به زیر سوال می برد و همانگونه که اشاره شد در میان طبقات مرفه نیز ، کاردانی و کارشناس اقتصادی بودن برنامه ریزان اقتصادی موجود در بدنه ی دولت ، زیر سوال رفته و در نهایت با اطمینان از این موضوع و اعتقاد کامل نسبت به این نکته ، میدان را برای جولان و یکه تازی خود کاملا مهیا و مساعد می بینند .

و به عبارتی نیز این پدیده ، میزان اعتماد و حس وفاداری عمومی نسبت به سلامت سیستم اقتصادی ، سیاسی و کاردانی متولیان و مجریان برنامه های اقتصادی کنونی کشور را کاهش می دهد و شدیداً به زیر سوال می برد . زیرا که گرانی و تورم در تقابل با رفاه و آرامش عمومی است ، همان قدر که تامین رفاه و آسایش نسبی نیز یکی از ابزارها و زمینه های ایجاد وفاداری اکثریت مردم نسبت به نظام اقتصادی و سیاسی و متولیان این امر است. در کشور ما ، خانواده بعنوان یک گروه اجتماعی نیازمند منابع و تسهیلاتی است که اگر جامعه در فراهم کردن این منابع و تسهیلات ناتوان و ضعیف باشد، این گروه نمی‌تواند کار و عملکرد خود را به درستی و در سلامت کامل انجام بدهد . طبیعی است که وقتی مشکلات اقتصادی زیادتر ‌شود ، تعداد افراد بیکار هم بیشتر می شوند و یا در خوشبین ترین شرایط که مثلاً کسی هم بیکار نشود ، همه ی آنان که شاغل هستند به هرحال ، دخلشان با خرجشان هیچوقت یکی نخواهد شد و درآمدهایشان کفاف زندگی را نخواهد داد .

ساده ترین و ملموس ترین وضعیت همین است که بر اثر افزایش قیمت‌ها و تورم و گرانی ، آمار ازدواج همچنان سیر نزولی می یابد و به خاطر افزایش مشکلات زناشویی ، آمار طلاق روند صعودی در پیش خواهد گرفت .

صرف‌نظر از تاثیرات عمیق و فاجعه آور اقتصادی که گرانی در پی خواهد داشت و بعد از اثرات منفی و زیانباری که بر کانون خانواده دارد باید اذعان داشت که این بمب اقتصادی سنگین جثه ، این غول هولناک با هزاران شاخ و دم ! تاثیرات اجتماعی، روحی، روانی و سیاسی آن مخرب‌تر جلوه خواهد نمود و انواع و اقسام آسیب‌ها را نیز به دنبال خواهد داشت.

با کمال تأسف باید اقرار کرد که یکی از بارز‌ترین نتایج غیر قابل تردید و واقعی این پدیده ( که البته حالا دیگر پدیده نیست و خیلی وقت است خدمتشان هستیم و امر نوظهوری هم نیست! ) افزایش دزدی‌هاست که منجر به اخلال و دامن زدن به وضعیت بد اقتصاد ملی و همچنین پایمال کردن حق و حقوق دیگران می‌شود.

البته وقوع و گسترش این موضوع ممکن است طبیعی نیز باشد ، زیرا در شرایط فقر و نداری و بیکاری و گرانی هم بالاخره عده‌ای زیادی می بایست کسب درآمد نموده و امورات زندگی خود و اهل و عیال را بگذرانند. در این شرایط ، هر چقدر هم که خویشتنداری واقع شود ، به لحاظ بروز نیاز و بی چاره گی و از طرفی نیز آشفتگی وضع موجود اقتصادی خیلی ها ممکن است دست به هر کاری بزنند.

نکته بعدی و البته عارضه ی دیگر گرانی این است که وضعیت بی سر و سامان اقتصادی ، ممکن است تبعات سیاسی بدی نیز به همراه داشته باشد و منجر به نارضایتی و اعلام این نارضایتی به شیوه های غیرمتعارف و ناخوشایند هم بشود و متعاقباً این قبیل رفتارهای نشاًت گرفته از نارضایتی مردم ، منجر به بروز خسارت های مادی و اقتصادی نیز گردیده و هم دولت و هم ملت آسیب های بعدی در انواع و اقسامش را شاهد باشند که اصلاً برازنده نیست .

گرانی در این ابعاد وسیع ، که هر لحظه ریشه می گستراند ، منجر به ایجاد فرصتی ویژه و زمینه ای کاملاً مساعد برای کسب ثروت های کلان از سوی قشر دلال ، محتکر و فرصت طلب و غیر مولد، و بی درد می گردد .

شکاف های طبقاتی را افزایش می دهد . امنیت روانی را سلب می نماید ، هم تهی دستان را به حداکثر می رساند و هم متمولین و مرفهین را بیشمار می سازد . و شاید بتوان گفت که گرانی جزء خاص ترین مواردی است که جامعه ی آماری هر دو طرف ماجرا را به اوج می رساند . هم جمعیت افراد ندار و فقیر را افزونی می بخشد و هم تعداد افراد دارا و ثروتمند و میزان دارایی و ملک و املاکشان را به برکت بی برنامه گی و بی سروسامانی اقتصادی ، به نوایی می رساند و سیر صعودی به داشته ها و موجودیشان .

افزایش بی رویه ی قیمت‌ها و بالارفتن خرج و مخارج زندگی مردم ، بر اخلاق و معنویات هم اثر بد و مخرب می گذارد . بگو مگوهای خانوادگی بیشتر می شود . اعضای خانواده کمتر و شاید هم اصلا نتوانند همچون گذشته بیشتر در کنار هم باشند یا به تفریح و گشت و گذار که از ضروریات زندگی امروز است بپردازند .

وضعیت سلامت جسمانی و روحی و بهداشت فردی و اجتماعی مردم شدیدا به مخاطره می افتد. وضع جسمی و فیزیکی افراد بدلیل ناتوانی از تهیه و تأمین معاش و تغذیه ناکافی رو به تحلیل می رود و عواقب زیانباری در پی دارد و البته تا همین الانش هم داشته است.

مردم در تهیه لبنیات و همچنین مواد پروتئینی ، دارو ، پوشاک و ... و همه چیز در تنگنا قرار گرفته و عرصه بر آنان تنگ می گردد و ...

واقعاً در چنین شرایطی چه باید کرد؟

جز اینکه دست به دعا برداشت و از خدا خواست که : خدایا ، خودت به این ملت و به این اقتصاد رحم کن و تدبیری به دولت و متولیان امور اقتصادی عنایت فرما که این تدابیر، موجب توزیع عادلانه ی ثروت گردیده ونگذارند ثروتمندان روز به روز ثروتمند‌تر و فقرا روز به روز فقیرتر شوند و کشتی طوفان زده ی اقتصاد میهن ما را در این اقیانوس مواج و پرتلاطم به سال امن و نجات رهنمون ساز ، آمین .

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار