امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - سید حبیب احمدپور
مهندس
مقتدایی با همه ی نقدها و شایستگی های چشمگیرش رفت. از شایستگی های بزرگ وی این
بود که چون کوهی استوار از انتقال آب کارون پیشگیری نمود.
او
فرزند این استان بود. استانی که روزی زرخیزش می گفتند. این گفته نه تنها به اعتبار
درآمدسرشار نفت و گاز (که هنوز برای این استان جز آلودگی هیچ بهره ی دیگری ندارد)
بلکه به واسطه ی کشاورزی حاصل خیز که اکنون پروژه ی عظیم توسعه ی نیشکر بخشی از آن
است و نبود طوفان خاک و محیط زیست نسبتاً خوب و اکوسیستم متعادل که بهره ی آن
بهار، زمستان و پاییز خوبی بود این استان را زرخیز جلوه می داد.
اما به
برکت طوفان و گرد و غبار بسیار و خشکسالی دهه ی گذشته و از میان رفتن تالاب ها و روی
به سستی نهادن نظام طبیعت که در کنار ارمغان کشور همسایه بدان سو می رود که خود
تولید کننده ی طوفان خاک و از میان برنده ی حاصل خیزی و سبب کویر نمودن این استان
باشد، سرنوشت تلخ و شومی را رقم می زند.
کارشناسان
بزرگ و کوچک در داخل و خارج کشور، پیوسته از این خطر بزرگ یاد کرده، مردم و مسئولین
را نسبت به آن هشدار داده اند. آنها بارها گفته اند که باید تالاب ها به ویژه
تالاب هویزه که سرچشمه ی آبش را برده اند دوباره احیا شود و زندگی را از سرگیرد.
همچنین زمین خشک استان باید با کشاورزی و آب زنده و پر نشاط شود. و گرنه بهره ی
مهیب آن نابودی همه ی زندگی در خوزستان خواهد بود.
از این
رو نه تنها انتقال آب را کاری درست و انسانی نمی دانند، بلکه پیامد آن را نابود
کننده ی محیط انسان و سپس خود انسان شناسانده اند.
در این
پیوند لابلای خبرها درباره ی استاندار جدید؛ سخن از این گفته می شود که می خواهند
فردی را سکاندار کشتی طوفان زده ی خوزستان بنمایند که نسبت به انتقال آب سستی و کوتاهی
ورزیده و یار و مددکار آب بران باشد.
شنیده
شد که سردمدار این ویرانی برخی از بزرگانِ زاده ی کرمان هستند که آرزوی دیرینه دارند
آب کارون را به زادگاه خویش برسانند. روشن است که در این خواب و خیال و آرزوی بی
وصال، آنچه که به چشم این بزرگان نمی آید، مرگ تدریجی خوزستان است.زیرا بر که گران
می آید که گروهی لر و عرب، شوشتری و دزفولی یا بهبهانی که در چشم بسیاری از بزرگان
آب بَر ایران، بی مقدارند زنده باشند یا بمیرند.
با این
همه برای هموار کردن راه، چاره ای اندیشیده اند. به زیرکی گفته اند مردم خوزستان
شایسته ی آب شیرین و بهداشتی اند و استاندار باید این خواسته را بی کم و کاست
فراهم کند و شگرد دیگر اینکه ممکن است که فرد بومی بر این کار بگمارند.
هر
شهروند خوزستانی نیز به این خیراندیشی آفرین گفته وبه پیشوازآن می رود.ماهم به
پیشوازآن می رویم. اما از این بزرگان می پرسیم که در برابر از ما چه می خواهید؟
آیا خواسته ی شما این است که هنگام بردن آب
کارون لب فرو بندیم و بگوییم گرچه دامنه ی زندگی روز به روز بر ما تنگ ترمی شود و پرندگان
مردار خوار بر سرمان آواز مرگ سر می دهند، دل به نوشیدن چند صباح آب شیرین و بهداشتی
خوش کنیم و گوش بر زمزمه ی مرگ طبیعت فروبندیم؟
لیک ما
سکوت نخواهیم کرد و به هر استانداری که سکان این استان را به دست گیرد هشدار می
دهیم که بداند گام نهادن در این وادی، می
تواند بسیار شوم باشد و پرونده ی سیاسی او را تا پایان عمر ببندد.
کرمانی های بزرگی که در آن بالا هستند نیز این مسئولیت سنگین را به دوش خواهند کشید. زیرا در استان پر بحران و پرخطر خوزستان که با چشم طمع دشمنان ایران روبروست، این بازی خطرناک بمانند بازی دومینوست که می تواند آغازش انتقال آب و پایانش ناپیدا باشد.