شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۶۳۶
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۱ - ۱۷:۵۸

 

قبل از هر چیز نویسنده توصیه می کند مطالب این فصل را بخصوص جوانان شریف و غیرتمند ایران اسلامی با دقت بخوانند و به سراب این گروه منحرف بیشتر آگاه شوند. امام خمینی در بیاناتش که همیشه تفسیر آیات قرآن و احادیث شریف بود نکاتی را می فرمود که حقا باید با آب طلا نوشته شود مثل جمله آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و یا در خصوص جنگ و تشویق نیروهای سپاه و بسیج فرمود من دست و بازوی شما را می بوسم و به این بوسه افتخار می کنم، در خصوص این گروه منحرف هم فرمود منافقین از کفار بدترند که این جمله مقدمه بحث ما می باشد اساسا چرا منافقین از کفار بدتر هستند؟ این جمله تفسیر آیات قرآن است چرا که کفار با صراحت بیان می کردند ما اعتقادی به اسلام و خدا و پیامبر نداریم و از اول تکلیف خود را روشن کرده بودند ولی منافقین در جمع پیامبر و اصحاب می گفتند ما مسلمان و با شما هستیم ولی وقتی به خلوت خود می رفتند تمام حرفها و قولهای خود را رد کرده و به تمسخر مسلمانان می پرداختند و در قرآن به زیبایی اشاره رفته. و اذا خلو الی شیاطینهم ... پس نفاق مساوی با دروغ است و همین تفاوت باعث می شود منافقین از کفار پست تر باشند.

بعد از این مقدمه لازم است بصورت گذرا مطالبی را در خصوص این گروه و رهبران بدنام آن برای نسل جوان بیان کنم.

اول: در اوایل انقلاب که به برکت اسلام و روحانیت و خصوصا رهبری حضرت امام، مردم از ظلم طاغوت خسته شدند و آرام آرام ترس از حکومت اختناق و شکنجه را با ایمان بخدا از خود کنده و در خیابان شروع به مبارزه کردند، انواع و اقسام گروهای سیاسی شروع به اظهار موضع و همراهی مردم کردند تا حدی که در سالهای 58 و 59 حداقل بیشتر از 70 گروه سیاسی چپ و راست در کشور اعلام وجود کرده بودند، بسیاری از این گروهها از یکدیگر منشعب می شدند و اگر بگویم افراد برخی از این گروهی از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمی کرد به گزاف نگفته ام. به برکت انقلاب و رهبر امام سطح آزادی در جامعه با اندکی صبوری بنحوی بود که هرکس هر اعتقادی داشت می آمد و اظهار وجود و اعلام موضع می کرد، برخی گروهها که سازمان یافته تر بودند از جمله منافقین در سال های 56 و 57 از فرار نظامیان از پادگان و پیوستن به مردم سوء استفاده کرده و شروع به سرقت و اختفاء سلاح و تجهیزات نظامی کردند برای اهداف خاصی که از همان ابتدا داشتند، امام عزیز با علم و آگاهی از این اهدف هیچ وقت این گروه را تایید نکرد و علیرغم اظهارات رهبران این گروه و تعهد به اسلام همیشه آنها را منحرف از اسلام دانست و بعدها برای همه ثابت شد که این گروه کمترین توجهی به دین و اسلام و مردم ندارند و فقط در ظاهر برخی امور را رعایت می کنند لذا بعد از گذشت اندک زمانی از پیروزی انقلاب شروع به سهم خواهی کرده و با ایجاد بلوا و تجمع و تخریب چهره های سرشناسی انقلاب بخصوص در دانشگاه شروع کردند به جمع آوری هوادار و انحراف جوانان تحصیل کرده تا جایی که به جهت هیجانات آن سالها باعث از بین رفتن نیروهای جوان ایران اسلامی شدند و بجای حفاظت از دستاوردهای انقلاب و حضور در بین مردم و انتخابات ها شروع به ایجاد نفاق و تفرقه بین آحاد جامعه کرده و علیرغم عدم حضور در انتخابات ها و تشویق مردم به تحریم انتخابات سهم خواهی بسیاری از نظام برای مناسب مختلف داشتند و چون مردم دست آنها را خوانده بودند و دست رد به سینه آنها زدند شروع به درگیری نظامی و بمب گذاری و کشتن مردم بیگناه کرده و رهبران فکری و سیاسی که سرمایه های واقعی ملت بودند را یکی پس از دیگری ترور کرده که نتیجه آن جانبازی و مجروحین و یا شهادت رساندن بسیاری از جمله در راس آنها ترور مقام معظم رهبری و ترور و شهادت شهید بهشتی – مطهری و رجایی و باهنر و ... و در جایی یادم هست که خواندم مردم شریف ایران 16 هزار شهید ترور داشته اند و به هیچ وجه به نصایح امام و مردم گوش نمی دادند ، البته بعد از این جنایت ها بسیاری از جوانان فریب خورده با اظهار پشیمانی به آغوش انقلاب و مردم بازگشتند ولی تعداد اندکی از آنها با فرار از کشور و انسجام مجدد در سال 64 که کشور دچار جنگ تحمیلی و فشار استکبار جهانی بود سر از آخور صدام درآورده و برعلیه ملت و کشور نقش ستون پنجم دشمن را بازی کردند و در سال 67 که اوج هنر آنها بود بدستور رهبر فاسد و زنباره خود با تهاجمی ابلهانه به مرزهای غربی هجوم آوردند و با شعار امروز مهران فردا تهران بیش از نیمی از نیروهای خود را به کشتن دادند حال ذکر این نکته ضروری است که اگر نظام، برخی از اینها را که در عملیات های مختلف ترور و بمب گذاری شرکت داشته اند را دستگیر کند و به حکم قانون مجازات حبس یا اعدام دهد، داد کشورهای غربی در می آید که در ایران اعدام زیاد است ولی اگر بدستور خود رجوی ملعون نیروها را بگوشت دم توپ تبدیل کند و آنها را بکشتن دهد، هیچ کس حق ندارد به این ملعون حرفی بزند انگار که رجوی صاحب جان و مال این بدبختان و ورشکسته گان است.

سوم: اما در خصوص اجلاس اخیر آنها در ویلپنت پاریس که بقول خودشان هزاران نفر را توانستند جمع کنند. البته به برکت پولهای غربی ها و آمریکا و برخی کشورهای عرب منطقه که در راس آنها وهابیت بی ایمان و فاسد قرار دارد. کسانی که کشتن شیعه را شرط ورود به بهشت خدا می دانند و بر همه روشن است چون استکبار از اقتدار ایران اسلامی و رهبری معظم آن ضربه های فراوان خورده به خیال باطل با برپایی چنین جلساتی سعی در تخریب چهره مردم و نظام اسلامی ایران را دارند.

حال برای شناخت بهتر حاضران در اجلاس لازم می دانم آنها را به چند قسم تقسیم نمایم:

بخش اول: بنده چون خود شاهد از طریق تلویزیون بخش عمده مراسم بوده ام به وجدان و ایمان خود قسم می خورم که بدون حب و بغضی آنچه را دیده ام برای تنویر اذهان عمومی بیان کنم.

اگر ما تعداد حاضران را بخواهیم به دو بخش از نظر ملیت تقسیم کنیم بدین ترتیب می شود که حداقل سه قسمت از آنها غیر ایرانی و یک قسم ایرانی پناهنده بودند.

بخش دوم: بنده با احتساب مصاحبه خبرنگار خود این گروهک منحرف آماری ارائه می دهم در یک بخش برنامه وقتی گزارشگر خواست با مردم مصاحبه زنده کند در طول 5 دقیقه حداقل سعی داشت با 20 تا 30 نفر از افرادی که در حال ورود به سالن بودند مصاحبه نماید که بیش از 85 درصد یا می گفتند فارسی بلد نیستم یا می گفتند ایرانی نیستم جالب آنکه در طول این برداشت فقط با چند پیرزن توانست مصاحبه کند که آنهم هم واقعا نمی دانستند چه باید بگویند.

بخش سوم: جالب تر از همه آنکه افراد غیر ایرانی حاضر از اپوزوسیون سوریه و عراق و افغانستان و حتی سنی های بحرین در بین آنها حضور داشت حتی برخی فرانسوی و حتی آفریقایی تبارها حتی تعدادی از نیروعای عباس رهبر خود خوانده بخشی از فلسطینی هایی که با حماس و حزب اله و ایران دشمنی دارند حضور داشته و پرچم های کشورهای خود را وصل می کردند.

در اینجا لازم می دانم به یک اصل اساسی اشاره کنم که هیچ فرد یا کشور یا ملتی در دنیا وجود ندارد که مخالفانی نداشته باشد اساسا در یک جامعه سالم اختلاف وجود دارد، تنها در میان منافقان است که به ظاهر با هم مشکلی ندارند.

بخش چهارم: در خصوص ایرانی های حاضر نیز خود داستانی جداگانه دارد اول آنکه اکثر این افراد از همان مرفهین بی درد و بی دینی هستند که اوایل انقلاب بدلیل وابستگی به رژیم طاغوت و یا ترور و بمب گذاری و کودتا از کشور متواری شده بودند و حالا بعنوان اپوزوسیون و مخالف دست به تجمع زدند، دوم: بسیاری از این ایرانی ها خانواده های همان منحرفانی هستند که بقول خودشان در اردوگاه اشرف سالهای سال عمر خود را به بطالت می گذرانند و در حال حاضر حدود 250 نفر هستند که میانگین سنی آنها حداقل 55 سال به بالاست و همین سن بالا بیانگر اضمحلال این گروهک منحرف در یکی دو سال آینده می باشد.

سوم: بخشی دیگر ایرانی های حاضر فرزندان آنها هستند که حتی زبان فارسی که زبان مادریشان بوده را بندرت می توانستند دست و پا شکسته صحبت کنند، حالا چه از دست این بیچارگان که حتی غیرت و شرافت حفظ هویت ایرانی بودن خود را نداشته اند برمی آید خدا عالم است.

و در آخر جالب تر از همه آنکه اکثر قریب به اتفاق آنها هیچ دین و اعتقادی نداشته و ندارند چرا که از ظاهر آنها بخوبی پیدا بوده و اگر هم تعداد اندکی ظاهر خوبی داشته اند نه به جهت خوبی و پاکی اعتقادی آنها نیست بلکه بدین جهت است که اعتقادی که این گروهک داشته و دارد یک اسلام همراه با تفسیر برای خودشان است یا بقول حضرت امام (ره) اسلام اینها اسلام التقاطی است چرا که از اسلام آنچه را قبول دارند که براساس میل و اهداف شوم آنها باشد و از همین جهت است که در دهه هفتاد انقلاب ایدئولوژیک خود را اعلام کردند که ثمره آن ازدواج ها مقطعی و فتوای کشتن خود در حال اسارت و خیانت به کشور و مردم را برای پیشرفت اهداف گروهک جزء مسائل راهبردی خود می دانستند و جالب تر و مضحک تر آنکه آنها خود را مسلمان و شیعه و پیروان امام علی و امام حسین معرفی می کنند.

و نکته جالب و آخر آنکه کسانی که در جمع سخنرانی می کردند اکثرا از دیپلمات های بازنشسته غربی و آمریکایی بوده اند که به استناد تحقیق اخیر سازمان سیاسی آمریکا برای چند دقیقه سخنرانی از 5 هزار تا 150 هزار دلار پول و اجرت دریافت می کنند و قبلا هم گفته بودم که منبع چنین پولهایی اکثرا از کمک های برخی دولت های خلیج فارس و غرب نشات می گیرد همانطور که در زمان جنگ تحمیلی صدها میلیارد دلار به صدام کمک بلاعوض کرده بودند.

حالا با توجه به این کمین که سعی در اختصار هم داشتیم این گروهک بدبخت می خواهد توجه غرب را به این جلب کند که با کمک به این گروه شما می توانید انقلاب اسلامی را شکست دهید و تنها راه شکست انقلاب همین گروه منحرف است و جالب تر آنکه از سلطنت طلبان گرفته تا سایر گروه و دسته های ضد انقلاب از این گروهک و رهبر گم گشته آن یعنی رجون ملعون بشدت مبغوض هستند و رجوی هم خود رفته در گوشه ای استراحت و عیاشی می کند و همسر عجوزه خود را بعنوان رئیس گروه معرفی کرده و تمام بلاها و فشارها را متوجه آن بدبخت چند شوهر کرده به خیال آنکه جوانان و شیران غیرتمند و مسلمان و ولایت مدار این ملت روزی خسته شوند و انقلاب بدست نا اهلان و نامردمان بیفتد، زهی خیال باطل ! آیا اهداف این گروهک چیزی جز سراب و دروغ و آخر آنها بفرموده قرآن چیزی جز فلاکت خواهد بود؟

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار