روز 19 اسفندماه سال 1390 در حالی که دختر 5 ساله اهوازی زیر پل هفتم مشغول بازی بود یک اسب او را با سرعت زیاد از پای درمی آورد و له می کند.

"> دختر 5 ساله قربانی اسب های بلوار ساحلی !
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۶۴
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۱

روز 19 اسفندماه سال 1390 در حالی که دختر 5 ساله اهوازی زیر پل هفتم مشغول بازی بود یک اسب او را با سرعت زیاد از پای درمی آورد و له می کند.

 

شوشان : برای بزرگ کردن بچه هایم خون دل خورده ام. زندگی ام را گذاشته ام. بیشترین سختی ها را تحمل کردم تا آب در دلشان تکان نخورد. حالا امروز بدلیل سهل انگاری مسوولین و یک اسب سوار چگونه می توانم جگر گوشه ام را ببینم که دچار چنین حادثه ای شده است.

من از حقم نمی گذرم! باید با پاسخگویی شان قانعم کنند در غیر اینصورت تا پایان راه بی توجهی مسوولین را دنبال می کنم. چرا باید زهرای 5 ساله ام 4 بار سی تی اسکن، 2 بار ام آر آی و 2 بار اکو انجام دهد. فردا این اشعه ها اگر تبعات بدتری روی او داشتند چه کسی وجود دارد که مسوولیت آنرا بعهده بگیرد؟ غیر از این است که همه مشکلات و گرفتاری های آن بعهده خانواده اش می افتد؟ زهرای من با این سن و سال 5 روز متوالی داروی کورتون مصرف کرد. دارویی که برای بزرگسالان هم می تواند تبعاتی داشته باشد.

اینها صحبت های مادر زهرای 5 ساله است، که روز 19 اسفندماه سال 1390 در حالی که زیر پل هفتم مشغول بازی بوده یک اسب او را با سرعت زیاد از پای درمی آورد. به گفته والدین زهرا و شاهدان این اتفاق خدا به او رحم کرده و عمری دوباره داده است.

پدر زهرا با اشاره به چگونگی رخ دادن این اتفاق گفت: روز 19 اسفندماه بود که بهمراه خانواده و چندتن از بستگان برای صرف ناهار و تفریح به جاده ساحلی رفتیم. زیر پل هفتم محلی است که بیشتر خانواده ها می نشینند و بلحاظ امنیت نیز مناسب است.

علی موسوی ادامه داد: زهرا و ابوالفضل 2 قلو هستند و همیشه کنار یکدیگر بازی می کنند. آنروز نیز کنار ما توپ بازی می کردند. تا اینکه برای صرف ناهار صدایشان کردیم. همینجا بود که از دور صدای پای اسب می آمد که بهمراه یک سوار به تاخت در حال حرکت بود. واقعا نمی توانم به جواب این سوال برسم که چرا باید با این سرعت میان خانواده ها حرکت کند و هیچ کس نباشد جلوی آن را بگیرد؟

وی افزود: در همین حین بود که زانوی اسب به سمت چپ سر زهرا و سمش به قفسه سینه و قلب او اصابت کرد، این اتفاق موجب شد تا زهرا دست کم به فاصله 3 متر دورتر پرتاب شود و از حال برود، بطوری که طی 10 دقیقه ای که او را بغل کردم تا به بیمارستان برسانم، نفس نمی کشید، گریه هم نمی کرد، تنها سفیدی چشمانش را می دیدم. من گیج بودم و هیچ چیزی را متوجه نمی شدم. آشوبی در دلم بود که خدای نکرده اتفاقی برای زهرا نیفتاده باشد. این در حالی است که برخی از بی حرکتی زهرا احساس کردند او از دنیا رفته است.

پدر زهرا بیان داشت: وارد بیمارستان مهر شدم، لحظه ای بعد زهرا با یک صدای گرفته که انگار به او شوک وارد شده پرید و نفس نفس افتاد. بیمارستان مهر سی تی اسکن نداشت و همین موضوع باعث شد تا به بیمارستان گلستان انتقال مان دهند. در آنجا ظرف یک ساعت از مغز یکبار و از کل بدن زهرا نیز یکبار سی تی اسکن گرفتند. این در حالی است که مسلمن اشعه های سی تی اسکن موجب عوارض جبران ناپذیر در بزرگسالی می شود.

وی اظهار داشت: کسانی که در اورژانس بیمارستان خدمات رسانی می کردند دانشجویان و آموزشی ها بودند که هم خونریزی گوش را  مورد توجه قرار ندادند و هم شکایت او از درد شدید قفسه سینه با وجود عدم هوشیاری اش. این در حالی است که رزیدنت های اورژانس بدلیل عدم برخورداری از تجربه کافی هیچ گونه مشکلی را در سی تی اسکن و رادیولوژی مشاهده نکردند و به اشتباه اعلام کردند، سر زهرا هیچ مشکلی ندارد و تنها ضربه دیده است، به همین دلیل به خانه برگشتیم.

موسوی گفت: زهرا حالش خوب نبود، مدام می گفت نفسم درد می کند. منظورش قلب درد بود. شب بود که دیدم مدام خون بالا می آورد. نه آب می خورد نه غذا. این موضوع به شدت من و مادرش را نگران کرد و موجب شد تا دوباره به اورژانس بیمارستان گلستان و از آنجا به بخش اطفال مراجعه کنیم، بیمارستان بسیار خلوت بود و کسی نبود بطور جدی پاسخگوی ما باشد. اما با این حال هرچقدر که در اورژانس به ما بی توجهی شد در بخش رسیدگی می کردند.

پدر زهرا ادامه داد: وقتی در بیمارستان نتیجه ای حاصل نشد نزد دکتر نقیبی متخصص مغز و اعصاب در مطب شخصی ایشان رفتیم، وقتی حال بچه را دید شوکه شد. در واقع دکتر نقیبی بود که برگه بستری شدن زهرا را تهیه و امضا کرد، چراکه پس از آزمایش ها متوجه شد دریچه قلب باز شده و تنظیم نمی زند همچنین متوجه شد که کف جمجمه سمت چپ پایین تر از گوش ضربه خورده و خونریزی کرده است. این در حالی است که تا قبل از این در بیمارستان هیچ کس توجهی به درد کتف، خونریزی از قلب و لرزش سمت راست زهرا نمی کرد، ما اصرار داشتیم که اینها علایم خطرناکی است اما پرستاران می گفتند هیچ مشکلی ندارد.

وی یادآور شد: پس از آزمایش ها این را هم گفتند که زهرا باید 6 ماه تا یکسال تحت مراقبت باشد، این آمادگی را هم داشته باشید که شاید عارضه هایی مانند فلج، تشنج، ضعف در بینایی، کم شنوا یا ناشنوایی برایش بوجود آید. این عارضه های احتمالی به عقیده پزشکان بدلیل تکان خوردن مغز، از جای خود می باشد. گفتنی است می گویند بدلیل این ضربه که به سر وارد شده سطح هوشیاری زهرا نیز کاهش خواهد یافت. این در حالی است که اگر از زهرا در مورد آنروز بپرسید، هیچ چیزی در ذهن ندارد و پاسخی نمی دهد، همچنین از آنروز به بعد ابوالفضل از ترس زیاد دچار شب ادراری شده است.

پدر زهرا بیان کرد: در ایام نوروز بود و تقریبا 2 هفته ای از حادثه می گذشت که متوجه شدم حالت صورت زهرا تغییراتی کرده است. بدین شکل که وقتی گریه می کرد یا می خندید، تنها سمت چپش کار می کرد، وقتی چشمهایش را می بست، چشم سمت راستش باز می ماند. از اینجا بود که باز نگرانی هایمان آغاز شد و تا به امروز درگیر درمان زهرا هستیم.

موسوی ابراز داشت: همسرم به گفته پزشکان برای مراقبت ویژه از زهرا مجبور شده تا 6 ماه از کار خود مرخصی بگیرد. بزودی هم باید برای درمان های ویژه به مرکز مفید در تهران مراجعه کنیم. تا کنون هم هرآنچه که برای تفریح عید کنار گذاشته بودیم، هزینه دوا و درمان شده و احتمالن این روند ادامه خواهد داشت.

وی گفت: اگر ما خانواده پیگیری نبودیم، و دل به پاسخ های اورژانس بیمارستان می بستیم، چه اتفاقی برای دخترمان می افتاد؟ آیا کسی پاسخگوی ما بود؟

با این حال اما این اتفاق رخ داده و باید به فکر درمان و چاره اندیشی برای بهبهود زهرا بود. همچنین باید راهکاری اندیشید که زین پس شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. در خاطر دارم 3 یا 4 سال قبل بود. وقتی مردی به دفتر روزنامه آمد و خاطره ای تلخ از چگونگی معلول ذهنی شدن پسرش برایمان گفت. اینگونه که یک دوچرخه سوار با سرعت حرکت می کرده و در حین حرکت به اشتباه آرنجش با سر آن پسر البته در دوران نوزادی برخورد می کند.

رفته رفته که بزرگ می شود، حالات معلولیت در او نمایان می شود. در حالی که هیچ گونه سابقه معلولیت ذهنی در خانواده شان وجود نداشته است. پس از مراجعه به دکتر مشخص می شود که ضربه به سر آن پسر باعث این اتاق بوده است. بیاییم و از اتفاقات از این بدتر جلوگیری کنیم.

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار