نوروز و مفهوم احسن الحال

« يا مقلب القلوب والابصار، يا مدبر اليل و النهار، يا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الي احسن الحال » اين دعايي است كه همه هر سال در نوروز ، بر سر سفره عيد و تحويل سال نو مي‌خوانيم، در اين دعا از خداوندي كه چرخ هستي و زمان با قدرت لايزال او در حال گردش است مي‌خواهيم تا سال جديد را براي همه ما سالي خوب و پربركت قرار دهد، سالي همراه با معنويت و ارتباط بيشتر و محكم تر با خالق خود و همچنين سالي با موفقيت روزافزون و در مجموع سالي را طلب مي كنيم كه با ايجاد تحول در خود به احسن‌الحال و بهترين حالت برسيم.

اينك سال 90 را با همه فراز و نشيب‌ها و با همه تلخي و شيريني هايش پشت سر گذاشته‌ايم و در حال آغاز نمودن سال 91 مي‌باشيم، در حقيقت خداوند به همه ما اين فرصت را داده ‌است تا شايد سالي ديگر را در اين جهان تجربه نمائيم. آنچه مسلم مي باشد اين است كه سال جديد براي همه ما نانوشته است و اين خود ما هستيم كه با تقدير خداوند و تدبير و اراده و اختيار خودمان بايد آن را طراحي نموده و بنويسيم.« العبد يدبر والله يقدر» بنده خدا تدبير مي‌كند و خداوند در راستاي تدبير بنده‌اش آن را مقدر مي‌گرداند.

همه ما دوازده ماه فرصت داريم تا با الطاف وعنايت خداوندي و توكل بر او و با هدف گذاري صحيح و برنامه ريزي مناسب به ايجاد تحول در خود اقدام نموده و در مسير احسن‌الحال شدن حركت نمائيم، خوشا به حال آن انسانهايي كه با عبرت گرفتن از گذشته در ساختن آينده زيباي خود هم در دنيا و هم در آخرت به طراحي آن مي‌پردازند و به مفهوم واقعي احسن‌الحال مي‌رسند.

به راستي مفهوم احسن‌الحال چيست كه همه ما بايد به دنبال آن باشيم و آن را از خداوند طلب نمائيم، در يك بيان كلي مفهوم احسن‌الحال، تحول و دگرگوني واقعي و اساسي در انسان است، به شكلي كه با ايجاد آن به كمال رسيده و تبديل به انساني متعالي شود، همه اعمال او رنگ و بوي خدايي گرفته و جهت‌گيري زندگي وي نيز سمت و سويي الهي پيدا نمايد. انسان متحول شده و به تعبيري به احسن‌الحال رسيده تبديل به بنده‌اي شايسته مي‌گردد كه هم به سعادت دنيا و هم به سعادت آخرت خواهد رسيد. تحول و دگرگوني واقعي و اساسي در انسان رمز پيشرفت اوست.

حال پرسش اين است انسان چگونه مي‌تواند در خود تحول ايجاد نمايد، آيا تنها دعا نمودن و از خداوند خواستن كافي است، يا اينكه خودش نيز بايد در اين جهت تلاش نمايد، معمولا اكثر انسانها در ابتداي هر سال فقط اين دعا را مي خوانند ولي با قرارگرفتن در مسير پرپيچ و خم زندگي تا سال بعد آن را فراموش مي‌كنند، اگر چه همه ما از خداوند احسن‌الحال شدن را طلب مي‌كنيم ولي تا خودمان براي رسيدن به اين حالت برنامه‌اي نداشته باشيم و تلاش نكنيم هرگز متحول نخواهيم شد.

متحول شدن با ا نديشه و تفكر ما ارتباط دارد، نحوه تفكر و انديشه ما نقش مهمي در ساختن دنيا و آخرت ما خواهد داشت، ثروت و فقر، سلامتي و بيماري، موفقيت و شكست، شدن و نشدن، رسيدن به معنويت بالاتر، همه و همه اين موضوعات در زندگي و آخرت هر انسان بستگي به آنچه در پندار ما مي گذرد دارد.

ما مي توانيم بينديشيم تا به هر آنچه كه مي‌خواهيم برسيم و دنيا و آخرت خود را زيبا كنيم، يعني خود ما عامل تحول مي‌باشيم و اين خود ما هستيم كه با تحول در خود مي‌توانيم خود را از زندگي فقيرانه مادي و معنوي نجات دهيم « خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد مگر آنكه آنان خودشان سرنوشت خود را تغيير دهند» اگرچه خداوند مسبب‌الاسباب است، اما همه كائنات در تدارك هستند تا اول حركتي از ما آغاز شود و آنان نيز ما را به همان مسير عالي كه در نظر گرفته‌ايم راهنمايي كنند، تنها يك انسان متحول شده‌است كه مي‌تواند مسير زندگي خود را تغيير دهد.

اولين قدم در راه متحول شدن، بيداري و پرسش‌گري از خود مي‌باشد، زيرا كيفيت زندگي هر انساني را در درجه اول نوع سوالاتي مشخص مي‌كند كه او از خود مي پرسد، پرسش‌گري در وجود انسان موجب ايجاد روحيه مناسب براي پذيرش واقعيت‌ها مي‌شود، انساني كه پرسش‌هاي خود را با «چرا» شروع مي‌كند و با «چگونه» آن را پاسخ مي‌دهد انساني است كه مي‌تواند به سمت متحول شدن پيش برود.

دومين قدم در راه ايجاد تحول در خود، تعيين هدف در زندگي مي‌باشد، داشتن هدف مهم‌ترين عامل براي حركت و خلق آينده‌هاي زيباي هر انسان است. هدف‌ها مقصد و مسير زندگي هر فرد را روشن ساخته و مانند منبع نور به زندگي او روشني مي‌بخشند، انسان بي‌هدف مانند مسافري است كه در بيابان و در شب تاريك گم شده و به جايي نخواهد رسيد، يك انسان با هدف در دنيايي از اطمينان و اعتماد به نفس و با يك نقشه از پيش تعيين شده حركت مي‌نمايد و به نتيجه مي‌رسد.

قدم سوم در راه تحول داشتن برنامه ريزي مي‌باشد، راه رسيدن به هدف‌ها با برنامه‌ريزي اجرايي هموار مي‌گردد، اين برنامه ريزي براي عملياتي نمودن اهداف ضروري مي باشد، بايدگفت بدون برنامه‌ريزي امكان نيل به اهداف وجود ندارد، انجام هر هدفي برنامه و راهبرد مناسب خود را مي‌خواهد. همه اينها در انسان عشق و انگيزه ايجاد مي‌كند تا انسان در خود تحول صورت دهد و به اهدافش برسد.

فرارسيدن سال نو فرصتي ديگر است تا با استعانت جستن از خداوند متعال به محاسبه در اعمال و رفتار خود پرداخته و براي تبديل شدن به يك انسان متحول شده همراه با تحول مادي به تحول معنوي در خود دست بزنيم. در حقيقت تنها راه پيشرفت و سربلندي كشور عزيز ما ايران ايجاد تحول دروني در فرد فرد مردم اين سرزمين است و اين تحول نيز حاصل نمي‌شود مگر اينكه خود ما آن را طلب كرده باشيم و در اين مسير گام برداريم.

بنابراين در نوروز امسال و در بهار طبيعت ما هم دلهاي خود را بهاري مي كنيم و از خداوند بزرگ مي خواهيم تا نوروزمان را همچون شب قدر و سرنوشتمان قرار دهد و ما را در مسير تحول دروني استعانت و كمك نموده و از ما انسان معنوي زيبايي بسازد.