امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
طی 30 سال گذشته شهرداری اهواز با فراز و نشیب های فراوان روبرو بوده است. شهرداران منتخب دولت و شهرداران منتخب شورای شهر ( از سال 87 به بعد) حکم شهرداری و یا سرپرستی را برای چند ماه و یا چند سال گرفتند و شهرداری به لحاظ عدم یک طراحی استراتژیک و برنامه ریزی مدون و همچنین عدم برنامه چشم انداز چهار ساله در دستور کار خود ، موقعیت چشمگیری در کارنامه خود ندارد. هر چند در بعضی از مقاطع ، عملکرد شهرداران بطور نسبی قابل قبول بوده است.
به لحاظ چند تفاوت نمی توان مقایسه ای عادلانه و منطقی بین کلان شهر اهواز و دیگر کلانشهرهای کشور داشته باشیم.
اولین تفاوت مسئله جنگ می باشد زیرا شرایطی که در شهر اهواز داشتیم در دیگر کلان شهرها نداشتیم هر چند نیرو و کمک های مردمی به سوی جبهه روانه می شد اما هیچ گونه ممانعتی در انجام و اجرای طرح های شهرداری وجود نداشت و سیر صعودی در توسعه و پیشرفت آن کلان شهرها مسیر طبیعی خود را می گذراند.
اندک بودجه و اعتباری هم که به شهرداری اهواز داده می شد (به قول یکی از شهرداران وقت که می گفت چون نمی توانستیم کار کنیم بودجه و اعتبار خود را به اصفهان دادیم.)
متاسفانه کار قابل توجهی انجام نمی شد. علیهذا پس از دوران دفاع مقدس که باید جبران مافات می شد و خرابی های ناشی از جنگ و عدم عمران و آبادانی در همان دوران و قفل شدن توسعه و پیشرفت در اهواز ، مجددا کاری صورت نگرفت و متاسفانه بر اثر بی توجهی برخی مدیران و برخی نمایندگان مجلس هم جبران عقب ماندگی نشد. از طرفی پس از تشکیل شوراها که انتظار می رفت که با سرعت بیشتری این عقب افتادگی ها جبران شود دیدیم که در 3 دوره شوراهای شهر هم اتفاق خاصی صورت نگرفت.
اگر نگاهی اجمالی به اعضای شورای شهر اصفهان داشته باشیم می بینیم که چند نفر از اعضای آن با مدرک دکترا و بعضا هم سابقه استانداری را در کارنامه خود دارند و از افراد با تجربه متخصص و اصلح در شوراها مشغول به کار هستند حال آنکه در دوره های مختلف شورای شهر اهواز حتی یک نفر مدرک دکترا و یا یک نفر با سابقه استانداری نداشته ایم و به جای افراد متخصص ، عالم و آگاه بعضا افرادی وارد شورا شدند که با مدرک پنجم و یا ششم ابتدایی و غیرمتخصص وارد شورا شده اند. بنابر این نباید انتظار داشت که توسعه و پیشرفت هایی که در اصفهان ، مشهد، تهران و ... اتفاق می افتد با اقدامات شهر اهواز یکسان باشد و به نظر می رسد سنخیتی برای مقایسه کلان شهر اهواز با دیگر کلان شهرها وجود ندارد و تا زمانی که اکثریت مردم انتخاب خود را بر اساس احساس و دامن زدن به اقوام و قومیت ملاک قرار دهند نباید انتظاری فراتر از این را داشته باشیم.
ما در استان افراد متخصص ، باتجربه ، دلسوز و متعهد کم نداریم و اگر مردم در انتخابات فراقومی عمل کنند شرایط بسیار با آنچه که هست متفاوت خواهد بود.انتخاب نماینده عرب ، بختیاری ، دزفولی و ... نباید معیار و ملاک ما باشد. هر شخصی از هر قومی که عالم تر متخصص تر آگاه تر و با تجربه تر است باید معیار و ملاک انتخاب مردم باشد تا بتوانیم تغییر را در زمینه های مختلف احساس کنیم. استان ما از ذخایر غنی برخوردار است و پتانسیل های زیادی دارد و از طرفی مردمی که وفاداری خود را به انقلاب ، اسلام و نظام در دوران انقلاب و دفاع مقدس از خود نشان دادند و به فرموده امام (ره) دین خود را به اسلام ادا کردند لذا این مردم شایسته و سزاوار این شرایط و امکانات نیستند.
آنچه در ادامه این نوشتار آمده راهکارهایی است که مسئولین ذیربط می توانند به عنوان نوعی مشاوره از آن استفاده کنند تا شاید با بکار گیری در برنامه کوتاه مدت و بلند مدت خود بتوان تغییر را در شهر بوجود آورند و تاحدودی جبران عقب ماندگی نسبت به دیگر کلان شهر ها را داشته باشیم.
* تدوین استراتژی بلند مدت
برای تدوین یک استراتژی خوب بهترین راه پیشنهادات و نقطه نظرات مدیران متخصص و باتجربه و از طرفی خواسته های مردم از طریق نظرسنجی گسترده می باشد که می توان بهترین استراتژی را با یک چشم انداز بلند مدت طراحی و به اجرا گذاشت و نظارت خوب نیز کمتر از طراحی و اجرا در این استراتژی نمی باشد و این نظارت می بایست از طریق مراجع ذیصلاح از جمله شورای شهر صورت بگیرد.
مسلم یک استراتژی خوب ، دستیابی به پتانسیل های جدید و افزودن منابع جدید به داشته های شهرداری در بکار گیری بهتر سازمان های خدماتی و استفاده بهتر از آنها کمک خواهد کرد.
برای رسیدن به هدف که تحقق برنامه توسعه و پیشرفت در شهر باشد اولین قدم پس از یک برنامه جامع استراتژیک طراحی یک سیستمی است که عوامل دخیل در مدیریت شهری مانند شورای شهر ، شهرداری ، نهادها و سازمان های وابسته دیگر ادارات و سازمان ها و البته مردم به صورت متحد و هماهنگ عمل کرده و هر کدام در این سیستم تحت مدیریت واحد به خوبی نقش خود را ایفا کنند و شورای شهر نیز بعنوان ناظر بر امور وظیفه خود را انجام دهد. در غیر اینصورت عملکرد هر نهادی بصورت پراکنده منجر به خسارت و زیانهایی می شود و می تواند تخریب امور زیربنایی و زیباسازی های شهری را به همراه داشته باشد.
* پیش بینی نیاز ها
با افزایش جمعیت که گسترش شهرها را به دنبال خواهد داشت نیازها نیز فزونی خواهد یافت و در نتیجه اگر تدبیری برای رفع نیازها اندیشیده نشود مسلماً مشکلات و چالش ها در شهر افزون خواهد شد.
امروزه تدبیر برای رفع نیازها نباید به روز باشد بلکه باید برای سال های آتی پیش بینی نیازها و تدبیر برای رفع نیازها کرد و با برنامه ریزی ، اجرا و نظارت صحیح می توان از بروز مشکلات جلوگیری کرد.
مدیران شهری محکوم به پیش بینی نیازهای مردم در بخش های خدماتی ، عمرانی، زیست محیطی ، فرهنگی و همچنین ارتباطی با مردم هستند.
برای رسیدن به هدف که همان تحقق توسعه و پیشرفت شهر باشد باید چند اقدام از طرف شهرداری صورت بگیرد از جمله مشارکت مردم در پروژه ها و اجرای طرح های زیربنایی از طریق فروش سهام، آگاه نمودن مردم و مشارکت آنها در پرداخت به موقع عوارض ، ایجاد ارتباط مستقیم و تنگاتنگ مسئولین و شهرداران مناطق با مردم ، کنار گذاشتن مدیریت سلیقه ای و در انتها اعتمادسازی که می تواند مردم را در توسعه و پیشرفت شهر دخیل نماید.
* اعتماد سازی و مشارکت مردم
با بالا بردن اعتماد مردم آن ها را در مشارکت بیشتر خواهیم دید و اعتماد سازی نقش بسزایی در دیدگاه مردم نسبت به شهرداری خواهد داشت. اعتماد سازی منجر به مشارکت مردم در امر زیربنایی با خرید سهام خواهد شد. از طرفی واگذاری بسیاری از طرح ها و امور اجرایی به بخش خصوصی و دخیل کردن مردم با فروش سهام به آنها و بخصوص کارکنان شهرداری انگیزه آنان را در انجام کار بالا می برد و گام موثری در توسعه و پیشرفت شهر را به همراه خواهد داشت. اگر اعتماد مردم نسبت به مسئولین شهری و شهرداری بالا برود مردم بهترین همکاران و همراهان در توسعه شهر خواهند بود.
مشارکت مردمی زمانی صورت خواهد گرفت که مردم به دستگاه اجرایی اعم از شهرداری و یا هر دستگاه دیگر و یا هر شرکت سرمایه گذاری صنعتی ، تولیدی و خدماتی اعتماد کنند.
* ارتباط مستقیم با مردم
اگر مردم به مشکلات شهر کمبودها ، درآمدها و هزینه ها آگاه شوند در رفع مشکلات نیز کمک خواهند کرد و همراه خواهند بود. عدم آگاهی مردم به امور شهر منجر به بی تفاوتی آنان نسبت به شهر خود خواهد شد. چگونه است که یک شهروند مثلا آلمانی خود را نسبت به شهر خود مسئول می داند و اگر در گوشه ای از خیابان تکه کاغذ و یا حتی ته سیگاری می بیند آن را برداشته و در سطل زباله می اندازد. مسلم شریک کردن مردم و آگاهی آنان از امور شهر منجر به احساس مسئولیت خواهد شد و اینگونه است که برای کم کردن هزینه های خدمات شهری خود را شریک خواهند کرد.
شهرداران مناطق مختلف با حضور در مساجد ، محلات کانون ها و انجمن های محلی و با ارائه گزارش آگاهی و اعتماد مردم را بالا ببرند تا مردم شهر و شهرداری را از خود بدانند و یار و یاوری برای خود داشته باشند. متاسفانه در برخی از مناطق شهرداری ها شهرداران با مردم بیگانه اند. در صورتی که ارتباط مستقیم و مستمر عامل تعیین کننده در توسعه شهری خواهد بود. فاصله گرفتن برخی مسئولین از مردم چه در شهرداری و چه در دارایی و امور مالیاتی موجب شده که مردم دید خوبی به این دو سازمان نداشته باشند.
* مدیریت سلیقه ای کنار گذاشته شود
یکی از عواملی که نگذاشته شهر به زیبایی برسد (علی رغم کارهای زیادی که صورت گرفته) اعمال مدیریت سلیقه ای می باشد که در طول سی سال گذشته در اکثر مدیران و شهرداران وجود داشته و این موضوع هم ناشی از عدم برنامه جامع و تدوین استراتژی برای کلان شهر اهواز بوده است.
نمونه بارز صدور مجوزهای سلیقه ای در ساخت و ساز را در خیابان دکتر شریعتی و چهارراه سلمان فارسی(نادری) می توان دید که در مرکز شهر تعدادی ساختمان چند طبقه در دوره های مختلف شهرداری و با صدور مجوز یکی از آنها عقب نشینی کرده ، یکی از ساختمان ها پیشروی داشته ، یکی از ساختمان ها روی پیاده رو سقف زده ، یکی از آنها سقف با ستون زده و ... آیا چهارراه سلمان فارسی که مرکز کلان شهر اهواز می باشد سزاوار چنین مدیریت سلیقه ای در صدور مجوز ساخت و ساز باید باشد.
در کدام کلان شهرهای کشور آن هم در مرکز شهر چنین مجوزهای گوناگونی صادر می شود. ما برای پیشرفت و توسعه شهری باید الگو ایجاد کنیم. اگر توانستیم الگو خلق کنیم بسیار خوب و اگر نتوانستیم از شهرهای پیشرفته و زیبای داخلی یا خارجی الگو برداری کنیم و توسعه را در امور زیربنایی و بصورت پایدار و ماندگار ایجاد کنیم و آنرا در ابعاد اجتماعی ،فرهنگی ، زیبا سازی ، عمرانی و زیست محیطی با مشارکت مردم بکار ببریم.
* مدیریت هماهنگ و یکپارچه را الگو قرار دهیم
برای رسیدن به یک مدیریت منسجم و یکپارچه لزوم هماهنگی و کسب تکلیف سازمان ها از شهرداری جهت اقدامات زیربنایی ضروری است. هر چند که سازمان ها برای اقدام امور زیربنایی ،برنامه ، اعتبار و... خود را از سازمان های بالادست خود می گیرند اما برای اجرا ضرورت هماهنگی از اهم امور مدیریتی در مدیریت منسجم و هماهنگ می باشد.
امروزه به لحاظ تغییر و تحولات سریع در بخش های اقتصادی ، اجتماعی ، زیست محیطی و ارتباطات بویژه در کلان شهرها ضرورت مدیریت یکپارچه و منسجم را بیشتر از آنچه هست می طلبد و برای رسیدن به این یکپارچگی باید یک استراتژی تدوین شود تا سازمان های مرتبط با اجرای آن موجب یکپاچگی و انسجام در مدیریت شهر و با استفاده از توانایی دیگر سازمان ها و استفاده بهینه موجب بهره گیری و هم افزایی ارائه خدمات بهتر و بیشتر را منجر شود و این هم افزایی در معادله دو در دو چهار نمی شود بلکه می تواند پنج و شش هم باشد.
امیدوارم آنچه در این اظهار نظر و نوشتار با صرف وقت و فرصت کم آمد موجب اثر گذاری مثبت برای شهر عزیز و استان سرافرازمان خوزستان باشد.