نرسیدن ریاست در کمیسون انرژی به اهواز و حتی حذف تنها نماینده متخصص اهوازی از این کمیسیون دلایل عدیده ای دارد...
شوشان/ غلامرضا جعفری
بی مقدمه بگویم که نرسیدن ریاست در کمیسون انرژی به اهواز و حتی حذف تنها نماینده متخصص اهوازی از این کمیسیون دلایل عدیده ای دارد و همچنین نمایندگان محترم علاقه مندند که تقصیر این شکست را به گردن دیگری بیاندازند و خود را مبرا کنند، اما آیا به واقع در این شکست شخص نمایندگان بی تاثیر بوده اند و هر چه هست محصول لابی و ... بوده؟
به فرض که چنین باشد مگر این امر خرق عادت است؟ مگر برای اولین بار است که لابی ها فعال شده اند و در پی لابیگری کمیسیون انرژی را از کف نماینده متخصص اهوازی به در برده اند؟ تا جایی که میدانیم امر لابی کردن امر معمولی است و از جهت معمول بودنش، سوال این است که نمایندگان اهواز برای گرفتن بازی از دست این لابی ها لابیگران حرفه ای چه برنامه ای داشته اند و آیا اصلا برنامه ای داشته اند؟!
شوربختانه فردیت و تفرد در رای و کنش، بلای جان همه است خاصه نماینده ای که مشروعیت حضورش، محصولی اجتماعی و نه فردی است و اگر این چنین کسی، دچار تفرد در رای شود و یا درگیر با مشاورینی شود که تنها کارویژه شان، احسنت گفتن و تایید عملکرد متناقص و متناقض نمایندگان موصوف است،طبعا آنچه اتفاق می افتد چیزی به جز شکست نخواهد بود، دقیقا شکست و در این باره بگذارید تعارف نکنیم.
ما مردم اهواز و حتی خوزستان ریاست کمیسیونی که حق طبیعی مان بود را در پی تدبیری غلط از دست دادیم اماسوال این است که نمایندگان محترم چرا از توان و کنش اجتماعی غافل شدند؟ و یک پرسش دقیقتر اینکه چرا نمایندگان از قدرت و توان رسانه های همسو و اهل قلمی که می شناسند در جهت فشار رسانه ای استفاده نکردند.
رسانه می توانست با آگراندیسمان خواسته های شهروندان، هزینه پیوستن نمایندگان استان به لابی ها و لابیگران را سنگین کند، رسانه می توانست در ساخت فضایی سنگین در جهت طبیعی سازی ریاست نماینده اهواز بر کمیسیون انرژی تاثیری راهگشا داشته باشد،.
حقی که در پی مرکزیت صنعت نفت در اهواز ناشی از طبیعت ماجراست،اما شوربحتانه نه گروه های متنفذ اجتماعی و نه رسانه جدی گرفته نشد و در نهایت نصیب اهواز از نفت و انرژی نصیبی خجل ماند. اتفاقی که نشان می دهد استراتژی و تاکتیک مناسبی در جهت پیروزی وجود نداشته و در پی چنین فقدانی شکست امری طبیعی خواهد بود، و نتیجه آنکه نباید همه دلایل شکست را به بیرون از خود ارجاع دهیم.
مسیری که تاریک باشد ما را به هدف نخواهد رساند و بدون حضور جدی مردم، هر راهی به شکست ختم می شود.
از تجربه حضور جدی مردم و گروه های مرجع در اردیبهشت چندان وقتی نمی گذرد اما گویا حافظه سیاست در اهواز به اندازه حافظه ماهی است،چیزی در حدود چند ثانیه، پس تعجب نکنیم اگر اولین کنش سیاسی- محلی ما در مجلس نتیجه ای به جز فتور و رخوت و شکست نداشته، در نهایت اینکه همه ما،خاصه نمایندگان، جزئی از کنش شکست بوده ایم، چرا که فقدان برنامه و استراتژی مناسب راهی است در تاریکی و در نبود چراغ فقط چاه و چاله جان می گیرند و بس