شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۸۷۹۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۵
 سعید آژده

طلوع آن به سال ها قبل برمیگردد، به ابتدای مدنیت مسجدسلیمان و هیچ کس جز کاووس غولی گله نمی تواند پیرامون او قضاوت صحیح داشته باشد و هیچ کس جز او نمی تواند حسین را معرفی کند چرا که قطعا این دو با هم تکمیل می شوند البته هرگز کامل نمی شوند مگر آنکه نام محمد علی شیرعلی زاده را نیز به آن ها اضافه کنیم که هر سه با هم مثلث ادبیات اسبق مسجدسلیمان را تشکیل می دهند و همیشه با هم بودند......

او فقط یک شاعر بود و همین تعهد او به اجتماع باعث شده بود او همدرد محرومان شهرش شود* تا عده ای به اشتباه  فکر کنند که او سیاسی است. نه! حسین هرگز سیاسی نبود. او یک مصلح بود یک انسان بود که به درک انسانیت رسیده بود و تمام طایفه اش بنوعی وامدار واژه ها و حضور مانوس او با مشق هایش بود

سخت خودش را تقسیم دردهای طایفه اش کرد . با غم آنان گریست و مرثیه سرود و با شادی آنان ،کمدین ترین کلاس را از شادی و شعر ،تقسیم مردمی می کرد که هرگز بدون او کامل نمی شدند. نامش و بزرگی اش برای چند نفر رشک برانگیز بود ....برای همین همواره در حضور او ،آن ها به چشم نمی آمدند.

نام او را باید با نام مسجدسلیمان  و تاریخ مدنیت او تقریبا یکی دانست او به بلندای تاریخ و در کشاکش زخم ها و درد های یک شهر کشیده شد تا در امروز که یک باره توقف کرد و (توقف همیشه تسلیم است)

او بعد از  آشیرعلی اعتدالی (آکتور بزرگ اجتماعی مسجدسلیمان ) مطرح ترین نام در طایفه شهنی بود که حضوری تاثیرگذار در عرصه اجتماع و ادبیات مسجدسلیمان محسوب می شد و یک نسل  به نظر سنی بزرگ تر از  شاعران شعر موج ناب در این شهر است ،نسل او و غولی گله و شیرعلی زاده اشعار زیادی نداشت و تمام زندگی اش روی هم رفته یک مجموعه شعر می شود.....یک مجموعه درد ....یک مجموعه رنج.... او تمام عمرش را وقف مردم شهری کرد که دوستشان می داشت و هرگز ترکشان نکرد هرگز دور از دقیقه های آنان نزیست. ....آه چقدر مرگ بد است/چقدر مردن بد است/هر روز که بر میخیزم و هر شب یک درخت تنومند از این زمین جدا می شود و من اکنون با شنیدن مرگ او چقدر دلگیرم ..../و هم نسل من نبود اما همعصر من بود و سخت تلاش می کرد به عصر من و نسل من برسد و سلام کند به این نسل و الحق که خودش را به نسل من رساند اما خیلی سخت و دردناک و بما سلامی بلند داد و من هم از همینجا به او سلام می کنم......
سلام حسین نجفیان. سلام دوست شاعر. سلام انسان .سلام استاد. سلام مصلح ،مهربان، معلم.

درباره او زیاد چیزی به ذهنم و زبانم نمی رسد و دوست دارم کمی تامل کنم و تمرکز کنم و به گذشته برگردم و افسوس بخورم......برای مرگ جواد حاجتی نوشتم که : *مرگ را وجب گرفتم چند وجب از جواد کوچکتر بود.

برای مرگ حسین نجفیان می نویسم : *او نامی نامیراست  مرگ را در مشت فشرده است،حریف حسین نمی شود. او کسی ست که هرگز نمی میرد. چرا که شاعر است و همین واژه برای دوام او کافی ست..

ثبت است بر جریده عالم دوام ما...


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲
comment
comment
محمد از مسجدسلیمان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
comment
0
0
comment خیلی دلنشین گفته...


*او نامی نامیراست مرگ را در مشت فشرده است،حریف حسین نمی شود. او کسی ست که هرگز نمی میرد. چرا که شاعر است و همین واژه برای دوام او کافی ست..

ثبت است بر جریده عالم دوام ما...
comment
عليرضا بهرامی بیرگانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۲
comment
0
0
comment روحش شاد ویادش گرامی باد
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار