غلامرضا جعفری
خبرهای ناخوشایند،عادت غریبی دارند، یک هو بر قلب آدم تلنبار می شوند،به یکبارگی بر سر آدمی آوار می شوند و فرصت نفس کشیدن را سلب می کنند، احساس می کنی سنگی درست در دهانت شکسته،حس می کنی نای و گلو و ریه ات پر از سنگلاخ است و تمام تلاشت برای دستگیری اندکی انرژی به هیچ بدل می شود و حتی بدتر که با هر تکانت برای نفس کشیدن، حجم خفگی ات را فربه تر می سازی.
خبرهای ناخوشایند،خبرهای بد،خبرهایی که انگار چاقوی تیزی اند که درست قلب را نشانه رفته با آدمی چنین می کنند،همانطور که خبر نوزده جوان این استان خاکزده چنین کرد؛ هنوز تیزی خبر در جانم نشسته،هنوز تصور آن همه خنده و انرژی و شوخی های جوانانه اندوهگینم می کند،تصویر پدر و مادری که حالا مبهوت از شنیدن چنین خبری کریه اند رهایم نمی کند اما در کنار همه این تلخکامی ها،پرسش دیگری آزارم میدهد؛ چه کسی خون بهای این همه جان جوان را می دهد و حجم خون بهای اینان را چگونه باید حساب کرد؟
نوزده جوان در اتوبوسی سوار شدند،اتوبوس قراضه ای بود که در کنار راه،عزرائیل را همراه خود سوار کرد و در پی چنین مسافری هرگز به مقصد نرسید و صدای مادرانه هایی که قرار بود با دیدن جوان سرباز هلهله کنند در افق زمان و مکان خلق حادثه و اسارت مرگ،معلق ماند؛ نوزده جوانی که عمرشان تعلیق شد و ادامه نیافت.
حالا بیاییم چرتکه بیاندازیم،عمر این جوانان اگر به طور معمول ادامه می یافت و اگر تصور کنیم کهحداقل به هفتاد سالگی می رسیدند؛ با مرگ زودرسشان چندسال را از دست داده اند، فقدان این همه عمر را چه کسی محاسبه خواهد کرد؟
اگر عمر نوزده نفر را ضرب حداقل پنجاه سال طلب این جوانان از عمر مفقودشان کنیم حاصل می شود نهصد و پنجاه سال،درست خواندید نهصد و پنجاه سال به یغما رفت،نهصد و پنجاه سالی که می توانست در خدمت به خودشان،خانواده و دوستان شان و مردم خاکزده استان و ایران و در نهایت جامعه بشری بگذرد در اثر غفلت و فقدان مدیریت موثر به هباء منثورا بدل شد؛ و این تازه جدای از عمر بیست و هشت پدر و مادری است که از این پس یک چشم شان خون است و چشم دیگرشان در مقبره خانه کرده است،اگر به این تعداد عمر دخترکان منتظری را اضافه کنیم که قرار بود در پس پایان خدمت اجباری با اسب سپید و جامه ای سپیدتر دست در دست جوان کوچیده به غیبت بگذارند و حالا دستشان در هوای تهی معلق مانده،سطح بدهکاری به شدت بالا می رود، اما از همه اینها گذشته پاسخ نزدیک به هزار سال عمر را باید از کدام مدیر نامدبر گرفت؟ لطفا آدرسش را ضمیمه کنید.