شوشان/ یادداشت وارده: پس از گذشت حدود یک هفته از برگزاری مراسم تودیع عبدالحسن مقتدایی استاندار پیشین خوزستان می توان به صورت منطقی و در فضایی عاری از احساسات و هیجانات طوفانی به واکاوی اظهار نظرها و تحلیل های ارائه شده از سوی احاد مختلف جامعه پس از مراسم تودیع او پرداخت.
تاکنون در هیچ دولتی سابقه نداشته است وزیر کشور آن دولت در روز معارفه استاندار یک استان، اعلام کند او را با مشقت و رایزنی های فراوان راضی به پذیرفتن این مسئولیت کرده است! معمولا رسم بر این بوده است که یک استاندار با مشقت و رایزنی فراوان بتواند نظر موافق وزیر کشور و هیات دولت را جلب کند!
مقتدایی در همان جلسه انتخاب استاندار خوزستان در هیات دولت به گونه ای صحبت می کند که
مجموعه دولت آشفته می شوند که با چه اعجوبه ای مواجه هستند که همین اول کار به آنها اخطار می دهد از پس از ابلاغ حکم ، او مدیر استان خود است و هیچ مقامی در سطح کشور نمی تواند برای استان تحت مدیریت او تعیین تکلیف کند.
چرا هیات دولت رای موافق به مقتدایی داد؟ از آن گذشته چرا مقتدایی حاضر به پذیرش این مسئولیت نبود؟ چرا وزیر کشور ناچار به اعلام این موضوع شد که مقتدایی کاملا با بی میلی و بی رغبتی و به اجبار این مسئولیت را پذیرفته است؟! شاید جواب این سوالات را هفته پیش مقتدایی داد که گفت: « با روحانی اختلافات استراتژیک دارم » .
بدیهی ست هنگامی که این اختلاف وجود دارد و دیدگاه های مدیریتی با یکدیگر در تعارض هستند نه تنها مقتدایی بلکه هر مدیر مقتدری مایل نیست در دولتی که با رئیس آن ناهماهنگ است مسئولیت بپذیرد. چرا روحانی با استاندار شدن مقتدایی موافقت نمود؟ هیچ گزینه بهتری در آن برهه از زمان وجود نداشت!
خوزستان در آن دوره در شاخص های ارزیابی توسعه ای حتی رتبه صفر هم نداشت بلکه رتبه ی منفی داشت!. هیچ گونه اعتباری وجود نداشت. رکود و یکنواختی بر آن حاکم بود! حتی دیگر کسی
اعتراض هم نمی کرد. دو سال پایانی دولت احمدی نژاد در خوزستان را می توان زمینه ساز بروز نوعی بی تفاوتی خاص در میان آحاد مختلف جامعه خوزستان دانست. کسی به یاد می آورد که در آن دوره اندازه ی همین دوره اهل قلم، قلم فرسایی کرده باشند چه با دیدگاه موافق یا مخالف؟
نه روحانی و نه مقتدایی انتخاب دیگری نداشتند! پس اینکه مقتدایی پس از سه سال این گفته را به زبان می آورد به منزله رفاقت او با رئیس دولت تا زمان مسئولیت داشتن نبوده است، تکه های این پازل اگر درست کنار یکدیگر چیده شوند مشخص می شود این دو نفر از ابتدا دیدگاه های مدیریتی متفاوتی داشته اند.
البته نگارنده هنوز خود نیز به دیدگاه های مدیریتی دولت روحانی اشراف ندارد چرا که کابینه ای چند پارچه و نامنسجم وجود دارد و شاید خط و ربط مشخصی نتوان از دل این دولت بیرون کشید! به هر تقدیر؛ مقتدایی آنچه که بر او گذشت را بازگو نمود و اگر گفته های او « بد » و « نامناسب » تلقی می شوند ناشی از برخورد « بد » و « نامناسب » دولت با او بوده است.
هر عملی را عکس العملی ست. یا همان روز اول که مقتدایی به صراحت اعلام کرد هیچ مقامی حق دخالت در امور استان او را ندارد به او رای موافق نمی دادند و یا اگر علی رغم این موضع، مقتدایی را به استانداری برگزیدند باید او را تحمل می کردند، اینکه به مقتدایی ایراد گرفته شود که در سطح ملی با وزیران و معاونان رئیس جمهور تعامل نداشته است به نوعی بهانه است! مقتدایی از همان هفدهم مهر ماه 92 همین بوده است.
اینکه برای استان او بدون هماهنگی با وی مدیر تعیین شود دخالت در کار مقتدایی نیست؟ اینکه به عناوین مختلف شکایات بی مورد از او تنظیم شود و وی مدام در حال تنظیم دفاعیه و رفت و آمد به مرکز باشد علاوه بر گرفتن زمان و انرژی مقتدایی، تضییع حقوق مردم خوزستان نیست که مدیر استان آنها به عوض پیگیری امور ضروری آنها درگیر پروسه های عذاب آور بی پایه و اساس باشد؟
مقتدایی پس از سه سال قفل سکوت خود را شکست تا شاید افرادی که از او به واسطه اختلاف داشتن در سطح ملی با مسئولان ایراد می گرفتند دریابند استارت این اختلاف از مرکز زده شد نه از استان!
در مورد انتقاد مقتدایی از زنگنه با وجود بیانیه ای که سه سال پیش در حمایت از زنگنه صادر کرد باید به اول آبان ماه سال 92 فلش بک زد! وزیر کشور در آیین معارفه استاندار خوزستان گفت: آقای مقتدایی هیچ رغبتی به پذیرش این مسئولیت نداشت و حتی وزیر نفت مخالف بود و می گفت معاونت وزارت نفت را برای آقای مقتدایی در نظر گرفته است و او را مامور به خدمت به وزارت کشور نمی کند. حال افرادی که می گویند مقتدایی به دنبال پست و مقام در وزارت نفت بود و چون به این خواسته نرسید به زنگنه انتقاد کرد لطف کنند به این پرسش پاسخ دهند که پست معاونت وزارت نفت سه سال پیش برای مقتدایی آماده بود چرا نپذیرفت و به خوزستان آمد؟! پس مقتدایی بیانیه صادر نکرده بود به امید رسیدن به جاه و مقام! تنها افرادی می توانند چنین نظری داشته باشند که خود دیدگاهشان جنگیدن برای پست و مقام باشد!
مقتدایی سه سال پیش در حمایت از زنگنه بیانیه صادر نمود، آیا زنگنه ی کنونی همان زنگنه سه سال پیش است؟ آیا این وزیر در دل یکی از مهم ترین وزارت خانه های دولت تدبیر و امید توانست تدبیری برای حفظ مدیران قدرتمند، متخصص و مجرب در وزارت نفت بیندیشد یا کمر به حذف آنها بست و جایگزینان آنها را نیز از میان ضعیف ترین و ناوارد ترین نیروهایی که اصولا ریشه در نفت نداشتند انتخاب کرد؟؟ آیا زنگنه طی همین سه سال تمامی زیر مجموعه های نفت را تار و مار نکرده است ؟
یک مرور به وضعیت پتروشیمی ها، شرکت مناطق نفت خیز جنوب، پالایشگاه آبادن، مجموعه بهداشت و درمان نفت در خوزستان طی همین سه سال نشان می دهد این وزیر چه خیانتی در حق استان نفت و نخل و بلوط کرده است! مقتدایی این جسارت را دارد که به اشتباهات خود اعتراف کند همان طور که در حضور وزیر صنایع به اشتباه خود مبنی بر اینکه تصور می کرده این وزیر پدر صنعت است اعتراف کرد!
مقتدایی همان مقتدایی سه سال پیش است. این اعتراف را به دلیل بیانیه ای که داده بود و مسیر را برای رسیدن زنگنه به کرسی وزارت نفت هموار کرده بود به مردم بدهکار بود و همه می دانند مقتدایی بدهکار نمی ماند.
و اما شوخی مقتدایی با پوشش شریعتی استاندار خوزستان؛ يک شوخی با شخص شریعتی که فرافکنان آن را به فرهنگ و منطقه و گذشته و آینده ربط دادند. در انتخابات اخیر اصلاح طلبان در برخی از حوزه ها از اصول گرایان معتدل حمایت کردند. پیام این حمایت چه بود؟ می توان تفکر اصلاح طلبی داشت و در عین حال به برخی اصول پایبند بود.
این ویژگی آن قدر حائز اهمیت و ناب است که یک فرد با تفکرات اصول گرایانه در اردوگاه اصلاح طلبان قرار گیرد و بالعکس! این خط کشی ها و جنگ قدرت ها بازی ما انسان ها است. منظور مقتدایی این بود که شریعتی صاحب تفکری اصلاح طلبانه است که به اصول نیز پایبند است! این نه تنها برای شریعتی منفی نیست بلکه یک امتیاز مثبت نیز محسوب می شود!. اصلا در مخیله مقتدایی نمی گنجید که به فرهنگ یا همشهریان دکتر شریعتی کنایه بزند! این آتش را همان کسانی افروختند که رسالت اثبات گفته ی مقتدایی پس از رفتن او را به عهده داشتند: هر خرابی را می توان درست کرد به جز ذات خراب!
مقتدایی و شریعتی مقابل یکدیگر نیستند در کنار یکدیگر هستند؛ شاید منافع برخی دایه های دلسوزتر از مادر با این همراهی به خطر افتاده است که چنین سوز و گدازی بابت یک شوخی راه انداخته اند اما خوزستان مهم است و منافع عمومی مردم این جغرافیا! شریعتی مانند یک ورزشکار تازه نفس است که نود دقیقه در زمین توانایی دویدن را دارد اما شاید از این نود دقیقه شصت دقیقه را مفید دویده باشد، مقتدایی توان نود دقیقه دویدن ندارد اما حتی اگر ده دقیقه بدود به واسطه تجاربی که دارد مفید می دود.
بودن مقتدایی کنار شریعتی فرصتی برای استاندار جوان است که از تجارب او بهره مند شود که شریعتی این موضوع را به خوبی می داند، دلیل این ادعا چیست؟ مقتدایی و شریعتی در یک شب در دو ضیافت افطار حضور داشتند ضیافت اول با کانون وکلا در رستوران گردان و ضیافت دوم با پزشکان در رستوران میهمان بوده است.
حضور مقتدایی به دعوت شخص شریعتی بود! در همان شب شریعتی از مقتدایی برای حضور در ضیافت سوم نیز دعوت کرده بود که مقتدایی به دلیل مشغله نتوانست او را همراهی کند.
به پیوست عکس این ضیافت نیز منتشر می شود تا بلکه برای کوبیدن مقتدایی، افرادی که ذات خراب دارند تحت لوای حمایت از شریعتی فغان سر ندهند و به دنبال بهانه ی دیگری بگردند! همچنین عکس دو نفره استاندار سابق و فعلی نیز برای همین افراد منتشر می شود که با تفکرات مشوش خود ادعا کردند مقتدایی برای تخریب شریعتی به مراسم معارفه آمد! گويا شریعتی ضریب هوشی و جنبه به مراتب بسيار بیشتری نسبت به این افراد دارد.
بر راستي بال نظر كرد و چنين گفت
گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست
خودكرده را تدبير نيست
به اميد فردايي بهتر براي استان مظلوم خوزستان