انتظار افزایش قیمت ها در ایام نوروز به موضوعی طبیعی تبدیل شده است و این مردم هستند که باید خود را سختی و تحمل گرانی وفق دهند. "> میوه هایی که طلا می شوند...
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۰۱
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۹

انتظار افزایش قیمت ها در ایام نوروز به موضوعی طبیعی تبدیل شده است و این مردم هستند که باید خود را سختی و تحمل گرانی وفق دهند.

شوشان: روزهای پایانی هر سال جدای از اینکه هیجان و حسی خاص را برای ایرانی ها داشته است، بازارهای شهر را نیز پر از تردد و رفت و آمد بالای مردم می کند. معابر و مراکز خرید آنقدر شلوغ می شود که به قول معروف جای سوزن انداختن هم نیست. فروشندگان هم روزهای خوش خود را سپری می کنند، خوشحالند از اینکه طی روزهای پایانی سال یکسال کسادی بازار را می توانند جبران کنند!

به گزارش شوشان ، کسادی بازار نیز دلایل مختلفی دارد،که از جمله می توان به مشکلات اقتصادی مردم، تعدد واسطه ها در بازار، گرانی اجناس و ... اشاره داشت. اینها جملگی دست به دست هم می دهند تا در آستانه فرارسیدن سال جدید و استقبال بالای مردم از مراکز خرید و به نوعی اجبار به تهیه وسایل مورد نیاز خود، قیمت های ارایه شده را بپذیرند، حتا اگر قیمت ها از حد متعارف خود هم بالاتر باشند، مثلن 25 درصد یا حتا 2 برابر. قیمت هایی که همه ساله حال به هر دلیل افزایش می یابند و مردم نیز چاره ای جز پذیرش آن ندارند. مگر اینکه قید تازه شدن در سال جدید و پذیرایی از میهمانان و دوستان خود را بزنند.

یک شهروند اهوازی در این ارتباط می گوید: انتظار افزایش قیمت ها در ایام نوروز به موضوعی طبیعی تبدیل شده است و این مردم هستند که باید خود را سختی و تحمل گرانی وفق دهند.

حمید مشرف ادامه داد: طی ایام نوروز بیشتر خریدهای خانه را از دست فروشان انجام دادم. برای بسیاری از مردم که سطح زندگی شان متوسط است، پرداخت 100 تومان اضافه به ازای هر کیلو میوه سنگین است.

وی تصریح کرد: گرانی ها باعث شد که در ایام نوروز تنها تفریح مان رفتن به پارک شهربازی باشد، قیمت استفاده از وسایل پارک شهربازی نیز 2 برابر شده بود، این در حالی است که ورودی این پارک نیز گران شده بود.

مشرف با اشاره به اینکه کارگر یک فرش فروشی است، گفت: طی 2 ماه اخیر 15 درصد قیمت فرش ها افزایش یافته است، اما در حقوق کارگران هیچ تاثیری قایل نشده اند. به همین علت همسرم بجای رسیدگی به امور خانه و خانواده مجبور است برای گذراندن زندگی کار کند. با این حال اما زندگی مان در حد ضعیف سپری می شود و موجب شده تا فشارهای زیادی را بدلیل تورم ها موجود متحمل شویم.

این شهروند اهوازی با اشاره به اینکه خیلی از مردم توان خرید برخی از میوه ها را ندارند، افزود: گناه دختر 3 ساله من چیست که باید برای خوردن توت فرهنگی گریه کند و من نتوانم نیازش را برآورده کنم؟ متاسفانه خریدن این نوع میوه ها برایمان تبدیل به آرزو شده است.

این روزها اما خبری از آن همه شلوغی و همهمه نیست! دیگر بازار به گونه ای نیست که مردم صف ببندند و شانه به شانه هم حرکت کنند؛ میوه فروشانی که در آنروزها فقط فروش داشتند و نیاز به تبلیغات از نوع فریاد نداشتند، بازهم باید فریاد کنند که مثلن سیب هر کیلو اینقدر و پرتقال هر کیلو آنقدر. اینکار را می کنند تا مشتریان را به خود جذب کنند. البته از فریاد میوه فروشان ضمن اینکه می توان دریافت که می خواهند مشتری جذب کنند، برداشتی دیگر می تواند وجود داشته باشد، اینکه وقتی می گویند 1 کیلو نیم سیب 2 هزار تومان یعنی اینکه هستند افرادی که در همین بازار گران تر از این می فروشند.

جالب است وقتی چندبار می بینم برخی از مردم به سمت فریاد میوه فروشان می روند، اما تا متوجه گرانی و یا افزایش قیمت می شوند، راه خود را ادامه می دهند و بدنبال میوه ای ارزان تر می گردند.

در این ارتباط فروشنده یک سوپر میوه  گفت: افزایش قیمت میوه ها بیکباره از 2 ماه پیش آغاز شده و به قیمت سابق خود هم بازنگشت. بعنوان مثال هر کیلو سیب تا 2 ماه پیش 2 هزار تومان بود و در حال حاضر به 2 هزار و 500 رسیده است.

به گزارش شوشان ، یونس رضایی ادامه داد: افزایش قیمت ها از سردخانه شروع می شود و معمولن در فصل هایی که نیاز مردم به میوه افزایش می یابد دست به اینکار می زنند. به این ترتیب همانگونه که میوه فروشان مجبورند میوه را گران بخرند، مردم هم مجبور به خرید میوه با قیمت بالا هستند.

وی با اشاره به دلایل ارزان تر بودن قیمت دست فروشان میوه گفت: دست فروشان اگر ارزان تر می فروشند، اما میوه هایی با کیفیت پایین و مانده به مردم می دهند.

این در حالی است که یک دست فروش می گوید: هنگامی که نیاز مردم در بازار تامین نشود، افزایش قیمت نیز بوجود می آید، در واقع کمیابی یکی از مهمترین دلایل گرانی اجناس در بازار است.

داوود دغلاوی ادامه داد: اختلاف قیمت میان فروشنده های میوه مطمئنن بدلیل کیفیت آنهاست. بدین معنا که اگر شخصی میوه خود را 500 یا 1000 تومان گران تر عرضه می کرد، بدلیل کیفیت بالای میوه است نه برای تخلف!

وی در ارتباط با اظهار نظر یکی از فروشندگان مبنی بر اینکه دست فروشان میوه های بی کیفیت و مانده عرضه می کنند، گفت: اتفاقن من می گویم اینها خودشان بیشتر میوه های بی کیفیت و مانده می فروشند، دست فروشان بدلیل اینکه جای مناسبی برای نگهداری میوه های خود ندارند، مقدار بار زیادی را خریداری نمی کنند، به همین دلیل میوه ای هم باقی نمی ماند. اما مغازه ها بار زیاد می آورند و گران تر می فروشند و از بارشان باقی می ماند.

به کیانپارس می روم، به چند سوپر میوه شیک و زیبا سر می زنم، سوپر میوه هایی که تا قبل از آن مطمئنن مشاغلی در آنجا وجود داشته که مجبور به نماسازی داخل مغازه بوده اند. میوه ها بزرگترند، انگار که خوش رنگ تر هم هستند و البته گران تر. نظم و ترتیب در مغازه ها بهتر است. حالت درهم و برهم ندارند. قفسه های چیدن میوه نیز متفاوتند. گویی خریداران هم تفاوت هایی دارند. فروشندگانشان هم داد و فریاد نمی کنند. چراکه دیوار به دیوارشان یک پتزایی است. آنطرف تر یک مانتو فروشی است و ... کلن همه چیز آنجا متفاوت است.

اختلاف قیمت برخی میوه های 30 متری با کیانپارس حتا تا 2 هزار تومان هم می رسید و این باور کردنش یک مقدار سخت تر بود. چراکه بنا به گفته یکی از فروشندگان میوه در 30 متری، در میدان بارفروشان اختلاف قیمت بهترین نوع میوه با میوه ای که مقداری کیفیت پایین تری دارد نهایت 200 می باشد. بنابراین اختلاف قیمت تا مرز 2 هزار تومان فقط بدلیل بالای شهرنشینی و از این دست دلایل است.

فروشنده یک سوپر میوه در کیانپارس می گوید: قیمت ها در کیانپارس مسلمن گران تر است. چراکه وقتی برای رهن یک مغازه باید میلیون ها پول و صدها هزار تومان اجاره پرداخت کرد، خود به خود بازاریان اجناس خود را گران تر می کنند. هرچند که کیفیت اجناس ارایه شده در کیانپارس بسیار بالا و مطلوب است.

وی اظهار داشت: این نکته نیز باید مورد توجه قرار بگیرد که بازرسی و نظارت همواره از جانب اتحادیه و سازمان بازرگانی وجود داشته و دارد و اینکه سوپر میوه ها بخواهند سر از خود یک قیمت را تعیین کنند، امکان ندارد.

می خواهم به خانه بازگردم. یک مرد سالخورده را می بینم که با توجه به کهولت سن اما دو کیسه پر از میوه و گوشت و مرغ و ... در دست دارد. به او نزدیک می شوم. بنظرم می تواند در این گزارش کمکم کند. هر چند مصاحبه نکرد اما یک جمله گفت که بدجور تحت تاثیرم قرار داد. او گفت: نمی توانم حرف بزنم. در مورد گرانی نپرس که همه چیز خوب است. گله ندارم. فقط نمی توانم حرف بزنم. مگذار حرف بزنم که اگر به حرف آمدم و قلبم گرفت خونم گردن توست.



نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار