علی کرد
مدرس دانشگاه
مقدمه: استان خوزستان از جهات و ابعاد مختلف از قبیل وسعت،موقعیت ژیوپلوتیکی وهمجواری باکشورهای حوزه خلیج فارس و آبهای آزاد و بنادر و کشتیرانی و صنایع و معادن روزمینی و زیر زمینی و نفت و گاز و پتروشیمی وکشاورزی و منابع طبیعی و مسایل زیست محیطی مراکز علمی و دانشگاهی و تحقیقی و جمعیت فعال و اقوام وزبان و گویش و فرهنگ و خرده فرهنگها ونقش ممتازش در هشت سال دفاع مقدس و....منحصر به فرد و ویژه و استراتژیک است که پرداختن به هرکدام از این آیتمها و ویژگیهای دیگری که احصا نشده از حوصله این مقال و مطالعه کنندگان آن خارج است.این فهرست کوتاه خود بیانگر اهمیت فوق العاده استان است که شایسته و بایسته است ،مدیران عالی کشور و مدیریت عالی استان که نماد آن استاندار، به عنوان نماینده دولت در استان است به این استان توجه ویژه نمایند.
وقتی یک استان با این پتانسیلها در جایگاه واقعی خود نیست و به تناسب این همه استعدادها و ظرفیتها و ثروت بارز و نهفته دچار مسایل و معضلات فراوانی است وظیفه دلسوزان نظام و دلسوختگان این استان و صاحب نظران و افراد برجسته و دارای تخصص و تجربه افسوس خوردن نیست بلکه پیدا کردن علت یا علل این عقب ماندگی و ارایه راهبرد،راهکار و اقدام و عمل است.اساس و علت العلل این مشکلات و وضعیت ناخرسند و درد اصلی "ضعف مدیریت" و تمام نسخه های شفابخش این درد مزمن نیز به یک چیز ختم می شود و درمان آن نیز عبارت است از" مدیریت". گرچه شرکتها، سازمانها،بنگاهها ودر مراتب بالاتر کشورها دچار مسایل و مشکلاتی میشوند و فراز و فرودهایی دارند اما در بسیاری موارد مشاهده میکنیم که مدیران عالی سازمانها و یا ابرسازمانهایی به نام دولت ها با تغییر مدیریت مسایل و مشکلاتشان را حل می کنند و نه تنها از وضعیت بحرانی و یا شکست نجات می یابند، بلکه به اوج میرسند و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکنند.
مصداق و مثال های متعدد داخلی و خارجی وجود دارد که از آن جمله میتوان از نجات آی بی ام و ایرلاینز و اپل ازورشکستگی با روی کار آمدن مدیر قوی، تا وضعیت مالزی در زمان مسولیت ماهاتیرمحمد و مقایسه با قبل از ایشان یاد کرد. دکتر ماهاتیر طی حدود دو دهه کشوری فقیر با درآمد سرانه 100دلار را به کشوری توسعه یافته با درآمدسرانه 1600 دلار در سال و میزان سرمایه گذاری سالانه 3 میلیارد دلار رابه98میلیارد و صادرات را به رقم چشمگیر 200 میلیارد دلار رساند.در داخل نیز با مقایسه چند شرکت ورشکسته و قوی و مقایسه چند دولت نیز میتوان متوان نقش مدیریت در جامعه و شرکتها و سارمانها را مشاهده کرد. پس با این حساب امیدوارم متقاعد شده باشید که مدیریت قوی و کارآمدنقش بسیار مهم و درجه اول را درترقی و تعالی استان و سوءمدیریت نیز نقش موثری در افول و تنزل هر سازمان و کشور و منطقه ای از جمله استان ما دارد.
درد استان: در کنار پتانسیلها و فرصتهای استان تهدیدات و نقاط ضعفی چون ریزگردها و گرمای طاقت فرسا و خشکسالی و میزان بارش کم و تبخیر بسیار بالا و....وجود دارد اما کیست که نداند مدیران همیشه با چالشها و فرصتها دست در گریبانند و گرچه میزان آن در استانها و یا سازمان ها متفاوت است اما فرصتها و تهدیدات انکار ناپذیرند. آنچه که بسیارحایز اهمیت است نحوه برخورد مدیران با این فرصتها و تهدیدات است. گرچه معضلات استان ما به دلایل متعدد بیشتر از بسیاری از استانهاست و این درحالی است که استان خوزستان سهم بسزایی در درآمد ملی کشور دارد و این هم یک درد مزمنی است اما ام المسایل ما یک درد است آن هم درد"ضعف مدیریت".
این ضعف مدیریت ریشه دار است و مربوط به دهها سال و همچنین مربوط به مدیریت استان و فرا استانی است. نگاه مدیریت عالی کشور و وزرا به کشور و استانها باید نگاهی جامع و فراگیر باشد و براساس همین نگاه اقدام به تخصیص منابع کنند. سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور می بایست فراتر از توزیع بودجه اقدام کنند.و خبره ترین برنامه ریزان کشور را جذب و بهترین مدیران را گلچین و برای کشور برنامه ریزی کنند نه اینکه فقط بودجه را مثل آش نذری آن هم براساس چانه زنی توزیع کند.لازم است که مدیریت استراتژیک در برنامه های وزرا و سارمان مدیریت متبلور باشد و نگاهی توسعه ای با شناخت مشکلات و چالشها و ظرفیتها داشته باشند و هیچ چیزی جز مدیریت استراتژیک و جامع بر نگاه مدیران عالی کشور غالب نباشد.
مدیر عالی استان یعنی استاندار نیز باید نگاهی جامع به استان داشته وبا درایت و تدبیر و صبوری وآمیزه ای از قاطعیت و انعطاف به توسعه استان بیندیشد و از ظرفیتهای مختلف استان از جمله ظرفیتهای انسانی و به کار گماری مدیران قوی و همسو با سیاستهای دولت بخصوص در مرکز استان و مدیریتهای کلان استان و ارتباط تنگاتنگ با مدیران عالی کشورو ارایه پیشنهدات و بسته های کاری مفید به حال استان و کشور و شناساندن ظرفیتهای استان ونشان دادن سیمای واقعی استان، در راستای توسعه گام بردارد.میبینم مشکلات قبلی استان به قوت خود باقی است و مشکلات دیگر نیز اضافه شده و همه این دردهای مزمن ناشی از همان یک درد اصلی یعنی ضعف مدیریت است.
درمان استان: درمان این وضعیت بغرنج چیزی نیست جز مدیریت قوی و کارآمد.حال چگونگی این مدیریت نکته مهمی است که امیدوارم بتوانم شمه ای از آن را بصورت کاربردی و روان بیان کنم.همان گونه که ذکر شد مدیریت و رهبری نقش اساسی در توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی دارد.مدیریت ازجمله عوامل مهم تولیداست.
کشورهای توسعه یافته شیوه های مدیریت همدیگر را تحت نظر دارند تا از آخرین دستاوردهای مدیریتی یکدیگر استفاده کنند. داشتن منابع طبیعی و نفت و گاز و... به تنهایی کشوری یا استانی رابه توسعه نمیرساند.
گرچه استان خوزستان سرشار از این منابع است اما توسعه یافته نیست و به جرات میتوان گفت به اندازه بسیاری از استانهای دیگر که منابع کمتری دارند و این گونه برای کشور درآمدزا نیستند، توسعه نایافته تر است. چاره چیست؟ مقصر کیست؟
درمان این دردها چیست؟ درمان فقط و فقط مدیریت است. مدیریت قوری است که منابع مادی و انسانی را تلفیق میکند تابه اهدافش برسد. مدیریت کارآمداست که ارتباطات رسمس و غیر رسمی را میشناسد و از آنها بهره می برد.مدیریت اثربخش است که مسیر را درست طی میکند و برای چیزهای کم ارزش وقت با ارزش را هدر نمیدهد و اهداف را اولویت بندی و اهم ومهم میکند و همزمان اهداف کوتاه مدت، میان مدت ، و بلند مدت را مد نظر دارد.
مدیریت است که مدیر را وادار به قاطعیت در رسیدن به اهدافش میکند و درتاکتیکهایش نرمش و انعطاف نشان میدهد. مدیر قوی است که فشارها اورا از اهداف و رویکردهایش باز ندارد و فرق انعطاف و نرمش معقول را با باج دادن میداند و منعطف است اما مماشات نمیکند.استاندار بعنوان مدیرعالی و نماینده دولت و بلکه نماینده حاکمیت درچارچوب وظایفش در راستای توسعه همه جانبه استان و بالحاظ امنیت و منافع عمومی کشور و چشم انداز نظام کوشا باشد.
استاندار برای مطالبه گری معقول نیاز به اطلاعات و دانش کافی، سعه صدر،روحیه جهادی و خستگی ناپذیری،بهره گیری از شیوه های نوین مدیریتی، خلاقیت و ابتکار و انگیزه و سرزندگی، دارابودن ارتباطات قوی و توان شکار فرصتها ونهراسیدن از تهدیدها، مشی اعتدالی، پیوستگی و انسجام در کارها،برنامه ریزی ودسته بندی امور، نظارت بر دستگاهها و مدیران استانی داشته باشد. دکتر شریعتی استانداری جوان است که انگیزه بسیار بالا و تجربه خوبی در این عرصه دارد وهرکس که دل در گرو این نظام و این استان دارد برای اعتلای استان باید ایشان را در این امر خطیر یاری رساند.شایسته است ایشان نیز دردهای این استان را با "مدیریت کارآمد" درمان کند.وقتی میگوییم درمان استان مدیریت است. درظاهر یک نسخه پیچیدیم اما تمام نسخ اثرگذار درهمین یک نسخه است.
یک مدیرعالی شایسته دارای مشاوران و مدیران شایسته است.اگرمدیر عالی بخواهد جور مدیران ناکارآمد را بکشد هم عملا" امکان پذیر نیست و هم از نشانه های ضعف مدیریت است.مدیرعالی کارآمد باید در چیدمان مدیرانش اختیارات و نقش داشته باشد آنگاه با کمترین زمان مدیرانش را راهبری و نظارت میکند.یکی از صاحب نظران مدیریت کنث بلانچارد است که کتابهایش بدلیل کاربردی بودن و ساده نویسی به فارسی ترجمه و در کتابخانه ها مشاهده می شود.
یکی از این کتابها "مدیر یک دقیقه ای" نام دارد. در این کتاب اشاره شده که مدیر رده بالاتر با یک دقیقه وقت گذاشتن مدیر رده پایین تر را راهنمایی و با همان یک دقیقه ایشان را وادارکند در مسیر هدف قدم بردارد. این کار زمانی امکان پذیر است که مدیر مافوق از دانش و تواناییهای لازم برخوردار و در انتخاب وتایید مدیر مادونش نقش داشته و آن مدیران را براساس شایستگی انتخاب کند و مدیران سطوح پایین تر نیز قدرت درک و تجزیه و تحلیل داشته و مطلب را بگیرند و تصمیم گیری درست و به موقع داشته باشند.
در این صورت باکمترین هزینه ووقت مدیران را توجیه و آنان نیز با حداقل صرف زمان و هزینه بیشترین کارایی را خواهند داشت و مجموعه اهداف مدیران میشود توسعه استان و آنگاه دست یافتنی است.نکته ظریف دیگر سنجش میزان موفقیت و عملکرد مدیران است که اگر مبنا و شاخصی نباشد هرکس به میل خودش عملکردش را بعنوان بهترین عملکرد معرفی میکند.اما اگر وضعیت فعلی محاسبه و با چشم انداز و برنامه های پنج ساله وظرفیت و امکاناتی که دراختیار مدیران هست یک اهدافی برای دستگاه درنظر گرفته شود وبتوان آنها را کمی کرد و نظارت دقیقی روی آنها صورت گیرد آن وقت تشخیص مدیر ضعیف و قوی آسان می شود.
در این مقطع زمانی مدیر عالی باید از اختیارات و اقتدارش استفاده و مدیران ضعیف و یا ناهمسو بادولت را تغییر دهد و نباید به بهانه تعامل و آرامش و مسایلی از این قبیل با مدیران ناکارآمد مماشات و اغماض کند.هر اقدامی از سوی هر مدیری تبعات خاص خود را دارد.ا
گراین اقدام شایسته تبعاتی داشته باشد قطعا" تبعات و آثار منفی ادامه خدمت مدیران ناهمسو و ناکارآمد برای استان بیشتر خواهد بود.استاندار باتوجه به ظرفیت و امکانات و میزان توسعه یافتگی استان و دردست داشتن اطلاعات مهم و استراتژی از قبیل میزان فقر وزندانیان و بزهکاران معتادان و بیکاران وفارغ التحصیلان وجمعیت فعال و کارخانجات و اراضی وآمار و ارقامهای اقتصادی و....استان خوزستان و استانهای کشورمیتواند در یک فضای سالم و با استدلال، میزان برخورداری استان از اعتبارات و وامهای کم بهره وسایر تسهیلات و امکانات را محاسبه و از مدیران عالی کشور ووزرا مطالبه کند. همه ی اینها یعنی مدیریت استان. پس درمان این استان نیز مدیریت است وبس.