امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
به نظر می رسد اخلاق را فراموش کرده ایم و به همین دلیل «دکتر مشرفی » شخصیت سیاسی سریال «چک برگشتی» آنقدر دور از دسترس برای بیننده ای که هر روز شاهد سنگین ترین تخریب ها است...
شوشان / محمد مالی : «دکتر مشرفی»نامزد اخلاق مدار یا کاراکتر اصلی یکی از سریال های نوروزی سیما در روزهای گذشته بود.فردی که در فرآیند انتخابات مجلس علی رغم امیدهایی که به انتخاب مردم و اقبال آنها دارد پس از مشاهده کاستی های خود،متواضعانه کنار کشیده و در مسیر حمایت از اصلح قرار می گیرد.
به تعبیری دیگر او خود صلاحیت خود را مورد بازنگری قرار داده و از انتخاب احتمالاً نادرست مردم جلوگیری می نماید.پیامی اخلاقی که این روزها در جامعه ایرانی تنها در طول یک سریال و یا در قالب یک مقاله می توان آن را یافت.اما چرا در جامعه انقلابی و دینی ما عرصه رقابت برای خدمت،به وانفسای جنگ قدرت تبدیل می شود!؟
چرا در برهه انتخابات؛بی اخلاقی و عدول از موضع اخلاق و تدبیر به اوج خود رسیده و پس از آن همه چیز فراموش می شود!؟
صادقانه می پرسیم بر ملتی که دیرزمانی طلایه دار اخلاق سیاسی بود چه گذشت که وقتی«دکتر مشرفی » با«سعید» رئیس ستاد و دامادش که دارای فساد اقتصادی است برخورد می کند؛یا آنجا که از مردم می خواهد او را نقد کنند و در برابر نقد «لطیف» از خود آستانه تحملی مثال زدنی را به تصویر می کشد؛یا آنجا که تنها به دلیل فکر به دریافت رشوه میلیونی بارها خود را مورد شماتت قرار می دهد و یا فراز پایانی سریال که خود را در خدمت نامزد انتخاباتی اصلح قرار می دهد و برای او تبلیغ می نماید؛دیگر برای مخاطبان ایرانی بیش از یک سریال واقعی به تخیلاتی دوردست و آرمانی و حتی افسانه ای می ماند که تنها در قالب روایت داخلی یک سریال می گنجد و دارای کاربری بیرونی نیست.
براستی بر ما چه رفت؟گرداب قدرت با سیاسیون ما چه کرد؟«فاین تذهبون»؟
...آری یکی از دلایلی که نظام های سیاسی بدیلی کار آمد تر از دموکراسی نیافته اند امکانی است که این مدل؛سازمان دهنده نظام سیاسی فراهم می آورد تا فرآیند انتقال قدرت با کمترین هزینه ممکن و با انتخاب و اعمال نظر مستقیم آحاد مردم فراهم آید.
«گردش نخبگان» با این تعبیر محصول اولیه کارخانه دموکراسی است و از آنجایی که «سبک زندگی» در هر جامعه با تراوشات ذهنی نخبگان آن جامعه آمیختگی بسیار نزدیکی دارد و این سبک زندگی است که «گفتمان» هر نسل و در نتیجه «هویت جمعی» هر فصل از تاریخ یک ملت بر اساس آن شکل می گیرد،پس دموکراسی نه تنها راه و هدف امروز جامعه و ملت را ترسیم می نماید بلکه افق آینده جامعه را نیز روشن می سازد.
از این روست که هر انتخاب،مهم ترین و حساس ترین انتخاب یک فرد در نظم نوین جامعه او،خوانده می شود.در هر شرایطی و با هر ساز و کاری...و تن در ندادن به این ساز و کار اما پشت کردن به همه امکان هایی است که هزینه های کمتری می تواند برای اجرایی سازی فرآیند انتقال قدرت در جامعه خلق نماید.
این قلم با این نگره بوده که در طول پانزده سنه گذشته از عمر فرهنگی خود،هماره و همیشه بر «معجزه انتخاب» و اهمیت «گردش نخبگان» در جامعه تاکید بسیار داشته و پای را حتی فراتر نهاده و قدرت فسیل شده و ماموت های سیاسی را آفت رشد و ارتقاء هر جامعه ای بر شمرده است.
در این میانه؛موج «تغییر» در اقیانوس انتخاب مردم است که در دوره های زمانی مختلف؛دموکراسی فعال و پویا را از فعل «فرسایشی» و «فرمایشی» بودن می رهاند.
موجی که بارها و بارها در طول سه دهه گذشته کشتی انقلاب اسلامی را با ریزش و رویش های متعدد روبرو ساخته و با انرژی حاصل از چنین فعالیت مشارکت جویانه ای به پیش رانده است.
باری؛آنچه در طول سال های گذشته نظام سیاسی جامعه ایرانی با آن روبرو بوده بوده و تکثر کم نظیری را پیش روی این جامعه قرار داده،مرهون امکانی بوده که «دموکراسی ایرانی» برای مردم در راستای اعمال قدرت سیاسی در جهت تغییر چهره سیاسی و نخبگانی کشور فراهم آورده است.امکانی که یکی از وجوه برجسته و مهم تمایز جامعه ایرانی با کشورهای همجوار ،به شمار می رود .
اما آیا فرآیند «گردش نخبگان» کشور که با تغییر نگاه رای دهندگان در خروجی صندوق های رای متبلور می شود و چنانچه گفتیم بر تکثر قدرت سیاسی در جامعه ایرانی می افزاید تا کنون به هم افزایی اندیشه ها و باز بینی تصمیم ها منجر شده و یا اینکه بهار دموکراسی ایرانی ، میوه ای ممنوعه چون تفرقه را باز تولید کرده است؟
آیا مجادلات سیاسی و فضای ملتهبی که هر از چند گاه جامعه ایرانی را دچار بحران هایی کاذب می نماید که همه وجوه آن را مورد تاثیر خود قرار می دهد محصول چنین تکثری نیست؟
و راستی اما،جهان مدرن چگونه این موهبت یعنی کثرت سیاسی را به یک فرصت برای ایجاد وحدت مبدل می سازد؟آیا پاسخگویی به این پرسش و پرسش هایی از این دست در جامعه ای که با انتخاب هایی متعدد چون خبرگان،ریاست جمهوری،مجلس و شورا روبروست از اهمیتی سرشار و حیاتی برخوردار نیست و نباید در دستور کار نخبگان سیاسی قرار گیرد؟
باز هم می پرسیم؛دنیای مدرن چگونه شور ملی را به شعور جمعی و احساسات خیابانی را به مولفه ای جهت مقاوم سازی ملی تبدیل می سازد؟
آیا تجربه کرد کوتاه دموکراسی در جامعه ای که از تاریخی به قامتِ هزاره ها استبداد زده برخوردار است موثر بوده و لاجرم «آزمون و خطا» آیا راه پیش روی ماست تا آن زمان که ظرافت های دموکراسی را آموخته و پیام آن را دریابیم!
امروزان که در شرایط زمانی پسا انتخابات مجلس و پیشا انتخابات ریاست جمهوری هستیم.بیایید کمی از مجادلات روزمره سیاسی فاصله بگیریم و در نگاهی تحلیلی؛خود را فرا روی پرسشی حیاتی قرار دهیم که چرا این سال ها که می گذرد از هدف نهایی دموکراسی فاصله گرفته ایم!چرا باید فرآیند خجسته انتخابات که می بایست تنش زا باشد و ضریب امنیت ملی را افزایش دهد خود با حاشیه فراوان برگزار و تنش ها می آفریند!
آیا آسیب شناسی این آفت انتخاباتی نباید در اولویت دغدغه های کارگزاران سیاسی قرار گیرد؟
به نظر می رسد اخلاق را فراموش کرده ایم و به همین دلیل «دکتر مشرفی » شخصیت سیاسی سریال «چک برگشتی» آنقدر دور از دسترس و غیر واقعی برای بیننده ای که هر روز شاهد سنگین ترین تخریب ها و کشمکش های سیاسی است،می باشد که تو گویی کنار کشیدن او از فضای رقابت؛موقعیتی طنز آمیز را در «رسانه» به دست می دهد.در حالیکه او اخلاقی ترین واکنش سیاسی را به نمایش می گذارد و غیر قابل فهم بودن رفتار سیاسی او،دور شدن جامعه ایرانی را از اخلاق بر ملا می سازد.
فضایی اخلاقی که از آموزه های برجسته اسلامی،ایرانی و انقلابی است.
اخلاقی که...«دکتر مشرفی»،رستگار شد و به خود آمد.ما نیز به خود بیاییم.