کشیدن قطار 80 تنی توسط پهلوان خوزستانی

یادم می آید وقتی برای اولین بار او را دیدم و روبروی من و شاید بالای 500 دانش آموز مقطع راهنمایی برنامه اجرا کرد چندین و چند روز نقل محفل هم شاگردی های دوران راهنمایی ام این موضوع بود که چگونه می شود مردی با دندانهایش دانش آموز حداقل 50 کیلویی را روی نردبانی بگذارد و این وزن را تحمل کند و یا اینکه چگونه می شود با دو انگشت شصت و اشاره سکه ای را خم کرد و سوالاتی از این قبیل، اما روزی این فکر به ذهنم خطور نمی کرد که بنشینم و با او صحبت کنم و از رازهای این مهم برایم بگوید، بگوید که چگونه به این موفقیت ها رسیده و اکنون اوضاع و احوالش در این مسیر چگونه سپری می شود.

نامش علی است و شهرتش طحان، سال هجری که به 1350 می رسد چشم هایش را در اهواز می گشاید و اکنون خود را برای فوت کردن شمع های 42 سالگی اش آماده می کند، می آید و روبروی ام می نشیند و برخی از دوستان همکار از او می خواهند هنوز عرقش خشک نشده از رمز و راز و قلق های اقداماتی که انجام می دهد بگوید، بگوید اینکه چگونه خودکاری را در بینی خود فرو می کند و دیگر اثری از آن خودکار باقی نمی ماند، بگوید که چگونه مهتابی را می خورد و چگونه های دیگر.

البته پهلوان علی این عملیات ها که تعدادشان به 52 مورد آن هم از نوع خطرناک می شود برایش عادی شده و درددلش و حرف هایش در این رابطه کمتر شنیده می شود و بیشتر به این فکر است که مورد حمایت قرار گیرد و به او توجه ای شود، زیرا توانسته در حرکات کششی تمام رقبای خود را در دنیا کنار بگذارد از جمله کشیدن دیزل قطار 80 تنی که رقیب آمریکایی او تنها دیزل 50 کیلویی را آن هم با زحمت فراوان کشیده است و چندین و چند عملیات دیگر.

وارد مصاحبه می شویم و او هم درد دل هایش آغاز می شود:

یادم می آید کلاس چهارم دبستان بودم که اوضاع و احوال جنگ در خوزستان بسیار شدت یافته بود و هواپیماهای عراقی مدام در حال بمباران کردن شهرهای استان بودند که در یکی از این بمباران ها چند نقطه اهواز را مورد هدف قرار دادند، آن زمان تازه از مدرسه تعطیل شده بودیم و قصد داشتم به خانه بروم که هواپیما عراقی راه بند میدان را بمباران کرد و من از ناحیه پای راست و دست چپ مجروح شدم و سریعا به بیمارستان امام انتقال یافتم و مورد مداوا قرار گرفتم، اما هیچ وقت به دنبال جانبازی نرفتم.

طحان ادامه می دهد: یادم می آید دکتر وقتی بالای سرم آمد، گفت علیرغم اینکه خون زیادی از تو رفته است، اما بدلیل اینکه هیکل درشتی داری مشکلی برای تو پیش نیامده و هیکل تو بیشتر به درد پهلوانی می خورد، درست بعد از مرخص شدنم تمام حرف های دکتر در ذهنم بود و تصمیم گرفتم رشته پهلوانی را مد نظر خود قرار دهم و از آن به بعد شروع به ورزش کردم و 15 سالی تمرین های سختی را پشت سر گذاشتم و در سال های 83 و 85 به عنوان قوی ترین مرد خوزستان با شرکت در مسابقات و کسب عنوان اول انتخاب شدم و هدایایی هم به من داده شد.

پهلوان علی بیان داشت: در همان مسابقات بود که با پهلوانی برخورد کردم و گفت تو می توانی در راه پهلوانی موفق شوی و این راه را ادامه بده، از این رو شروع کردم به کشیدن اجسام و اشیاء سنگین و 2 سال بعد در همین مهم یعنی کشیدن اشیاء سنگین به استادی رسیدم و از آن تاریخ به بعد در بورس اخبار رسانه ها قرار گرفتم به این منظور که پهلوان علی طحان با دندانهایش ماشین، اتوبوس، قطار و هواپیما را به حرکت درمی آورد، مثلا در یک مسابقه موفق شدم قوی ترین مرد آمریکا را شکست دهم به نحوی که او دیزل قطار 50 تنی را با دندانهایش کشید و من دیزل قطار 80 تنی را و همان زمان تیتری در روزنامه ها زده شد تحت عنوان پهلوان علی ببر خوزستان.

وی گفت: بعد از گذر از تمامی این اتفاقات تصمیم گرفتم با مجوز محیط زیست یک راس شیر و یک راس خرس خریداری کنم تا بتوانم امرار و معاش خانواده ام را از این طریق تامین کنم و شغل دیگری هم به غیر از این مسئله ندارم و طبیعی است باید خرج و مخارج 3 فرزندم و همسرم را تامین می کردم و اکنون 2 دخترم ازدواج کرده اند و پسر 10 ساله ام در خانه می خواهد راه مرا ادامه دهد و معتقدم که هنوز دود از کنده بلند می شود، اما متاسفانه در این مسیر تنها کسی که مرا حمایت می کند خودم و خانواده ام هستیم و هیچ ارگان و دستگاه و مسئولی تا کنون ما را حمایت نکرده است و فکر می کنم ورزش پهلوانی در کشور ما به خصوص در خوزستان جایگاهی نداشته باشد.

طحان به حمله شیر به خود اشاره می کند و می گوید: در تاریخ 17 مرداد سال جاری ساعت 10 صبح بود که با کشیدن اتوبوس توسط دندانهایم در ملاء عام مورد تشویق افراد زیادی قرار گرفتم و وقتی به منزل برگشتم احساس کردم شیر گرسنه است و مدام در حال نعره کشیدن است، از همین رو برای شیر 5 مرغ خریداری کردم تا به او بدهم و از گرسنگی رهایش کنم، اما در همین لحظه شیر برای رفع گرسنگی به من حمله کرد و با پنجه به سینه و کمرم زد و من هم برای اینکه از خودم دفاع کنم مجبور شدم شیر 320 کیلویی را محکم به زمین بزنم و همین موضوع باعث شد که شیر بیهوش شود و من برای رفع مشکل او را در قفسی گذاشتم و به دامپزشکی بردم و وقتی از او عکس برداری شد معلوم گردید به علت شدت ضربه ای که به او وارد شد بیهوش گشته و بعد با تزریق یک آمپول هم چیز ختم به خیر شد.

این پهلوان ملی کشور گفت: من جانم را برای شاد بودن ملت شهید پرور ایران به خطر می اندازم و نمایش می گذارم و کارهای سنگین انجام می دهم ولی از هیچ ارگان دولتی حمایت نمی شوم و سرپرستی یک خانواده را هم عهده دار هستم.

به وی می گویم آیا بیمه هم هستی که جواب می دهد: آری بیمه ابالفضل هستم، نمی دانم خوشبختانه بگویم و یا متاسفانه اما اگر ائمه اطهار نبودند هیچ مسئولی وجود نداشت که مرا که پهلوان ملی کشور هستم تحت پوشش سازمان خود ببرد و مرا بیمه کند، من در حال حاضر کارهایی انجام می دهم که هیچ فردی نتوانسته انها را انجام دهد و سعی کردم با استفاده از قدرت، تمرکز و تعادل شادی حلال را برای مردم کشورم به ارمغان بیاورم و باز خدا را شاکرم که در این 42 سالی که از خداوند عمر گرفته ام تاکنون پایم به دکتر باز نشده است.

پهلوان علی گفت: درامدی که دارم تنها کفاف امرار و معاش خانواده را می دهد و سعی هم می کنم بخشی از این درامد را صرف کارهای خیریه کنم چون من پهلوان راه مولا حضرت علی هستم و متاسفانه بیمه هم نیستم که در صورت عدم توانایی بتوانم از آن طریق امرار معاش کنم و خرج و مخارج خانواده ام را تامین نمایم.

این پهلوان ملی کشور اضافه کرد: سخت ترین کاری که تاکنون در عمر پهلوانی خود انجام داده ام کشیدن دیزل قطار 80 تنی و هواپیما و 10 ماشین همزمان توسط دندانهایم بود، اما با توکل به خدا و ائمه اطهار این عملیات سخت انجام گرفت.

وی ادامه داد: همچنین آسان ترین کاری که انجام نداده ام این است که با کسی به فکر شرارت نبودم و هیچ وقت ادعای قدرت نکردم و سعی در قدرت نمایی نداشتم و بیشتر از قدرتم برای سرگرم نمودن مردم استفاده می کنم ولی تاکنون مورد توجه هیچ مسئولی قرار نگرفته ام و در این راه باز خدا را شاکرم که مسئولین تنها دردسرساز بوده اند نه سرنوشت ساز.

طحان گفت: تاکنون دو بار محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان به همراه هیئتی که با او بودند و همچنین معاونش نمایش های مرا دیده اند و یک بار هم معاون رئیس جمهور به منزل ما آمد و دید که کرایه نشینی می کنم اما هنوز برای رفع این معضل کاری انجام نداده اند و خدا را شکر می کنم که صادقانه زندگی کرده ام، والله تاکنون کرایه نشین نبودم.

پهوان علی گفت: در حال حاضر روزی 2 ساعت در باشگاه بدنسازی که در خانه راه اندازی کرده ام ورزش می کنم و برای سن من این میزان ساعت ایده آل است، این در حالی است که وقتی جوان تر بودم روزی 3 ساعت هم ورزش می کردم و اکنون تنها آرزویم این است که در هر مجلسی می روم برای نمایش، همان گونه که حضرت علی (ع) جوانان را به راه راست هدایت می کرد منم آنها را به راه راست هدایت کنم تا مبادا به انحراف کشیده شوند و به سراغ دود و کارهای غیرشرعی بروند و ورزشکاری، پهلوانی و درست زندگی کردن را یاد بگیرند، تا انشاء الله شاهد جامعه ایی سالم با آینده ای درخشان باشیم.

وی می گوید: خوشبختانه تمامی کارهای خانه از جمله خرید و رفع و فتق تمامی مسائل را خودم انجام می دهم و دوست ندارم خانواده ام احساس کمبودی به لحاظ نبود من یا درگیر بودن من بخاطر مسائل پهلوانی بکنند، همچنین پسر ده ساله ام می گوید پدر من قطعا جانشین تو می شوم و خوشبختانه در این مسیر خوب هم درس می خواند و معلم و مدیرانش از او راضی هستند و پسر صبوری هم در یادگیری علم و فنون پهلوانی است.

طحان اظهار داشت: ورزشی را که من ادامه  می دهم 2 نوع انسان می تواند در خود جای دهد،یکی اینکه به دنبال قهرمانی می رود و دیگری به دنبال پهلوانی که راه هر کدام مشخص است، زیرا پهلوانی منش و افتادگی می خواهد، اما قهرمانی اینگونه نیست درست باید راه بالعکس را بپیماید، از این رو من از روز اول به دنبال پهلوانی بودم و اگر هم قهرمانی کسب کرده ام به خواسته مسئولین بوده است.

پهلوان علی طحان گفت: متاسفانه در راهی که من انتخاب کرده ام حرف های زیادی شنیده ام که باعث ناراحتی و دلخوری ام شده است، زیرا بارها شده که با مجوز قانونی در اهواز مشغول اجرای برنامه و نمایش بوده ام، اما ان عده که نمی توانند موفقیت هایی را که خدا به من داده تحمل کنند بر علیه من گزارش کذب می دادند و بخاطر اینکه از ابهت پهلوانی مرا بیاندازند سعی در تخریب من با ریختن آبرویم داشتند، اما به لطف خداوند الهی همیشه در دادگاه تبرئه شده ام و افرادی را که به دروغ قصد تخریبم را داشته اند را تنها به خدا و حضرت ابالفضل العباس واگذار کردم زیرا من 25 سال است که علمدار ابالفضل (ع) هستم و سنگین ترین علم را که 150 کیلو وزن دارد روی دندان می گذارم و بلند می کنم.

وی بیان داشت: یکی از دلایل موفقیتم در این راه این بوده که مردم را همیشه از خود راضی نگه داشته ام و برای آنها نمایش جهت تفریح بی گناه برگزار کردم و جوانان را به راه راست هدایت کرده ام، از این رو معتقدم که من هر روز با حضرت علی (ع) سر و کار دارم و کسی هم از درونم خبر ندارد و سعی می کنم در این مسیر خطایی از من سر نزند و تا زمانی که جان در بدن دارم یا علی می گویم و عملیات قدرتی را برای شادی دل مردم انجام می دهم و سرنوشتم را دست خدا می دانم.

این پهلوان ملی کشور گفت: خدا را شاکرم که با امید به خدا هیچ وقت ناامید نشدم و تاکنون یک روز هم بیکار نمانده ام و هر وقت در خانه بیکار می نشینم احساس ناآرامی دارم و دوست دارم هر روز برای مردم نمایش بگذارم و برای یک ساعت هم که شده آنها را سرگرم کنم، همچنین لازم به ذکر است که تاکنون در هیچ حرکت کششی شکست نخورده ام در مسابقه با رقبایم و حاضرم که با هر فردی که توانایی بالایی در انجام حرکات کششی دارد در هر جای دنیا مسابقه بدهم و او را شکست بدهم.

طحان گفت: در کشور 162 پهلوان وجود دارد و من نفر اول هستم و بارها سر من بخاطر مسائل کششی شرط بسته اند ولی چون شرط بندی را حرام می دانم تاکنون در مسابقات شرط بندی شرکت نکردم.

وی اضافه کرد: در حال حاضر افسوس این را می خورم که تاکنون هیچ مسئولی در کشور ایران توجه ای به ورزشهای پهلوانی نکرده است و من را تحت پوشش قرار نداده است و تعجب می کنم که چرا مسئولان این گونه با ما برخورد می کند زیرا در کشورهای خارجه حداقل 2هزار نفر برای هر عملیات حضور دارند و به شدت پهلوانان خود را تشویق می کنند اما در کشور ما اینگونه نیست.

این پهلوان ملی کشور گفت: بارها شیخ های کشورهای عربی به خصوص کویتی ها از من خواسته اند که برای اجرای برنامه آن هم با پول های هنگفت به کشورشان بروم و حتی به من قول خانه و زندگی آن چنانی داده اند و تنها از ما خواسته اند که برای انها نمایش بگذارم و انها از اجرای نمایش من لذت ببرند، اما من به این اعتقاد دارم که بچه ایرانم و نه بچه خارج و دوست دارم در ایران قدرت نمایی کنم زیرا من دلقک شیخ های کویتی نیستم که از تماشای من لذت ببرند.

طحان در پایان با اشاره به اینکه مسئولین تنها وعده می دهند و تاکنون به وعده های خود در قبال من عمل نکرده اند چند بیت شعر می خواند:

پوریای ولی گفت که صیدم به چمند است       از همت داود نبی بخت بلند است

افتادگی آموز گر طلب فیضی               هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

ای بشر گر جهان گردی شوی بهرام بور         عاقبت گور می گیرد تو را وانگه غبارت می کند

هر چه باشی شیردل دوران شکارت می کند        ای بشر زکبر دوری کن که تو را خارت می کند