سروش کیانی قلعه سرد
مطرح شدن فیشهای حقوقی نجومی تعدادی از مدیران دولتی، موجی گسترده در فضای اجتماعی و سیاسی ایران ایجاد کرد. نارضایتی مردم، التهاب در فضای سیاسی، تلاش جناحها و گروههای منتقد دولت در خطاکار نشان دادن دولت و مصادره به مطلوب کردن این رویداد، تلاش دولت در دفاع از خود با اهرمهای مختلفی همچون برکناری مدیران، سعی در تدوین و اصلاح ساختار پرداخت حقوق کلان مدیران ردهبالا و موارد مشابه همه و همه پیامدهای این اتفاق بودند. رویدادی که هیچ تحلیلگر منصفی نمیتواند شکل گرفتن یا تداوم آنرا مختص دولت یازدهم بداند، بلکه به هر دلیل تنها قرعه لو رفتن این فیشهای حقوقی به نام دولت یازدهم افتاده است و در دولتهای سابق و آینده نیز این رویداد وجود داشته و امکانپذیر بود.
فارغ از چرایی و ریشهیابی فیشهای نجومی، هیاهوی این فیشها و واکنشها به آن ابعاد دیگری از فضای بازخورد و واکنش اجتماعی در ایران را مشخص کرد که بسیار کمتر به آن پرداخته شده است و آن هم کشش یا حساسیت در فضای اجتماعی ایران است.
بیشک حساسیت، نارضایتی و پیگیری مردم و مسئولان دلسوز کشور از وجود چنین رویهای در کشور درست و بجا است و در شرایطی که مسئولان اجرایی به درستی کاهش درآمدهای کشور را عامل مهمی در شکلگیری وضعیت تقریبا رکودی فعلی میدانند و بخش تقاضای کشور بهخاطر عدم نقدینگی تحرک و توانی برای تحرک ندارد، دریافت چنین حقوقهایی از جانب مدیران کلان کشوری جای هیچگونه توجیهی ندارد.
از وجهی دیگر، واکنشهای صورت گرفته، این سوال بهوجود میآید که چرا اینگونه واکنشها و حساسیتها نسبت به حقوقهای پایین تاکنون شکل نگرفته است؟ کمتر کسی را شاید بتوان یافت که حقوق 800هزار تومانی کارگران را به این شکل و شدت نادرست و درخور اعتراضی همانند فیشهای نجومی دانسته باشد یا کمتر واکنشی از طرف دولت و سیاسیون میتوان در اینباره یا حقوق پایین معلمان و کارمندان به خاطر آورد. این دوگانگی در واکنش یا واکنشهای متفاوت، مفهوم کشش (Elasticity) در اقتصاد را به ذهن متبادر میسازد. در بحث کشش متغیرها و عوامل مختلف در ثبات سایر عوامل هر کدام به میزان و درصدی بر یک متغیر یا عاملی که به عنوان متغیر وابسته شناخته میشود، اثر میگذارند.
در این زمینه اگر متغیر وابسته را واکنش مردم و سیاسیون بدانیم، متغیری چون حقوقهای کلان مدیران شاید بیشترین کشش را بهخود اختصاص دهد، اما متغیری چون حقوق بسیار پایین کارگران یا کارمندان و معلمان کمترین کشش را دارند.
مسلما ریشهیابی و واکاوی دلایل این امر نیاز به تحلیلی کلی و همه جانبه جامعهشناختیـروانشناختی دارد. با این همه نمیتوان عواملی چون درآمد سرانه پایین در طی سالهای مختلف، نااطمینانی تورمی و رشد اقتصادی، تضعیف طبقه متوسط و گسترش بیکاری و رضایت مردم به اشتغال با درآمدهای پایین را در این امر غیرموثر دانست.