شوشان / گفتگو از پدرام طاهری
اشاره:
شهروندان اقصي نقاط خوزستان برايشان پرواضح است که خانواده ي هنرمند استاد نوربخش احمدزاده ي طهماسبي در اين ساليان تلاش هاي ارزشمندي را براي پاسداشت انديشه ي فردوسي و فرهنگ ايران زمين بکار بسته اند. حالا ديگر مردم ساير نقاط کشورمان نيز چهره ي پر هيبت و با صلابت استادنوربخش احمدزاده پژوهشگر شاهنامه شناس و خوانش گر خوش لحن کتاب شاهنامه را مي شناسند، در کنار او دختر هنرمندش بانو نيوشا احمدزاده که سالهاست از کودکي همراه پدر در گردهمايي هاي بزرگ ايران دوستان، آرمان و انديشه حکيم فرزانه فردوسي توسي را خوانش مي کند.
استاد محمدعلي کشاورز و جمشيد مشايخي در برابر دوربين رسانه ي بزرگ تلويزيون و ديگر هنرمندان بزرگ ايران درباره ي نقش نيوشا احمدزاده سخنان قابل تامل گفته اند. اين دختر شايسته ي ايران در مصاحبه هايش با رسانه ها يادآور مي شود: {پدرم تاکيد مي کند با خوانش و درک و فهم شاهنامه مراقب ايران باش!
بسياري دختران بختياري و غيربختياري در نقاط استان و کشور با الگوپذيري از نيوشا به شاهنامه و نقالي علاقمند شده اند. سال 95 خانواده ي استاد نوربخش احمدزاده بعنوان فعال ترين و نخستين خانواده بزرگ و هنرمند عرصه شاهنامه خواني براي تحقق شعار (خانواده ي بزرگ شاهنامه ي ايران) تورهاي شاهنامه خواني را با عنوان «خانواده و شاهنامه» در نقاط مختلف استان برگزار کردند. در اين تورها و سخنراني و شاهنامه خواني، خانم طهماسبي همسر استاد نوربخش احمدزاده و ايران دخت ها نيوشا، آنوشکا و سوتيام دختران وي، ياران هميشگي پدر هستند. به اين بهانه با نوربخش احمدزاده پاي گفت و گو نشسته ايم. او در اين گپ و گفت بيشتر از نقش زن در تاريخ ايران زمين و جايگاه زن در شاهنامه سخن مي گويد.
نقش زنان در تاريخ ايران چگونه است؟
به نام خداوند جان و خرد
کزين برتر انديشه برنگذرد
نقش زنان در تاريخ فرهنگي ايران در دوره هاي مختلف متفاوت بوده است. در دوران حکومت ايلاميان مردسالاري به شدت حاکم بوده ، درزمان هخامنشيان وضعيت بهتر شد و زنان حق مالکيت و ارث پيدا کردند اوج حضور زنان در دوره ساساني ست که پوراندخت به مقام پادشاهي ميرسد وبه روايتي حاکميت بيش از ده کشور آسيايي امروز را پادشاهي کرد. وقتي دقيقتر ميشويم تاريخ فمنيسم در دنيا به 150سال مي رسد اما پوران دخت پادشاه ايراني دوره ساساني 1400سال پيش اولين سخن فمنيستي ايراني را بيان کرد.
«پادشاه چه زن باشد وچه مرد بايد سرزمينش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند» . پوران دخت اولين زني ست که خواهان برابري حقوق زن و مرد ميشود . درانقلاب مشروطه نقش زنان دوباره آرام آرام پر رنگ ميشود حضور سردار بي بي مريم بختياري که پيشتاز مردان و سرداران عصر مشروطه دست به تفنگ ميبرد . و در ميدان بهارستان هنر نمايي مي کند . هرچند که قانون اساسي مشروطه حقي براي زنان قايل نشد در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ودر دوران هشت سال جنگ تحميلي هم که زنان حماسه ها خلق کردند امروز هم زنان در عرصه هاي گوناگون به ويژه هنر مي توانند نقشي بزرگ داشته باشند.
برخي اظهارنظر مي کنند فردوسي در کتاب شاه نامه اشعار زن ستيزي داشته است آيا اشعار شاه نامه اين روحيه زن ستيزي را نشان مي دهد؟
من مخالف اين نظريه هستم . نقش و جايگاه زنان در شاه نامه بسيار پر رنگ و اثر گذار است. براي روشن تر شدن موضوع مثالي از خود شاهکار انديشه و خرد مي آورم در داستان رستم و اسفنديار شما با يک زن خردمند ،آينده نگر و دانا روبرو هستيد کتايون مادر اسفنديار وهمسر گشتاسب که وقتي از رفتن اسفنديار به سيستان آگاهي پيدا مي کند اين گونه اسفنديار را از رفتن منع مي کند که:
کتايون چوبشنيد ، شد پرزخشم
به پيش پسر شد پرازآب چشم
چنين گفت بافرخ اسفنديار
که اي از کيان جهان جهان يادگار
زبهمن شنيدم که از گلستان
همي رفت خواهي به زابلستان
ببندي همي رستم زال را
خداوند شمشير و گوپال را
زگيتي همي پند مادر نيوش
به بد تيز مشتاب وچندين مکوش
سواري که باشد به نيروي پيل
زخون راند اندر زمين جوي نيل
بدرد جگرگاه ديو سپيد
زشمشير او گم کند راه شيد
همان شاه هاماوران رابکشت
نيارست گفتن کس او را درشت
همانا چوسهراب ديگر سوار
نبودست جنگي ،گه کارزار
به چنگ پدر در، به هنگام جنگ
به آوردگه کشته شد بي درنگ
به کين سياوش زافراسياب
زخون کردگيتي چو درياي آب
که نفرين براين تخت واين تاج باد
براين کشتن وشور وتاراج باد
شما قضاوت کنيد پيام کتايون مادر اسفنديار بسيار شفاف،روشن و سريع است .کتايون پسرخويش را مي شناسد و او را از رفتن به سيستان برحذر ميدارد .
مده از پي تاج سر را به باد
که با تاج ،شاهي زمادر نزاد
پدر پيرگشت وبرناتوي
به زور وبه مردي توانا توي
سپه يکسره برتو دارند چشم
ميفکن تن اندر بلايي به خشم
جزاز سيستان درجهان جاي هست
دليري مکن تيز ومنماي دست
مرا خاکسار دو گيتي مکن
از اين مهربان مام بشنو سخن
افسوس که پاسخ اسفنديار به مادر از روي جواني و بي خرديست وچون تاب و تحمل شنيدن حرف راست را ندارد.وحاضربه شنيدن حقيقت نيست با گستاخي روبه مادر مي گويد:
چنين گفت با مادر اسفنديار
که نيکو زداين داستان هوشيار
که پيش زنان رازهرگز مگوي
چو گويي سخن بازيابي به کمي
چگونه بعضي ها به خود اجازه مي دهند واين ابيات را مبناي نظر فردوسي در باره زن مي دانند. فردوسي در اين داستان از زبان اسفنديار شخصيت داستان سخن گفته و نظر شخصي ايشان در باره زن بسيار بزرگ و متعالي است .رستم در شورايي که براي جنگ برگزار مي کرد همواره از نظرات مادرش رودابه استفاده مي کرد. زنان شاهنامه دلير شجاع و وفادار به ارزش هاي اخلاقي هستند وتنها يک زن در شاه نامه سراغ داريم که مسيري متفاوت طي مي کند و او سودا و يا سودابه است. فردوسي زن ستيز نيست به نظر م اگر نيک بنگريم فردوسي زن ستاست شاه نامه همان گونه که بازيگران مرد خوب و بد دارد بازيگران زن خوب و بد هم دارد زنان شهنامه بدون استثنا به شوهران و خانواده وفادار ند حتي سود او يا سودابه هم به جز يک مورد همواره از شوهرش دفاع کرده است .درطول تاريخ ناآگاهان کينه داران به فرهنگ وشکوه ايران کوشيد ه اند به خواست شخصي با جدا کردن بخشي از داستان و نهادن آن بخش ها در کنار هم فردوسي و ايرانيان را زن ستيز معرفي کنند وقتي به بيتي ضد زن از حکيم مي رسيم بايد به کليت داستان توجه کنيم با بررسي ژرف شاه نامه متوجه ميشويم حدود سه الي چهار بيت زن ستيز مي شويم که کژ انديشان به اين بيت ها اشاره مي کنند فردوسي را زن ستيز مي نامند. زن و اژدها هر دو در خاک به/ را نمونه مي آوردند.
اينجا در اصل فردوسي به عنوان راوي دارد داستان را روايت مي کند که زني باعث آبرو ريزي شده است فردوسي در داستان سياوش مي گويد :
به گيتي به جز پارسا زن مجوي
زن بدکنش خواري آرد به روي
شعر فردوسي نماينده تمام قد فرهنگ و تمدن ايران است بايد نيک بنگريم و به ژرفاي سخن فردوسي پي ببريم تا متوجه شويم فردوسي بارها خرد و نيکي زنان را ستوده است. در شاه نامه شهري داريم به نام هروم که به دست زنان اداره ميشود . اميدوارم زنان جامعه ما با اين پشتوانه هاي تاريخي و اين بن مايه هاي فرهنگي ميهني جايگاه والاي خويش را به دست آورند.
فردوسي حتي جنسيت را هم رد مي کند
چو فرزند را باشد آئين وفر
گرامي به دل بر چه ماد چه نر
چوفرزند باشد به فرهنگ دار
زمان ز بازي برو تنگ دار
با توجه به اينکه شاهنامه کتاب حماسه و رزم است ، با موضوع عشق چگونه بر خورد شده است ؟
بله شاه نامه تنها کتاب حماسه نيست ،شاه نامه کتاب زندگي است ،کتاب عشق با اينکه بنياد اين کتاب بر حماسه گذاشته شده اما هزاران انديشه غير جنگي را مي توان در شاه نامه پيدا کرد که يکي از آنها عشق است .
زنان شاه نامه عاشقاني دلير ،خردمند وسنت شکن هستند فردوسي با عشق هم متعالي و انساني رفتار کرده است. وهنگامي که از پيدايش يک عشق وآغاز يک عشق ميان دو دلداده سخن مي راند هرگز آن را به بي حيايي نمي آلايد وهرچند دراصل هدفش روايت حماسه است. اما شخصيت پهلوانان بزرگ را هم به گونه اي پيش مي برد که جايي دلشان بلرزد وعشق را تجربه کنند.از ديگر نکات جالب در شاه نامه اينکه زنان به مردان ابراز علاقه مي کنند وهمه اين علاقه ها نيز با شرم و حيا همراه زنده و به پيوند زناشويي مي انجامد . زنان در شاه نامه در مسير دلدادگي و مهر پايه پاي مردان حرکت مي کنند . مانند زال و رودابه ،رستم و تهمينه ، بيژن ومنيژه از زيباترين عاشقانه هاي جهان به حساب مي آيند برخلاف ديگر، آثار شاه نامه کتاب وصال است نه هجران . عشق هاي شاه نامه بزرگ و بشکو ه اند.
پاسخ رودابه شنيدنيست:
برو مهربانم نه بر روي وموي
به سوي هنر گشتمش مهر جوي
که من عاشقم همچو بحر دمان
از او برشده موج تا آسمان
هميشه دلم در غم مهر اوست
شب روزم انديشه چهر اوست
عشق بيشتر با مهر و دلدادگي در شاه نامه آمد است.
همسر فردوسي در کمک به فردوسي براي اتمام شاه نامه چه نقشي ايفاه کرده است؟
همسر حکيم اهل دانش، خرد و هنر است . بدون ترديد حضور پر مهر اين بانو ي ايران دوست در کنار فردوسي يکي از عوامل سرايش شاه نامه به شمار مي آيد وبهتر است بگويم يکي ازعوامل مهم در سرايش اين شاهکار به حساب مي آيد. همانگونه که در آغاز داستان بيژن و منيژه با يک رفتار بزرگ منشانه و با يک آرامش نشات گرفته از خرد شرايطي عاشقانه را در آن شب تيره براي شوهر فراهم مي آورد که در پايان يکي از بزرگترين عاشقانه هاي ادبي جهان پاي ريزي ميشود.
شبي چون شبه روي شسته بقير
نه بهرام پيدا نه کيوان نه تير
شده تيره اندر سراي درنگ
ميان کرده باريک ودل کرده تنگ
داستان بلند است من کوتاه ميکنم
بدان تنگي اندر بجستم زجاي
يکي مهربان بودم اندر سراي
خروشيدم وخواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم زباغ
مراگفت شمعت چه بايد همي
شب تيره خوابت ببايد همي
بدو گفتم اي بت، نيم مرد خواب
يکي شمع پيش آر چون آفتاب
بنه پيشم وبزم را ساز کن
به چنگ آر چنگ ومي آغاز کن
بت مهربان باعشق خواسته ي همسر را عملي ميکند
بياورد شمع و بيامد به باغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
مراگفت برخيز ودل شاد دار
روان را زدرد وغم آزاد دار
ودر ادامه
دلم برهمه کام پيروز کرد
که برمن شب تيره نو روز کرد
وقتي آرامش و انبساط خاطري به فردوسي دست ميدهد
بدان سروبن گفتم اي ماهروي
يکي داستان امشبم باز گوي
در اين داستان همسر فردوسي با يک رفتار خردمندانه در آن شب تيره که حکيم پريشان دل و خسته بود با يک رفتار خردمندانه رفتن و آوردن چراغ ونواختن چنگ وافزودن مهرباني دل و دماغي تازه به فردوسي مي دهد که در ادامه اين رفتار و منش بزرگ يکي از شاهکارهاي ادبيات شکل مي گيرد :
بگفتم بيار اي بت خوب چهر
بخوان داستان و بيفزاي مهر
زنيک و بد چرخ ناسازگار
که آرد به مردم زهرگونه کار
پس آنگه بگفت ارزمن بشنوي
به شعر آري از دفتر پهلوي
همت گويم وهم پذيرم سپاس
کنون بشنو اي جفت نيکي شناس
هرچند به جز چند مورد فردوسي خيلي از زندگي شخصي خويش نمي گويد اما در همين داستان که يکي از زيباترين عاشقانه هاي تاريخ ما وجهان به شمار ميرود به درستي نقش زن دانا و اهل موسيقي و خرد خويش را به نمايش مي گذارد زني که تا پايان زندگي پاي ارزشهاي فردوسي ماند بر خلاف پسر فردوسي که همواره بر پدر سخت مي گرفت زن و دختر فردوسي در بزرگي حکيم نقش بسيار پر رنگي داشتند.
در سرزمين بختياري گاهي مشاهده ميشود نسلي از زنان قديم عشايري و روستايي که اشعار شاه نامه را از بر بودند و مي خواندند و امروز نيز به نظر ميرسد بانوان بختياري تبار بيشترين استقبال ونقش آفريني را در عرصه ي حفظ اين ميراث را برعهده دارند ؟
به نام زنان مادران جهان
که هستي ما وشماست زايشان
نباشد اين راز برکس نهان
من آنم که رستم بياورده ام
همان رستم يل جهان پهلوان
زنان را همين يک هنر بس بود
نشينند و زايند شيران نر
همتبار خردمندم شاعر و نويسنده معاصر جناب استاد اسدا... اسدي چکامه اي نغز دارند که براي پاسخ به پرسش شما بخشهايي از آن را مي آورم
چو از بختياري گذر مي کني
به شهنامه گويي نظر مي کني
زميهن پرستان شهنامه خوان
زن و مرد ، آزاده ، پير و جوان
زنان هنرمند و شهنامه خوان
چو گرد آفريد همه پهلوان
دلير و توانا و شير اوژنند
به نيرو چو مرد وبه چهره زنند
فکر ميکنم اين چکامه گوياي عشق و علاقه زنان و مردان بختياري به شاه نامه است. در بختياري زناني بسياري را سراغ دارم که بخش هاي از داستانهاي شاه نامه را از بر هستند و اين عشق و ارادت را به فرزندان و نوه هاي خويش انتقال مي دهند و در رابطه با آموزش هم بايد اعتراف کنم که دختران عشق بيشتري به شاه نامه دارند از تعداد هنرجويان کلاس ما اکثريت با دخترها ست.
امروز خانواده ي نوربخش احمدزاده به يک خانواده ي بزرگ شاهنامه اي تبديل شده است و شايد به صراحت بتوان عنوان کرد بزرگترين خانواده ي شاه نامه در ايران هستيد مي خواهم بدانم همسر شما چقدر با شاه نامه آشناست و آيا وي در کنار شما در پرورش فرزندانتان در زمينه شاه نامه کوشا بوده است ؟
با سپاس از شما ما ذره اي از خاک ايرانيم و بس خانواده ما شايد اولين خانواده اي باشد که همگي افراد آن در حوزه شاه نامه به شکل جدي فعاليت مي کنند همگي ما در کار پژوهش ،تحقيق ،تدريس و آموزش شاه نامه هستيم اما همگي ما پنج تن جز کوچکي از خانواده بزرگ شاه نامه دوست در ايران هستيم خانواده شاه نامه روز به روز بزرگ و بزرگ تر ميشود . نيوشا که از چهارسالگي به کار يادگيري و بعد روايتگري شاه نامه همت گماشته است و اولين دختريست که در قوم لر بختياري بعد از خانم فاطمه حبيبي زاد معروف به گرد آفريد شروع کرد نيوشا امروز بعد از چهارده سال کار در حوزه شاه نامه امروز جوان ترين مدرس شاه نامه است و در کنار من. در حال انتقال تجارب خود در زمينه روايتگري به نونهالان و نوجوانان علاقمند به شاه نامه است ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که نيوشا اولين دختريست که در تاريخ ايران در بين زنان و دختران شاه نامه خوان که شاه نامه را روايت مي کند .که خوشبختانه خيلي از زنان و دختران بختياري بعد از ديدن اجراهاي نيوشا به سوي اين هنر گرايش نشان داده و علاقمند شدند.
خواهر دوم نيوشا ، آنوشکاه هم با ديدن اجراهاي خواهر علاقمند شد و او هم شروع کرد خواهر ديگر سوتيام هم با ديدن خواهران به سمت هنر روايتگري علاقمند شد که در ارتباط با اجراي آنوشکاه لازم است توضيح دهم که ايشان پند و اندرز هاي شاه نامه را مد نظر دارد از جمله:
ستايش خدا ، ستايش خرد ، ستايش ارزش هاي شادي ، و...
خانم طهماسبي هم از آغاز کار همراه و همگام با ما به پيش آمده وعلاوه بر کمک در آموزش زحمت طراحي و دوخت لباس بچه ها را نيز ايشان مي کشند و حالا هم بعضي از روزها به همراه خانواده سر کلاس درس شاه نامه حاضر مي شويم .
سال قبل دختر هنرمندتان نيوشا احمدزاده يک دوره کلاس يا کارگاه هاي آموزشي نقالي را در شهرستان ايذه برگزار کردند درباره روند اين برنامه ها توضيح دهيد؟
چو فرزند باشد به فرهنگ دار
بله موضوع آموزش از نظر ما بسيار مهم و اساسي ست امروز تهاجم فرهنگي کودکان در گهواره ما را نيز هدف قرار داده است . متوليان فرهنگي بايد به اين موضوع نگاه ويژه تر و خردمندانه تر ي داشته باشند. کودکان ما براي شناخت مادرشان ايران کهن و اين که چه بوده اند و چه هستند و در دنياي کنوني بايد چگونه برخورد کنند .اول بايد تاريخ را بشناسند واگر تاريخ را نشناسي مجبور به تکرار آن مي شويم .
قصه سهراب ورستم پند باشد
تا بداني تا بدانيم چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد
يکي از مهترين پيام هاي داستان رستم و سهراب اين است سهراب که نماد نسل نو جامعه است اگر پدر را يعني تاريخ را نشناسد به روي وي يعني پدر يعني تاريخ شمشير مي کشد و در نهايت به دست تاريخ و به دست پدر کشته مي شود پس مهم است که فرزندانمان را با تاريخ و فرهنگ آشنا کنيم به نظر ما يکي از راههاي شناخت، پرداختن به شاه نامه است. شاه نامه مطمئن ترين و بهترين مسير براي شناخت ايران است و در اين ميان نقش پدران و مادران به ويژه مادران بسيار مهم و تاثير گذار است مادران ايراني بايد قصه هاي ايراني را براي کودکانشان ساده کنند بخوانند و بياموزند نه تنها شاه نامه که بوستان و گلستان سعدي ، قصه هاي مولوي ، نظامي.
آموزش يک ضرورت مهم و حياتي ست
زماني مياساي از آموختن
اگر جان همي خواهي افروختن
توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پير برنا بود
ما با اين شعار شروع کرديم
امسال در روزهاي سال نو تعدادي از اين هنر جويان آموزش ديده در اماکن تاريخي براي ايران گردان و حهانگردان که براي ديدن آثار تاريخي ايذه که به بهشت باستان شناسان معروف است و بزرگترين موزه رو باز دنياست. آمده بودند با لباس بختياري به روايتگري پرداختند ذکر يک نکته خالي از لطف نيست قرار بود کلاس در فصل تابستان باشد که با علاقه و عشقي که بچه ها از خود نشان دادند کلاس در همه ايام سال با اسرار خود بچه ها و تمايل خانواده ها ادامه پيدا کرد .
تومر ديو را مردم بد شناس/ کسي کو ندارد ز يزدان سپاس
از آنجايي که ناسپاسي را ديو سيرتي مي دانم بر خود لازم ميدانم از تلاش هاي خردمندانه استاد عليزاده مديريت زبانکده پارس صميمانه سپاس گذاري کنم سپاس از تو دارم پس از کردگار.
اشاره داشتيد به اهميت روايت گري شاه نامه و گويا خانم نيوشا در اين زمينه ها کارها واجراها يي انجام داده است موضوع روايت گري چه شيوه اي وچه ظرفيتي از شاه نامه را نشان مي دهد؟
خوب همان گونه که مي دانيد داستان گويي وشنيدن قصه هاي شيرين و آموزنده، يکي از قديمي ترين تفريحات وروش هاي معمول براي انتقال تجارب و دانش گذشتگان به نسل هاي نو بوده است . به هر روي لذت شنيدن داستان پيرو جوان نمي شناسد نقالي يکي از گونه هاي کهن نمايشي در ايران است . که به اعتقاد من نقالي پايه بازيگري است هنر نمايش هم بسيار وامدار نقالي است. حدود 46هنر مرتبط با نقالي داريم .
خود نقالي ، دفترخواني ، خنياگري ، صورت خواني ، جنگ نامه خواني ، مناقب خواني ،خيام خواني ،قصه گويي ، قصه خواني ، قوالي ،شمايل گرداني ، نقل خواني ، چاوش خواني ،حمله خواني ، نوروز خواني ، مرشد خواني ، پرد ه خواني ، بيت خواني ، شاه نامه خواني ،شبيه خواني، مولود خواني و روايت گري که موضوع پرسش شماست شيوه اي نو بود که من براي نيوشا برکزيدم روايت گري بسيار به نقالي نزديک است.
نقالي گونه اي نمايشي سنتي ايراني ست که مرد يا زن نقال داستاني تاريخي يا استوره اي يا افسانه اي يا مذهبي را با بهره گيري از شگردهاي نمايشي درگفتار ،حرکات بدني وحالات چهره براي تماشاگران ارائه مي کند به گونه اي که عواطف و احساسات مخاطبان رابرانگيزد درکار نوي که ما چهارده سال است با نيوشا انجام مي دهيم واين شيوه وروش رابه هنرجويان نيزآموزش مي دهيم که همه نشانه هاي نقالي را حفظ کرده ايم به جز اينکه هيچ گونه توضيح اضافي از خود به مخاطب نمي دهيم روايتگر فقط داستان را از زبان فردوسي روايت مي کند وبراي مخاطب اين احترام را قائل است و اين آزادي که تماشاگر خودش پيام را از روايت گر دريافت کند بدون شرح ماجرا.
از شادي بعنوان مفهوم گوهر گمگشته در سير تاريخ ايران ياد کرده ايد و آنوشکا دختر دوم شما در همايش بهاريه در اهواز يک اجراي نقالي از جايگاه شادي در شاه نامه ارائه داد از مفهوم شادي وکم رنگ شدن آن در فضاي جامعه ايران سخن به ميان آورديد ؟
سراينده باش و فزاينده باش
شب وروز با رامش و خنده باش
خداوند هستي و هم راستي
نخواهد زتو کژي و کاستي
مدار هيچ انديشه بد به دل
همه شادي آراي و غم برگسل
بله من فکر ميکنم شادي گوهر گمگشته عصر و روزگار ماست در شاه نامه فردوسي حتي خداوند را هم با صفت شادي بخشي مي شناسد .
سرنامه کرد آفرين از نخست
برآن کو روان را به شادي بشست
خوب امروز وقتي به جهان پيرامون خويش مي نگريم خشونت ، نزاع ،افسردگي ها و مشکلات سايکولوژي امروز جامعه را به سمت اندوه و غم پيش برده است.
فراوان گشت اندوه و شادي بکاست
جالب است بدانيد پيام فردوسي از هزار سال پيش تاکنون پيام صلح ،دوستي ، عشق و شادي مي دهد.
بکوشيد تا رنج ها کم کنيد
دل غمگنان شاد و بي غم کنيد
جهان يکسر آباد داريد به داد
شما يکسر آزاد باشيد و شاد
بعد اشاره مي کند و مي فرمايد که اگر در جامعه اي شادي کم شود . در جامعه اي که :
فراوان گشت اندوه و شادي بکاست
چوشادي بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر ميان ناتوان
و در ادامه افسردگي به دنبال آن نااميدي ، ترس و دهها بيماري وعوارض ديگر بر جامعه تحميل ميشود اما برعکس در يک جامعه شاد ،پويا وبانشاط شرايط بسيار متفاوت خواهد بود شادي يک موهبت ويک نعمت است اگر جامعه از اين نعمت محروم باشد در دراز مدت آسيب هاي جدي خواهد ديد جالب است بدانيم دين مبين اسلام هم با موضوع شادي و نشاط و خنده مخالف نيست ما بختياريها حتي براي ارواح در گذشتگان هم بعد خواندن فاتحه شادي طلب مي کنيم آنوشکا هم در بهاريه شادي و پيام هاي مهر و خرد شاه نامه را اجرا کردند که به همان سبک روايتگري انجام شد به اميد داشتن مردماني شاد و بي کينه شود آن زمان بر دل ما درست که از کينه دلها بخواهيم شست ما ايمان داريم شاه نامه بعد از هزار سال که از سرايشش مي گذرد اما نيازي به توضيح ابيات ندارد به جز مواردي خاص ما دراين روش داستاني را انتخاب مي کنيم ودريک تايم کوتاه نکته بسيار مهم براي روايتگران اينکه بايد تايم نقالي کوتاه باشد بين 5تا 7دقيقه ودر بعضي داستان ها بين 7تا12 دقيقه داستاني را روايت کنيم مخاطب امروز حوصله اش کم شده بايد مراقب بود شوربختانه سخن نو مخالفان خودش را دارد اميد که نقدها سازنده باشد.
و اما سوتيام کودک خردسال شما که قرار بود در همايش نوروزي بهاريه يک اجرا داشته باشد و استاد هوشنگ يونسي شاهنامه پژوه مطرح مي گفت اي کاش فرصت براي اجرا ي شاهنامه توسط سوتيام هم فراهم مي شد . ميخواهيم بدانيم دختر خردسال شما چگونه با شاهنامه دمخور شد ؟
کودک و شاه نامه موضوع مهم ديگريست که در اين ساليان اخير مورد توجه ما بوده است کودکان نيازمند آشنايي و ارتباط با فرهنگ کهن ايران هستند يکي از راههاي آشنايي خوانش شاه نامه است که براي اين کار لا زم است قصه هاي نظم شاه نامه به زبان ساده براي کودکان و نوجوانان بازنويسي شود. بايد در اين ساده کردن روح حماسه ي شاه نامه آسيب نبيند و به کودک ايراني منتقل شود يکي از راههاي شناخت شاه نامه قصه گويي و قصه خواني است که بايد در موسسات علمي آموزشي مورد توجه قرار گيرد در کارگاه ما هم از کودک چهار سال به بالا حضور دارند وسوتيام هم در کنار ديگر هنر جويان حضور دارد و به آموختن فنون روايتگري مشغول است . و بسيار علاقمند و شب ها که با نيوشا و انوشکا در حال تمرين داستانها هستيم سوتيام با عشق کار خواهران را دنبال مي کند و از آنها ياد مي گيرد .
در همايش بهار يه که جادارد از همه کساني که با عشق و ارادت همت کردند و اين گردهمايي بزرگ را ترتيب دادند سپاس گذاري مي کنم از استاد هوشنگ يونسي شا ه نامه شناس ارجمند و دوست داشتني که عمرش دراز باد و مهندس کيانوش بتواز جوان داناي دانش پذير هم سپاسمندم.
سال قبل يک تور شاه نامه خواني در استان داشته ايد و امسال نيز اين تور را با شعار خانواده و شاه نامه از جشن بهار يه ي اهواز آغاز نموده ايد اين شعار چگونه مي تواند به ثمر بنشيند ؟
بله ما اين کار را از سال گذشته با شعار خانواده و شاه نامه با هدف آشنايي خانواده ها با فرهنگ شاه نامه و شاه نامه خواني شروع کرديم که مورد استقبال هم استاني هاي هنر دوست قر ار گرفت امسال هم بعد از جشن بهار يه ي اهواز اين حرکت فرهنگي را شروع کرديم که خوشبختانه مصادف شد با دعوت برگزار کنندگان همايش هاي فرهنگي در استان بعد از سفر اهواز در گردهمايي مقمري با مقامي ها با خانواده حضور پيدا کرديم در شوشتر روستاي دو پيران که بسيار باشکوه برگزار شد.
در آنجا موضوع سخن ما اهميت دفاع از ارزش هاي فرهنگي ايران بود در برابر تهاجم فرهنگي غرب نيوشا هم روايت رستم و سهراب را اجرا کرد و آنوشکا هم موضوع شادي و خرد را اجرا کرد و سو تيام قرار بود ستايش پروردگار را اجرا کنند که زمان اجازه نداد و يکي از شاگردان کلاس شادي بهمني هم به نقل دوستان به نخچير آمدن رستم را اجرا کرد درادامه در روستاي مهسنبلي وبعد روستاي جنت مکان که قرار بود به ما فرصت سخن در حوزه شاه نامه داد ه شود موضوع سينما و شاه نامه بود که دوست خوش ذوق و شاه نامه دوستي که تازگي ها به شاه نا مه علاقمند شده اجازه سخن گفتن را نداد اين موضوع دردناکي ست وقتي کسي را از خارج استان دعوت مي کنيم چهار پنج ميليون هزينه مي کنيم بليط رفت و برگشت و بگير و ببند و بنر و اما به کساني که در استان سالهاست زحمت کشيدن و خون دل خوردن . بهرحال بگذريم ، مقصد بعدي در جشنواره ميلاسي ها بود که از کيفيت بهتري برخوردار بود از باغ ملک هم به مسجدسليمان رفتيم در جشنواره گله به دعوت آقاي خدادادي که باتوجه به روز زن موضوع سخن ما زن در شاه نامه بود استقبال هم بسيار خوب بود خانواده هاي علاقمند مراجعه مي کردند واز عشق و علاقه بچه ها به نقالي و شاه نامه مي گفتن که اين خستگي سفر را و بعضي کم لطفي برگزار کنندگان رااز تن مي زدود روي هم رفته به بخشي از اهداف تعيين شده نزديک شديم.
پيامي را که ما در خانواده و شاه نامه دنبال مي کنيم اين است که بايد در کنار آموزش آموزه هاي ديني به فکر آموزش تاريخ ، تمدن و فرهنگ کهن ايراني به فرزندان خويش باشيم و از اين راه به مقابله با تهاجم فرهنگي بپردازيم غرب امروز خانوادها را هدف قرار داد ه است ما هم بايد خانوادگي به مقابله بر خيزيم حرکت فرهنگي خانواده و شاه نامه از پارسال کليد خورد ومن به همراه خانواده به شهرهاي استان مي رويم و با حضور در اجتماعات مردمي با اجراي شاه نامه وسخن گفتن پيرامون ادبيات و شاه نامه خانواده ها را به اهميت موضوع آگاه کنيم.
فردوسي در شاه نامه برخرد ورزي تاکيد دارد به نظر مي رسد انديشه ورزي نياز امروز زنان و مردان و کودکان جامعهي ايراني است گويا به عنوان يک هنرمند عرصه ي شاه نامه تاکيد وکوش زد نسبت به اهميت خرد و انديشه و درک شاه نامه در برنامه هاي تان به يک دغدغه اجتماعي و فرهنگي شما تبديل شده است .
خرد بهتر از هرچه ايزد بداد
خرد و پرداختن به خرد بسيار اهميت دارد تا جايي که فردوسي بعد از ستايش خداوند به ستايش خرد مي پردازد :
کنون اي خردمند ، وصف خرد يا ارج خرد
بدين جايگه گفتن اندر خورد
کنون تا چه داري بيار از خرد
که گوش نيوشنده زو بر خورد
خرد بهترين هديه خداوند به بشر است .
شادماني و غم و اندوه ما هم ريشه در خرد ما دارد ، خرد دريک کلام بهترين خلعت ايزديست :
سزاوار خلعت نگه کن که کيست
خرد چشم جانست چون بنگري
تو بي چشم شادان جهان نسپري
نخست آفرينش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کزين سه رسد نيک و بد بي گمان
خرد را و جان را که يارد ستود
وگر من ستايم که يارد شنود
حکيما چو کس نيست گفتن چه سود
از اين پس بگو کافرينش چه بود
راه عبور جامعه ما ودريک تعريف کلي تر جامعه جهاني از اين مشکلات و چالش ها پرداختن به انديشه و خرد است در سايه عقل ،انديشه و خرد مي توان بهتر زيست و کشور و جهاني بهتر داشت اميد که با خرد و دانش که در اين سرزمين دير سال و کهن ريشه اي چند هزار سال دارد ايران اسلامي سرافراز و پيروز باشد.
برگزاري نخستين جشن بهاريه و نوروز و شاه نامه را در اهواز چگونه ارزيابي مي کنيد؟
بسيار عالي اي کاش متوليان فرهنگ در استان خوزستان استقبال بهتري به عمل مي آوردند از برگزار کنندگان اين بهاريه سپاس گذارم به جرات مي توانم بگويم نود درصد اين گردهمايي ها مردم نهاد هستند و با هزينه مردمي بر گزار ميشوند .
حضور استاد دکتر الهامي ، استاد يونسي ، استاد اردشيرساسان، مرشد ورمرزيار اولين زوج نقال ايران استاد اردوان ظاهري و بانو قلاوند که خوبان اين هنر هستند و ديگر بزرگان شاه نامه در اين نشست نشان از شکوه اين جشن داشت. که جاي بسياري از متوليان فرهنگ خالي بود روحاني ارجمند حاج آقا سپهر که همواره از حاميان فرهنگ شاه نامه اند در اين نشست حضور داشتند همچنين از مهندس کيانوش بتواز هم سپاسگذارم.
درجشن ميلاسي ها دفاع محکمي از پويان مختاري هنرمند پر طرفدار در موسيقي مدرن بختياري بعمل آورديد و اين پديده را محصول توليد مثل فرهنگي عنوان کرده ايد به تعبير ديگر زايش و پويش فرهنگي را در حوزه هاي فرهنک بختياري بر اساس کدام الگوها مجاز مي دانيد ؟
جوانان داناي دانش پذير
سزد گر نشينند بر جاي پير
من علاقه بسياري به موسيقي سنتي دارم و با اين موسيقي بزرگ شده و زندگي مي کنم اين دليل نمي شود که به ديگران اجازه گوش دادن به موسيقي پاپ را ندهم شما فرموديد موسيقي پر طرفدار بايد بپذيريم موسيقي راک ، جاز و رپ و گونه هاي ديگر موسيقي علاقمندان خاص خودش را دارد پس اين علاقه ها را انکار نکنيم من شنيدم در جشنواره ها پويان مختاري و ديگراني که در اين سبک و سياق کار مي کنند و از اين طريق تعداد زيادي مخاطب را جذب ميکنيم بعد به هر دليل به اين جوانان اجازه اجرا نمي دهيم اين بي حرمتي به مخاطباني ست که تعدادشان هم کم نيست انکار اين موسيقي دردي را دوا نمي کند موسيقي هم مثل ديگر هنرها در حال پوست اندازي و توليد مثل است اما گفتيم جوانان داناي دانش پذير اين شايستگي را دارند که نشينند بر جاي پير جوانان بايد حرمت بزرگان موسيقي را داشته باشند و از تجربيات آنها استفاده کنند .
پويان مختاري با لباس بختياري اجرا مي کند و از گويش يا زبان مادري مي خواند که خوبه البته بايد موسيقي را علمي و آکادميک دنبال کند و حرمت پيشکسوتان را داشته باشد . تکرار مي کنم فرهنگ يک موجود زنده است توليد مثل دارد زايش و پويش دارد اگر غير از اين باشد دچار تکرار روز مرگي و مرگ ميشود مردم خوب و بد را تشخيص مي دهند و تفاوت اصل و بدل را خوب مي دانند اصل ها در حافظه تاريخي اين مردم و سرزمين مي مانند و بدل ها به دست فراموشي سپرده ميشوند پس به جاي مردم تصميم نگيريم .
همين پويش و زايش فرهنگي را براساس الگوهاي فرهنگ کهن ايران و همگام با پيشرفت هاي علمي و مدرن جامعه جهاني و با رعايت ارزشهاي اخلاقي و مجاز جامعه مي پذيرم و قبول دارم.
ما پاي فرهنگي کهن با نام ايران مانده ايم اين شعاري بود که در يکي از همايش ها به همراه خانواده برآن تاکيد داشته ايد گاهي در مسير فعاليت ها و آرمان هاي فرهنگي تان گلايه از موانعي را ابراز کرده ايد آيا مي خواهيد لب به سخن بگشايد و از هزينه هايي که پرداخته آيد برايمان بگوييد ؟
با سپاس از شما که هميشه به ما محبت داشته ايد ترانه ي بسيار زيبايي از افشين يداللهي که اخيرا توسط هنرمند خوش صداي کشور سالار عقيلي براي تيتراژ پاياني سريال معماي شاه ساخته شد که گويي وصف حال ما و همه کساني ست که عمر زندگيشان را براي سربلندي ايران گذاشته اند و دراين مسير هزينه ها داد ه اند قبل از پاسخ به سوال شما اجاز بدهيد اين ترانه بسيار نغز را با شما و خوانندگان جان اين گفت و گو پيشکش کنم ايران به آتش مي کشد خاموشي تاريخ را
هوشيار پايان مي دهد مدهوشي تاريخ را
ايران به شوق زندگي در مرگ رويين تن شده
مرد وزنش تلفيقي از ابريشم و آهن شده
ايران پر است از عاشقان اين رنج ها ي بي شمار
مرزي ست پرگوهر ولي با رنجهاي بي شمار
دربند بنشانم ولي از بندها آزاد شو
قلب مرا ويران کنه و با خون من آباد شو
ما قرنها پاي وطن پيدا و پنهان مانده ايم
ما پاي فرهنگي کهن با نام ايران مانده ايم
اگر بخواهم لب به سخن بگشايم حکايت مثنوي هفتاد من کاغذ است حکايت هنرمنداني که عمرشان را براي فرهنگ کهن ايران گذاشتهاند و خدا ميداند چه بي مهريها که نديده اند ونشنيد ه اند و چه هزينه ها که نکرده اند:
در شوره زار دانه اگر سبز مي شود
از چرخ بخت اهل هنر سبز مي شود
روزي که برف سرخ ببارد ز آسمان
بخت سياه اهل هنر سبز مي شود
صائب تبريزي
در حوزه فرهنگ بيشتر ما را به عنوان شاه نامه پژوه ، روايت گر شاه نامه و مدرس شاه نامه مي شناسند و اين در حاليست که از دوازده سالگي در رشته هاي گوناگون هنر ازجمله ، نمايش، نويسندگي ،بازيگري ،کارگرداني ،عکاسي ،فيلمسازي ،مجري گري ، خبرنگاري هم سابقه فعاليت دارم .عضويت اولين انجمن نمايش شهرستان ايذه جزوه اولين دوره هاي کانون فيلم و عکس شهرستان جز اولين دوره هاي انجمن سينماي جوان ايران دفتر اهواز واز اعضاي باشگاه خبرنگاران جوان استان هم بوديم که حاصل اين سي سال حضور در صدها همايش و جشنواره و سمينار و ارائه ده ها مقاله و صدها سخنراني و اجراي نمايش و روايتگري و کسب صدها لوح سپاس و چندين ديپلم افتخار در زمينه بازيگري ،کارگرداني ، مقاله و موضوعات ديگر تربيت تعداد زيادي هنر جو در روايتگري و شاه نامه شناسي ست خوب اين همه فعاليت در رشته هاي که بر شمر دم کافيست تا مورد کم لطفي قرار بگيرم.
به قول غزلسراي معاصر استاد کورش کياني قلعه سردي :
در چاه کينه هاي کهن مثل من تو نيز
قرباني حسادت ما دوستان شدي
سپاس که فرصت اين گفتگو را فراهم آوريد درد ودلها را مي گذاريم براي مجالي ديگر.
به پرگار تنگ و ميان دو گوي
چه گويم که جز خاموشي نيست روي
يا به گفته خداوندگار سخن فردوسي :
حسد برد بدگوي در کار من
بتر شد بر شاه بازار من
امروز دغدغه ما فرهنگ و تاريخ اين سرزمين است وبراين باوريم که ادبيات جهان نيز به نوعي وامدار شاه نامه فردوسي است همانگونه که ما ايرانيان وامدار و مديونيم .
نام فردوسي چنان خورشيد باد
صدهزاران ياد او جاويد باد
تاکه خورشيداست و ماه وعشق وکين
زنده جاويد باد ايران زمين
دکتر منصور رستگار فسائي
مي خواهم اين گفتگو را با يک وصيت از سروده هاي استاد محب شوشتري به پايان ببرم .
خواهم که چو درخاک نهان گشت تنم
يک ذره شوم ز خاک پاک وطنم
ايران بنويسيد به روي کفنم
ايران بنويسيد به روي کفنم
درود بر کی نوربخش بزرگ