شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۳۴۲۲
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴
آیا بهتر نیست سازمان میراث فرهنگی راهبرد پیشگیری را در دستور کار خود قرار دهد و پیش از اینگونه اتفاقات به وظایف قانونی خود عمل کند؟
حسین یگانه - طی چند روز اخیر گزارش های متعددی در رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی در خصوص تخریب ملک متعلق به همسر سوم رضا خان پهلوی منتشر شده است. 

قصه از این قرار است که مالک این ساختمان پس از دریافت مجوزهای قانونی در چند روز گذشته مبادرت به تخریب ملک مذکور نموده و پس از رسانه ای شدن موضوع در شبکه های اجتماعی پای میراث فرهنگی به قضیه باز می شود و پس از تخریب قسمت عمده ساختمان توسط مالک، به صورت اضطراری اقدام به درج نام ساختمان ملکه توران در فهرست آثار فرهنگی می شود و این در حالی است که صاحب ملک مذکور مدعی است این ملک در طول سال های اخیر به عنوان یک اثر ملی ثبت نشده و عملیات تخریب پس از کسب مجوزهای قانونی از شهرداری صورت پذیرفته است.

آنچه مهم است اینکه ثبت اضطراری آثار تاریخی توسط میراث فرهنگی برای نخستین بار صورت نگرفته و بارها شاهد این اتفاق از سوی میراث فرهنگی بوده ایم که نشان از غفلت این سازمان از این وظیفه مهم و اساسی خود دارد. 

در گذشته نیز شاهد عدم ثبت بناهای مهمی در شهر تهران نظیر خانه آیت‌ا... سید عبدا... بهبهانی، خانه میرزا نصرا... مشیرالدوله، خانه آیت‌ا... سیدحسن مدرس و خانه علاء الدوله بوده ایم. حال سوال این است که آیا اقدام به شکایت از عوامل تخریب ملک مذکور به نوعی فرار رو به جلو برای لاپوشانی اهمال و کم کاری همکاران میراث فرهنگی در ثبت آثار فرهنگی شهرمان محسوب نمی شود؟

هر چند پذیرش کم کاری و عدم اقدام به موقع سازمان میراث فرهنگی و عذرخواهی از مردم به خاطر اهمال در ثبت آثار ارزشمند ملی خسارت وارده را جبران نمی کند اما انتظار عذرخواهی از سوی میراث فرهنگی انتظار زیادی نیست. 
مقصر تخریب ویلای ملکه پهلوی کیست؟
حال آنکه در این هیاهوی چند روزه رسانه ای نه تنها عذرخواهی صورت نگرفته بلکه شاهد استفاده از راهبرد فرار به جلو و تهدید به شکایت عوامل تخریب ملک توران نیز هستیم که خود یک عمل غیر اخلاقی و غیر فرهنگی از یک سازمان فرهنگی است! بنابراین باید گفت مسؤولیت و تبعات عدم ثبت این آثار مهم متوجه میراث فرهنگی است.

آیا بهتر نیست سازمان میراث فرهنگی راهبرد پیشگیری را در دستور کار خود قرار دهد و پیش از اینگونه اتفاقات به وظایف قانونی خود عمل کند؟ استفاده از ظرفیت مردمی در ارسال گزارش از وجود چنین آثاری در کشور و ثبت آنها توسط این سازمان نیز می تواند یک راهکار موثر در این خصوص باشد.

اتفاق تلخ دیگری که به ضعف مقوله صیانت از آثار ملی، فرهنگی و تاریخی بر می گردد، خبر دزدی کاشی سردر خانه ای در خیابان حافظ کوچه هاتف بود که تکه های دزدیده شده، توسط یک خبرنگار خریداری و به سازمان میراث فرهنگی تحویل داده شد! 

میراث فرهنگی چه پاسخی در قبال ثبت آثار ایران که به نام دیگر کشورها در یونسکو ثبت شده اند چه پاسخی دارد؟ اینها تنها گوشه ای از مشکلات گریبانگیر این سازمان است که به نظر می رسد به جای هیاهوی رسانه ای و فرافکنی بهتر است در عمل به وظایف قانونی خود جدی باشد تا دیگر شاهد اینگونه خسارت ها نباشیم.

از سوی دیگر اعتراض شهرداری و برخی اعضای شورای شهر که نسبت به این عمل جای بسی تعجب دارد. شهرداری که خود مجوز تخریب این ملک را صادر کرده و پول آن را نیز دریافت کرده چگونه به این عمل اعتراض می کند؟

البته در این میان از کمیته امداد و دیگر سازمان های حقوقی نیز انتظار می رود وقتی که خود می دانند برخی آثار تاریخی در اختیارشان است نسبت به ثبت آنها در فهرست آثار ملی اقدام نموده و به جای نگاه سازمانی، به این آثار نگاه ملی داشته باشند و از اقدامات مشابه در خصوص سایر ابنیه تاریخی در اختیارشان پرهیز نمایند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار