شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۳۵۳
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۶

 

سرانجام طبق معمول و رسوم تکذیب نامه های مختلف و بعضاً که موارد از اظهر من الشمس فراتر رفت تایید نامه ای با حال و هوای «نسیه کاری» روی سایت های خبری قرار می گیرد. شیرهای وایتکسی با طعم موز و میوه های مختلف که متاسفانه هنوز در مغازه های اغذیه فروشی موجودند! یکی از همین موردهای تاییدی بهداشت و درمان است که جنایتی علیه کودکان می باشد که عوامل پیدا و پنهانش به یمن روابطی ناسالم فعلا قسر از معرکه در رفته اند. این مورد فاجعه بار که بی دفاع ترین و معصوم ترین قشر جامعه، یعنی کودکان را فدای منافع آلوده قشری که هدفش رسیدن به پول مشروع و نامشروعی است که جان انسان ها برایشان پشیزی ارزش ندارد.

اما حکایت گوشت های صنعتی که هموطنان عزیز برای حفظ سلامتی خود و خانواده دقت و آگاهی کافی در این زمینه تضمینی است برای گرفتار نشدن در دام بیماری های ناشی از گوشت های فاسد.

چندی پیش 30 یا 300 تن گوشت مرغ در استان فارس که فاسد شده بود و می بایست با روش های علمی نابود شده ، تحت نام گوشت صنعتی به کارخانه های طرف قرار داد سوسیس و کالباس مرغ به خورد مردم داده می شود. گوشت های صنعتی که بعضاً با چشم غیرمسلح، کرم و انگل های آن قابل مشاهده است ، با افزون موادی(؟)سوسیس و کالباس هایی تحت عناوین مختلف فریب دهنده در معده مردم و آنان که نام آگاه از این جنایات هستند و به ویژه کودکان و نوجوانان جاخوش کرده و دیری نمی گذرد بیماری های جدید که توسط زراندوزان متقلب و حامیان پشت پرده که با همان پدیده زشت «رشوه» نه تنها به وظیفه خطیر خود عمل نکرده ، بلکه با قبول همان رشوه خفت را بر خود هموار کرده و چاره ای جز سکوت در آینده هم ندارند!

پس از سال ها یکی از بستگانم را دیدم که نصف یک دستش تا مچ قطع شده بود. پس از احوالپرسی از سرنوشت مابقی دستش پرسیدم، گفت: غذای مردم شد!!! برای اینکه بیشتر نپرسم گفت روزی در حین چرخ کردن گوشت گاو دستم داخل چرخ و نصف آن گوشت های چرخ شده تبدیل به همبرگر شد و در معده چند نگون بخت مهمان شد. از مسئول بهداشت در کارخانه سوال کردم که پاسخش را حدس می زدم!

راستی تا به حال از خود نپرسیده ایم که چرا 2 کیلومتر آسفالت سالم نداریم. این چاله های وسط اتوبان ها و بلوارها چگونه پس از اندک مدتی از آسفالت اها رخ می نمایند. از زد و بندهای برخی از پیمانکاران با عوامل کارفرما و جدی نگرفتن کار می گذریم. سوال دیگری که گاه مطرح می شود این است که چرا جاده هایی که شصت، هفتاد سال پیش خارجی ها در ایران و به ویژه خوزستان احداث کردند هنوز پابرجا و بدون دست انداز و چاله های معمول امروزی است؟ پاسخ را از تجربه ی یک سال کار در جاده سازی که شاهد و ناظر بودم به عرض می رسانم تا این دو قشر از آخرت خود هم مطلع شوند.

« الراشی و المرتشی فی النار.» بشارت بی چون و چرای رشوه دهنده و رشوه گیرنده است به خاطر عمق فجایعی که این چهار حرف « ر- ش- و- ه» برای مردم رقم زده که قلم از بیان آن عاجز است. باری مهم ترین و اصلی ترین آیتم در ساختن جاده، زیرسازی و آماده کردن بستر جاده برای مراحل بعدی است. به تناسب پستی و بلندی مسیر از دو، سه لایه خاکریزی و گاه تا ده یا بیشتر شروع شده و هر لایه خاکریزی که پایان یافت و بعد از آبپاشی کافی و کوبیدن آن با غلتک آزمایشگاه خاک چندین چاله ی مختلف در طول مسیرحفر کرده و میزان تراکم خاک را مشخص می کند. یعنی باید تراکم 100 یا حداقل 95 باشد تا مجوز لایه بعد صادر شود. اما چون مهندس پیمانکار ما از آبپاش و غلتک به نحوی صرفه جویی می کرد. روزی که تکنسین آزمایشگاه خاک تشریف می آوردند نتیجه ی کار ما تراکم 60 تا 65 را نشان می داد.

از قبل رئیس کارگاه پیش بینی این معضل را می کرد. در نتیجه مهندس یک بسته اسکناس که حدودا 20 هزار تومان می شد ( البته در 18 سال پیش) دور از چشم بقیه در جیب تکنسین آزمایشگاه می گذاشت و تراکم 95 را با یک شعبده بازی به جای 65 اعلام کرده و مجوز خاکریزی بعدی صادر می گردید. باری به این ترتیب تا مرحله ی مخلوط و بیس و آسفالت کار پیش می رفت اما در واقع در زیر آسفالت با تلاقی درست می شد که پس از دو سه ماه عبور و مرور ماشین های سنگین در هر چند قدم چال سرویسی در گوشه و کنار جاده سبز می شد که تا قیام قیامت هر چقدر آسفالت هم روی آن بریزند به خاطر خشتی که روز اول جناب معمار کج نهادند جاده هم به یمن آن دسته اسکناس 20 هزار تومانی روی راستی و درستی را نخواهد دید.

در برخی از جوامع سرمایه داری، سرمایه گذاران ، پیمانکاران و کارخانه داران در سایه استشمار وحشیانه به سودهای کلان می رسند. کیفیت کالا- بهداشت – استاندارد و مسائل دیگر مدنظر نیست. از کارگران تا رمق دارند در قبال کمترین مزد ممکن کار می کشند. مزدی که باید ماهانه پرداخت شود تا چهار ، پنج ماه پرداخت نمی کنند تا از آن طرف از سود بانک هم برخوردار شوند. خیلی از مامورین بهداشت را کارخانه هایی که مواد غذایی تولید می کنند، تطمیع کرده و با گرفتن اولین و دومین رشوه، حتی غرور، شخصیت و منش خود را به ننگی آلوده می کند که مجبور به کرنش و خفت در مقابل کسی است که فاقد ارزش اجتماعی و فقط در سایه روابطی به وامی افسانه ای دست یافته که فقط بخشی از آن وام که در بانک گذاشته سودش تمام قسط را پرداخت کرده و هیچ نگرانی از بابت پرداخت هم ندارد. ناگفته نماند که علاوه بر رابطه های فامیلی بدون رشوه این وام ها نیز به سرانجام نمی رسد.

از خودم حرفی نمی زنم اما از چند شاعر خوب خوزستان اطلاع دارم که برای چاپ شعرهای شان برای یکی دو میلیون تومان سرپل چه کنم نشسته و برای این فرهیختگان وام چاپ کتاب محلی از اعراب ندارد!!! به بانکی مراجعه کردم که اتفاقاً مدیرش آشنا بود . برای چاپ کتاب سوال کردم چگونه وامی می توان دست و پا کرد. کتابچه ای از قفسه ای در آورد و برای کارهایی که وام به آنها تعلق می گرفت یکی یکی شروع به خواندن کرد. برای عروسک فروشی مبلغ ... تومان برای مواد غذایی مثل پفک چیپس و هله هوله های مختلف تا سقف .... تومان برای لوازم آرایش و بزک و ماتیک ..... تومان .

خلاصه از موردی که اسمی در میان نبود و وام به آن تعلق نمی گرفت پخش و نشر ادب و فرهنگ و چاپ کتاب بود. زیاد تعجب نکردم. تاز بر فرض مثال که اگر ریالی وام به امثال ماها پرداخت کند دست و پای پند ضامن به علاوه آبرو و حیثیت آنها را به گرو گرفته تا جز عده انگشت شماری که قدرت بالا کشیدن پول آها را دارند مابقی به چهار میخ کشیده شده تا فکر پرداخت نکردن اقساط به مغزشان خطور نکند. پوزش می خواهم که حاشیه رفتم. متاسفانه بحث این یک واژه ی چهار حرفی بود که فرهنگ نویسان برای معنی آن از کلمه خوب و مودبانه « شیرینی » استفاده کنند. دیگر معضلات جامعه که ناشی از رواج داشتن آن کلمه زشت(رشوه) است. از میان رفته و خیال همه راحت می شود!!!

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار