با يك كلاه بيسبال بيربط، يك تيشرت بدننما پر از لغات ناآشنا و يك گوشي لعنتي كه در تمام عكسها در حال ور رفتن با آن است و البته يك ماشين مدل بالا كه كم از فيشهاي حقوقي نامتعارف به قشر ضعيف و زحمتكش دهانكجي نميكرد، سر و كلهاش پيدا شد.
با بيخيالي و بيتفاوتي وصفناپذيري كه از صفات بارز اين نسل سر به هواست!
در اين يادداشت ما نه كاري به مديران «ضدبحراني» داريم كه اگر پشتشان به سرمايه شخصي افرادي متمول گرم نبود حتي نميتوانستند يك قرارداد معمولي هم با يك بازيكن درجه چندم امضا كنند، نه به مربي به ظاهر محكمي كار داريم كه كاريزمايش تحت تأثير احتياطش به شدت در نوسان است و نه به هوادار عجول و پراحساس كه يك روز ميكشد، يك روز ميبخشد!
حرف اصلي ما با اين نسل پوك و بيثبات است كه در كرور كرورِ آنها فقط شايد چند نفر را پيدا كنيم كه مطالعه ميكنند، خوب ميبينند، خوب ميشنوند تا خوب ياد بگيرند! لااقل آنقدر حواس جمع دارند تا به نسل گذشته خود يك نگاهي بيندازند. بدانند جاي «خجالت» كجاست، جاي «عذرخواهي» كجا. بدانند وقتي براي بستن يك قرارداد ميروند براي ساعتي آن گوشي هرجايي را در گوشهاي مخفي كنند و براي جماعت زحمتكش عكاس و رسانه احترام قائل شوند. بدانند به احترام مردمي كه دلشان را خون كردند «كلاه» از سر بردارند و حداقل اداي يك بازيكن متمدن و پيشرفته را درآورند.
بدانند فرهنگ عمومي فوتبال جهان خالكوبي و لباس تنگ و ماشين مدل بالا و سگچرخاني و عكس سلفي و توك زدن به انواع و اقسام پارتي و حاشيه نيست!
آقاي فوتباليست مطرح؛ آقاي پا به توپي كه ناگهان در برهوت فرهنگ، ستاره شدي و نفهميدي يك تماشاچي چند سال بايد بدود تا فقط يك شب «خواب» زندگي رؤيايي و مرفه تو را ببيند، گاهي به جاي گل زدن، گلي به گوشه جمال رفتارت بزن شايد بيدار شوي. نميخواهيم رونالدو و مسي را الگوي خودت كني چرا كه روشن است آنها زير نظر باشگاههايي رشد پيدا ميكنند و تربيت ميشوند كه علاوه بر فوتبال روي ساير نكات زندگي يك بازيكن حرفهاي هم دغدغه و برنامه دارند. از لباس پوشيدن تا غذا خوردن و خوابيدن و تمرين كردن و...
تو اگر ستارههاي درخشان فوتبال خودت را هم «فالو» كني، ميداني و ميتواني خوب ياد بگيري مهدويكيا و دايي چگونه ستاره شدند، حجازي و كريمي و باقري چگونه محبوب شدند، هاشميان و نكونام چگونه ماندگار شدند و ياد ميگيري راه «انسانيت» بدون شك، تأكيد ميكنم بدون شك از فوتبالي كه تو و همنسلان «خواب» تو ميشناسيد، نميگذرد...
برادر؛ راهت را عوض كن، مردمت را ببين و بشناس، اسطورههاي سرزمينت را سر بكش، كتاب بخوان و در احوالات جوانيات تجديدنظر كن تا شايد بتواني ستاره كه نه «انسان» ماندگاري باشي. همين.
* کاریکاتوریست و روزنامه نگار با سابقه ورزشی