ناصر تقوایی چون گوهری به واسطه قلم خوب و کارگردانی های بینظیر و رفتار بی غل و غش جنوبی اش...
شوشان / سامان پارسی: ناصر تقوایی یکی از کارگردانهای صاحب نام کشور 75 ساله شده است و سالها است فیلم نمی سازد.
او در کارنامه خود چندین فیلم ناتمام دارد، «زنگی رومی»، «چای تلخ» و «داستان سرایان» از مهمترین آنها هستند. او در یک گفتوگو خود را شخصی چند شغله خطاب کرد و آن را یک مزیت دانست، زیرا با وجود سختگیریها و تنگنظریهایی که سبب شده در سینما کاری انجام ندهد، می تواند از راه دیگری هم چون آموزش زندگی خود را ادامه دهد.
یکی از نقاط برجسته شخصیت خالق «کاغذ بیخط» علاقه بسیار زیادش به ادبیات است، تقریبا تمام آثار او اقتباسی از آثار نویسندگان معروف ایرانی و غربی بوده، «آرامش در حضور دیگران» را بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی درباره زندگی یک سرهنگ و ارتباط او با افراد خانوادهاش ساخت؛ در این فیلم که محمد علی سپانلو و منوچهر آتشی بازی میکردند، گسست عاطفی میان سرهنگ و افراد خانواده اش، نگاه پدر سالارانه او و در آخر ویرانی این تفکر را با ظرافتی هنرمندانه جلوی دوربین می برد. تقوایی یکی از شاهکارهای طنز ادبیات ایران، رمان «دائی جان ناپلئون» که طنزی دقیق با نگاهی جامعه شناختی، روان شناختی و عمیق به انسان ایرانی دارد و همچنین روایتی دقیق از جامعه ایرانی است را با شخصیتپردازی بی نظیر ایرج پزشک زاد و شیوه روایی بسیار جذابش، جلوی دوربین میبرد. درک بسیار درست تقوایی از شخصیتهای رمان را می توان در انتخاب فوقالعاده بازیگران برای شخصیتهای مختلف سریال مشاهده کرد.
این انتخاب آنقدر دقیق بود که وقتی پزشک زاد روزی سر صحنه فیلمبرداری رفته بود از بازی بسیار خوب نصرتکریمی به گریه افتاد. انتخاب غلامحسین نقشینه که بازیگر تئاتر بود آنقدر در باورپذیری «دائی جان» در ذهن مخاطب بی نقص بود که وقتی رمان دوباره اجازه تجدید چاپ یافت، تصویری از او روی جلد رمان چاپ شد. بازی پرویز فنی زاده در نقش «مش قاسم» آن قدر خوب و طبیعی و دقیق بود که حتی حرکات او تا مدتها مورد تقلید مردم بود، او استادانه میتوانست از بازیگرانش به حقیقیترین شکل ممکن در نقش شخصیتهای فیلم بازی بگیرد.
تقوایی استاد میزانسن بود، اکبر عبدی در خاطرهایی از «ای ایران» بیان می کند:«روزی تصمیمی گرفتیم که تغییراتی در میزانسنهای تقوایی بدهیم تا ببینیم سکانس چطور میشود، در نهایت متوجه شدیم تنها طرح دقیق و عالی از میرانسن همان میزانسنی بود که ناصر تقوایی انتخاب کرده و به هیچ شکلی نمی شد آنقدر دقیق و بینقص سکانس را فیلمبرداری کنیم.» یکی از خصوصیات تقوایی برداشت نماهایی بینقص بدون توجه به هزینهها بود، برای او مهم برداشتی عالی و دقیق بود حتی اگر صد بار تکرار میشد.
به جرات میتوان گفت، «کاغذبیخط» یک کارگاه کارگردانی برای هنرجویان کارگردانی سینما است. در حالی که بیشتر زمان فیلم در یک خانه میگذرد، مخاطب هیچ گاه تصویری تکراری نمی بیند، در واقع انتخاب دقیق میزانسنها توسط تقوایی باعث می شد هیچ باری صحنهایی به چشم مخاطب تکراری نیاید. بی شک او در آمیختن ادبیات و سینما بسیار تلاش کرد و اکثر فیلمهای او اقتباسهایی از ادبیات بود. «ناخدا خورشید» را بر اساس رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی ساخت، او توانست شخصیتهای رمان را بومیسازی کند و روایتی ایرانی از این رمان بسازد.
تقوایی مستند ساز، عکاس و داستان نویس است و در هر سه زمینه فعالیت گسترده و جدی داشته است. «تمرینآخر» تقوایی مستندی است، درباره تعزیه در ایران که در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد. در حالی که تقوایی از جشنوارههای معتبر خارجی و داخلی برای فیلمهایش جایزه های فراوانی دریافت دریافت کرده و در در زمانی که سینما حداقل به عنوان یک معلم به او بیشترین نیاز را دارد تا از وضعیت اسفباری که این روزها گرفتارش است، رهایی یابد، خانه نشین شده است.
او یک بار در گفتوگویی بیان داشت:« امروز دیگر به من نمیگویند کارهایت توقیف می شود، می گذارند فیلمنامه ای بنویسم، وقتی به مرحله تولید رسید آن را توقیف میکنند.» یک زمانی قرار شد به برخی از هنرمندان حواله دریافت خودرو پراید داده شود، ولی تقوایی آن را نپذیرفت و در یک سخنرانی کوتاه و معنادار گفت:« این خودرو در خانه اجارهای من جای نمی گیرد.»
امروز سینمای ایران در غم از دست دادن عباس کیارستمی است که سالها گذشت و قدردانی شایسته ایی از او در کشورش نشد. امروز نیز قلبی در سینمای ایران می تپد که از جنوب گرما زده و غبارگرفته توانست برای سینمای ایران افتخار کسب کند، امروز فرصتی است برای قدردانی از یکی از معلمان سینمای ایران و چقدر خوب است این فرصت را از دست ندهیم تا بعدها به جای آن، در نبودش آه و فغان های عجیب به آسمان نکشیم. هر چند که امروز هم دیگر دیر شده است. چه بزرگداشت بگیریم یا نگیریم، ناصر تقوایی چون گوهری به واسطه قلم خوب و کارگردانی های بینظیر و رفتار بی غل و غش جنوبی اش همیشه بر تارک فرهنگ این کشور می درخشد.