ولیالله شجاع پوریان
بر اساس اصل یکصد و چهل و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ارتش رسالت پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور را بر عهده دارد. حضور حماسی و جانفشانی نیروهای ارتش در هشت سال جنگ تحمیلی و شهادت بیش از 48هزار نفر از دلاورمردان ارتش و شهادت بسیاری از فرماندهان عالیرتبه حاکی از پایبندی این نهاد نظامی به قانون و صیانت از خاک میهن بوده است؛ نقش سازنده و موثر این نهاد و پیوستن همافران ارتش به مردم در به ثمر نشستن انقلاب اسلامی نیز برکسی پوشیده نیست.
اما در روزهای گذشته اظهارنظر غیرمنصفانه و غیرواقعبینانه یکی از چهرههای سیاسی که داعیه تئوریپردازی و دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی را نیز یدک میکشد، باعث توجه تحلیلگران و افکار عمومی به نقش و جایگاه ارتش در کشور شد.یکی از شاخصهای مهم ارتش در کشورهای پیشرفته عدم دخالت نظامیان در امر سیاست و میدان سیاستورزی است؛ این مهم در دوران پیروزی انقلاب و بعد از آن نیز مدنظر امام خمینی(ره) قرار داشت و از اینرو ایشان بر پرهیز نظامیان از ورود به مسائل سیاسی و رقابتهای انتخاباتی تاکید میکرد: «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند.
در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درونگروهی مصون باشند و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بیاشکال به تباهی کشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.» تاکید بر این اصل با پشتوانه دلیل مطالعات علمی، موارد تاریخی و شواهد میدانی فراوان در کشورهای مختلف است و مورد تایید دانشمندان علم سیاست نیز قرار گرفته است.
اما گویی آنچه تئوریسین مدعی را نسبت به عملکرد ارتش در کشور بدبین کرده، اهتمام جدی ارتش بر پایبندی به قانون و پرهیز از ورود به جناحبندیهای سیاسی کشور در سالهای گذشته بوده است. حضور و دخالت ارتش در مصر و ترکیه در همین دوره اخیر آفتهای سیاستورزی نظامیان را به خوبی نمایان میسازد. در این دو کشور با وجود اینکه ارتش در ساختار سیاسی آن کشورها و صیانت از تمامیت ارضی و حتی گاهی پاسداری از آزادیهای سیاسی و دفاع از مردم در بحرانهای سیاسی نقش مثبتی داشته، اما مادامی که نیروهای نظامی خیال تداوم حضور در تصمیمگیری و سهیمشدن در قدرت سیاسی را در سر میپرورانند، آفتهای پدیده دخالت نظامیان در سیاست نیز عیان میشود. بدیهی است در ساختار سیاسی هر کشور به پشتوانه اصل تفکیک قوا، ارکان مختلفی برای پیشبرد اهداف هر نظام سیاسی پیشبینی شده و تخطی هر رکن از آنچه بدان محول شده، میتواند آسیبها و مخاطراتی به دنبال داشته باشد و در درازمدت امنیت مردم را دستخوش بحران قرار دهد.
از اینرو تلاش ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته تاکید بر نهادمندی و پایبندی به قانون و پرهیز از ورود به مسائل سیاسی و جناحبندیهای مرسوم کشور بوده است، موضوعی که گویا به جای تشویق و تقدیر، انتقاد عجیب این به اصطلاح تئوریسین و نظریهپرداز را باعث شده است.ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قویترین ارتشهای منطقه و یکی از بیست ارتش قدرتمند در جهان، رسالتی جز صیانت از خاک میهن و حفظ تمامیت ارضی کشور نداشته و بخش زیادی از امنیت و آرامش این روزهای کشور در شرایط پرآشوب منطقه مدیون فداکاری و آمادگی این نهاد است؛ از اینرو بیان چنین اظهارنظرهایی و نادیده گرفتن تلاشها و خدمات نیروهای ارتشی میتواند باعث تضعیف کارکرد و دلسردی نیروهای ارتش شود، لذا انتظار میرود تئوریسینهایی که آزادی بیان را صرفا به اندیشه و منویات خود محدود میدانند و در هر زمینه و موضوع و مبحثی خود را صاحبنظر میپندارند، با دانش، درایت و تدبیر بیشتری در این امور مهم سخنپراکنی کنند تا خدای ناکرده موجبات دلسردی و یاس نیروهای این نهاد مهم را فراهم نکنند.