دکتر حسن دادخواه
توافقنامه برجام، گر چه در کشورمان، تمام مراحل تصویب و تایید را پشت سر گذاشته است و هر دو سوی آن، تاکنون اقدامات مهمی را برای عمل به مفاد مورد تعهد، هر چند به کندی انجام داده اند ولی در داخل کشور هنوز کسانی اند که موفقیت های آن برای کشورمان را نمی پذیرند و انتظارات خویش را برآورده نمی بینند و آن را ناکام و ناچیز می انگارند و مایلند تا مردم نیز اینگونه درباره برجام داوری کنند.
جالب آنکه این گروه، همان کسانی اند که تا پیش از برجام، تحریم ها را نه تنها بی اثر می دانستند و آن را موجب پیشرفت و تقویت استعداد و توان داخلی کشور تلقی و تبلیغ می کردند ولی امروز و در دولت تدبیر و امید، بر رفع فوری تحریم ها و ملموس نبودن دستاوردهای برجام،پافشاری می کنند.
یادداشت حاضر، در پی تشریح علل و انگیزه های فرهنگی و سیاسی مخالفان دستاوردهای برجام است تا از این رهگذر، خوانندگان به درک نسبتا روشنی از میزان درستی نیات و مفروضات منتقدان برجام برسند و آن را در ترازوی نقد و سنجش خویش قرار دهند.
کند و کاو و گفت و شنود علمی و بی طرفانه در این باره، می تواند به توسعه سیاسی و پیشبرد اهداف بلند مردم سالاری دینی در کشورمان منجر گردد.
در ادامه در قالب بندها و گزاره های زیر به بیان علل و انگیزه های مخالفان مفید بودن برجام می پردازم و در پایان در حد توان علمی و اطلاعات خود، آنها را ارزیابی می کنم:
1_ به نظر می رسد که در باور این گروه، سازش ناپذیری و در تقابل بودن با آمریکا و برخی کشورهای دیگر، به مثابه شناسنامه انقلاب اسلامی است و به توافق رسیدن با آمریکا و دولت های اروپایی حتی در یک مورد، مقدمه ای برای پایمال شدن اصالت و ارزش های انقلاب است و از این رو، موفق دانستن توافقنامه برجام، می تواند ماهیت و هویت انقلاب را از آن سلب کند و لذا باید برجام را شکست خورده و بی دستاورد وانمود کرد تا روحیه استکبار ستیزی در رگ و ریشه و تفکر حامیان انقلاب همچنان پایدار بماند.
2_ موفق دانستن توافقنامه برجام، می تواند گذشته سی و چند ساله انقلاب در حوزه سیاست خارجی و در ستیز بودن با آمریکا را به عنوان راهی نادرست به مردم معرفی کند و موجب گردد تا ملت از این پس، با تسری دادن این نادرستی به دیگر امور، در همراهی با مقامات کشوری تجدید نظر کنند.
3_موفق بودن برجام می تواند مقدمه ای شود برای به توافق رسیدن با آمریکا در دیگر مسایل و چنانچه این راه ادامه یابد، به تدریج موجبات تغییر گفتمان نانوشته انقلاب اسلامی که همان ستیز با قدرت های استکباری است، فراهم می شود. این تغییر گفتمان حتی می تواند در بلند مدت به تغییر ساختار و موازنه قدرت در نظام جمهوری اسلامی بینجامد و در پی آن، نقش افراد و اصناف و رویکردهای کنونی در ساختار نظام جابجا گردد.
4_گر چه پذیرفتن برجام، کاری مشترک از سوی همه ارکان نظام بود ولی دولت تدبیر و امید به عنوان پیگیر کننده آن و شخص رئیس جمهور به عنوان پیشقدم در آن، مورد اقبال مردم قرار گرفت. به نظر می رسد که گروهی صاحب نفوذ در کشور مایل نیستند و نمی پسندند که دولت از افتخارات برجام بهره مند شود و دیگر برنامه های اصلاحی خود را به پیش ببرد. به هر حال نباید به دولت و قوه مجریه اجازه داده شود تا به نفع خود،کام مردم را با برجام شیرین کند.
5_ برخی از افراد دارای نفوذ در کشورمان، پذیرفتن برجام را همگامی و همنوایی با خواست ملت و تسلیم شدن در برابر مردم و احترام گذاری به رای آنان می دانند و از آنجا که نمی خواهند از باورهای نادرست سیاسی خویش دست بردارند، در پی آن هستند تا به مردم بفهمانند این شمایید که در تشخیص اشتباه کرده اید و راه انقلاب و معماری سیاسی نسل اول از مقامات کشوری و لشکری بی اشکال است.
نقد و نظر:
با توجه به اهمیت برجام به عنوان توافقی که حاصل گفت و گو میان جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و کشورهای اروپایی است و می تواند پایه ها و اصول ایدئولوژیک بسیاری از سیاست های نوشته و نانوشته نظام را به چالش بکشاند و در ترازوی نقد و اصلاح قرار دهد، طبیعی است که هضم و جذب آن برای دلدادگان به انقلاب، با دشواری و سختی های روحی و روانی همراه باشد.
از سوی دیگر، ایجاد ارتباط سودمند و دوسویه میان کشورمان با کشورهای پیشرفته به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر، روز به روز بیشتر احساس می گردد. این ضرورت به هر حال، نسل آینده از مدیران نظام و کشور را به تجدید نظر و اصلاح پاره ای از رویکردهای فرهنگی و سیاسی وامی دارد و موجب بازگشت از ادامه حرکت در جاده های گذشته خواهد شد.
آغاز این تحول اجتناب ناپذیر با مقاومت هایی از سوی نسل اول انقلاب و مدیران سنتی کشور روبرو می گردد. این نسل می کوشد تا کوچکترین تغییری در گفتمان و مسیرهای حرکت کشور رخ ندهد حال آنکه برآیند و حاصل این دو رویکرد، قطعا به یافتن راهی سودمند برای کشور می انجامد.