امید زمانی
طی چند روز گذشته، بهطور کاملاً ناگهانی و خودجوش، متنهایی شبهخبری در ارتباط با ناامن بودنِ جادههای خوزستان در شبکههای اجتماعی محدود پخش شده که منبع آن یک شبهسایت خبری استانی است. این نگرانی کاسبکارانه از وضع جادههای استان بهطرز غریبی با عمل جراحی دیسکِ کمر منوچهر رحمانی، مدیر کل راه و شهرسازی استان خوزستان همزمان شده و شک اهل نظر به این همزمانی نامیمون آنجا بیشتر میشود که بدانیم تمامیِ متنهای منتشر شده با پیشنهاد تغییر مدیریت اداره کل راه و شهرسازی استان همراه بودهاند. پیشنهاد تغییر مدیریت، برای دوستان شبهنویسنده آنچنان مهم بوده است که پایان یکی از متنها را در تاریخ 11 مرداد 1395 با کد خبر: 5030دوباره در پایان متنی دیگر به تاریخ 13 مرداد 1395 و با کد خبر: 5036 منتشر یا به اصطلاح «کُپی – پِیست» نمودهاند. اما قبل از نتیجهگیری دربارهی هدفهای فرضی ناشرین این شبهخبرها، خوب است اندکی بیشتر در خودِ این متنها دقیق شویم و ببینیم آیا به لحاظ خبری اصلاً اهمیتی مییابند یا تنها متنهایی ساده و خام در جهت فضاسازی کودکانه برای رسیدن به مقاصدی شخصی هستند. کاری که متاسفانه با رواج شبکههای اجتماعی و سایتهای شبهخبری تبدیل به عادت گروهی سودجو و خارج از گود شده است.
1- یکی از اولین الزامات روزنامهنگاری، داشتن سواد کافی برای نوشتن یک خبر، متن یا گزارش ساده است. شما به مدرسه میروید، درس میخوانید و همان پنج سال اول، ان شاء ا... سواد کافی برای نوشتن سادهترین جملهها را مییابید. طی سالهای تحصیل کمکم به رشتهای علاقهمند میشوید و سعی میکنید در آن راستا حرکت کنید. بعضی مهندس میشوند، بعضی دیگر خلبان و گروهی نیز که علاقهمند به دنیای تیتر و خبر هستند به عرصهی روزنامهنگاری پای میگذارند. برای این گروه اخیر، بسیار مهم است که علاوه بر آن پنج سال ابتدایی و کتابهای ادبیات دورههای راهنمایی و دبیرستان، کتابهای دیگری در زمینهی کاریشان بخوانند تا بتوانند بر میزان تاثیرگذاری نوشتهشان بیفزایند. اتفاقاً همین گروه اخیر بارها بر پایین بودن سرانهی مطالعهی ایرانیها در خبرهایی با تیترهای غمانگیز اشاره نمودهاند و غم ماجرا آنجا بیشتر میشود که بدانیم افرادی پیدا میشوند که خودشان را در دستهی خبرنگار و روزنامهنگار جای میدهند حال آنکه خود از نوشتن یک خط خبر ساده عاجز هستند.
اکنون برمیگردیم به خبرهایی که دوستان شبهنویسندهی ما در این چندروزه منتشر نمودهاند و بهعنوان نمونه یک جمله از خبر مورخ 13 مرداد 1395 با کد خبر: 5172 را با هم میخوانیم: «... و این مهم میتواند با انتصاب مدیرکلی تازهنفس، سختکوش و برنامهمحور به سرانجام خواهد رسید.»!
دریغ که این جملهی خندهدار تنها با حذف کلمهی «میتواند» میتوانست تبدیل به جملهای آبرومندانه شود. کاری که از فرط ذوقزدگی شبهنویسندهی عجول متن، فراموش شده و چنین نتیجهای به بار آورده است.
حالا یک سوال ساده ذهن را به خود مشغول میکند: «کسی که در انجام صحیحِ حرفهی خود تا این اندازه عاجز است، چهطور دربارهی حرفهی دیگران کلاه قضاوت بر سر میگذارد.»
2 – با نگاهی به این سلسله خبرهای جهتدار، متوجه میشویم که نویسندهی تمامی متنها با جملات کلی و بیپایه و اساس همچون «مدیران راه و شهرسازی فعلی قریب به چهار سال حضور در استان نتوانستند تحولی در این زمینه ایجاد کند تا همچنان مرگ پسوند جادههای خورستان باشد» (خود همین جمله هم اشکال املایی دارد!) یا ترکیباتی شاعرانه همچون «کمینگاه مرگ» و «قرارگاه حادثه»، با استفاده از آمار کاملاً محدود و جعلی، سعی در ایجاد فضایی بیمارگونه برعلیه مدیران اداره کل راه و شهرسازی استان خوزستان داشته تا در نهایت نتیجه بگیرد که این بیمار نیاز به شوک دارد و با خوشحالی همچون دکتری حاذق نسخهی «شوک درمانی» را بپیچد و تعجب میکنید اگر بدانید که این «شوک درمانی» از نظر نویسندهی متن، همانا در تغییر مدیریت آن اداره کل نهفته است!
3 – اگر منظور از نوشتن یک متن، نقد باشد نه نق و اگر نویسندهی متن دلسوز باشد نه آتشافروز، در هنگام نوشتن، انصاف را سرلوحهی نوشتهاش قرار میدهد و کدام روزنامهنگار است که نداند قبل از قضاوت، شنیدن صحبتهای هر دو طرف بحث لازم است؟
اما متاسفانه در هیچکدام از متنهای منتشر شده، هیچ نشانی از صحبتهای مدیران یا کارکنان اداره کل راه و شهرسازی استان خوزستان که کارشان مورد قضاوت خودجوش و بیرحمانه قرار گرفته است، نمییابیم و ای بسا که اگر هم قرار بر صحبت بود، معلوم نبود از چه باید دفاع شود؟ صورت انتقادات آنقدر کلی و بیدروپیکر است که طرف موردِ انتقاد اگر طفل شیرخوارهای هم بود، فرقی نداشت! مثلاً در متن منتشر شده به تاریخ 11 مرداد 1395 با کد خبر: 5023 با عنوان دراماتیکِ «جادههای دشتآزادگان؛ دربست تا مرگ!» میخوانیم: « این روزها در هر نقطه از خوزستان از وقوع تصادف خبر داده می شود و با وجود کشته و مجروح شدن بسیاری، مسئول جان باختن و خسارات سنگین برجای مانده مشخص نیست.» خود شما اگر مخاطب این جمله بودید، چه جوابی برای نویسندهاش داشتید؟ اصلاً چه برداشتی از این متن میکردید؟ یعنی چه که مسئول جان باختن و خسارات سنگین برجای مانده مشخص نیست؟ یعنی مثلاً راننده خطاکار از محل حادثه فرار کرده است و حالا متواریست؟ یا راننده فرار نکرده اما خسارات وارده را قبول ندارد؟
اگر نمیدانید، دستکم بپرسید و بدانید که اینجور مسائل بهطور کاملاً مشخص در قانون مملکت روشن شده و طبق قانون، هرجا اداره کل راه و شهرسازی استان خوزستان مقصر شناخته شده باشد، در جهت رفع مشکل، قدم پیش میگذارد. نیازی به نگرانی دوستان نیست.
4 – اداره کل راه و شهرسازی استان خوزستان همچون باقی ادارات استان، دارای برنامههای مدون و مشخص است و طبق برنامه و دستور کار، اشخاص وظایف خود را میدانند و به آن عمل میکنند. در این میان شخص مدیرکل نیز مستثنا نیست. ایشان هم به وظایف خود آگاه هستند و مانند بقیه کارکنان تمام تلاش خود را برای به ثمر رساندن پروژهها متمرکز کردهاند. متاسفانه به دلیل بیماری دیسک کمر برای مداوا، اجباراً چند صباحی را در بستر بیماری گذراندهاند. حالا معلوم نیست که چرا بیماری یک مدیرکل برای دوستان شبهنویسندهی ما، اتفاقی تا این حد عجیب است که به فکر جایگزین افتادهاند.
تفاوت یک نهاد و سازمان دولتی با صدها پرسنل با یک شبه سایت خبری که دو یا سه نفر آنرا میگردانند در این است که در سازمان دولتی وقتی یک نفر به دلایلی ، چند روز را در مرخصی میگذراند، کار اداره مختل نمیشود و معاونین، مدیران و روسای ادارات تابعه براساس وظایف مشخص شدهشان عمل میکنند. واقعاً جای نگرانی نیست دوستان.
5 – خبرنگار و روزنامهنگار حرفهای خوب میداند که نقلقول کردن از صحبتهای مقامات عالی استان اگر بیربط باشد، جای پیگیری قانونی دارد. سوءاستفاده از صحبتهای نمایندهی محترم ولی فقیه در استان، استاندار محترم و نمایندگان شریف مردم استان در مجلس، مصداق بیاخلاقی رسانهای است که متاسفانه بارها و بارها در متن های منتشر شده در شبهسایت مذکور شاهد آن هستیم. از جمله متن منتشر شده در تاریخ 11 مرداد 1395 با کد خبر: 4056.
اکنون لازم است اشارهای کنیم به تلاش بیوقفه و شبانهروزیِ راهداران زحمتکش و بیادعای استان که در گرمای طاقتفرسای جنوب از جانِ خویش مایه میگذارند. به راستی از انصاف و مروت دور است که نتیجهی زحمتشان را فراموش کرده و بهخاطر رسیدن به پست و مقام و میزی بزرگتر، ثمرهی کارشان را نادیده بگیریم.
و دور از انصاف است اگر فراموش کنیم که کسانی هستند که به شغل مقدس خبرنگاری و روزنامهنگاری مشغولند و ساحت قلم را مقدس میشمارند و سعی در راستگویی و انصاف دارند و قلم از روح و جانشان خون میگیرد نه از جیبشان. همهی ما آنها را میشناسیم و به قلمشان احترام میگذاریم و حسابشان را جدا میکنیم که حسابشان جداست و جدا میماند.
در پایان خوب است به دوستان غرضورزمان که با انتشار اخبار نادرست سعی در رسیدن به اهدافشان دارند بگوییم که دستکم از آدمهای باسوادتری استفاده کنند! مگر چقدر خرجش میشود؟
اکثر پروژها در استان به چه کسانی و نزدیکان کدام مدیر و یا به واسطه کدام مدیر ..... واگذار می شود ،کارکنان خدوم راه و شهر سازی هم که زیر کولر حضور دارند
دفاع شما هم بابت حقوقی است که از این سازمان می گیرد البته در مقابل این حقوق دفاع قابل قبولی هم به منصه ظهور نگذاشتند
بهتر است به وضعيت جاده ها برسيد نه جواب اين و اون را بدهيد
شما اگر راست ميگوييد با عملكرد خوب جلوي اين رسانه ها در بياييد
آيا واقعا قبول نداريد وضعيت جاده ها محصول و دست پخت مديريت فعلي است؟
آقاي محترم
آيا فراموش كرده ايد منوچهر خان شما سالها معاون راهداري بوده و در دولت دكتر احمدي نژاد با مدرك فوق ديپلم مدير كل گرديد
در مقطع زمان فعلي البته بعد از سه سال با مدرك فوق ليسانس ظاهر شد(البته خيلي عجيبه چون در كسوت مدير كلي سخته درس خوندن) پس به نتيجه ميرسيم ايشون هميشه در مسند قدرت در بحث راه بوده پس اينكه جاده هاي خطرناك و بي كيفيت خوزستان محصول ايشون بوده خالي از واقعيت نيست
چرا ما بايد از طريق جاده ها متوجه وارد يا خارج شدن به خوزستان شويم
آيا مقصر اصلي اين جاده هاي بي كيفيت غير از مدير كل فعلي است كه قبلا مدير كل بوده و قبل از آن معاون اصلي؟؟؟
هزينه اش چقدر است به قيمت جان هم استاني ها