امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي همواره از مهمترين مسائل فرا روي بشر بوده و خصوصا در سده هاي اخير از مهمترين رويكردهاي نظامهاي سياسي و دولت هاست و البته امروزه توسعه سريع، مستمر و شتابان خيال و آرزويي دست نيافتني نيست بلكه واقعيت و حقيقتي قابل حصول مي باشد.
توسعه مفهوم بسيار پيچيده اي دارد و در كشورهاي درحال توسعه يكي از موضوعات بسيار بحث برانگيز است و از اين رو در نزد تحليگران علم توسعه هر حركت و يا اقدامي در اين مسير نمي تواند توسعه حقيقي و يا توسعه پايدار محسوب شود، همچنين گفته مي شود توسعه و پيشرفتي كه در آن عدالت نباشد عندالزوم توسعه حقيقي به حساب نمي آيد.
در مفهوم وسيع توسعه به بهبود دركيفيت سطح زندگي انسان از همه ابعاد آن يعني چيزي بيش از افزايش درآمد اقتصادي، توسعه گفته مي شود، توسعه حقيقي به معني بهبود استانداردهاي آموزشي، بهداشتي و تغذيه،كاهش فقر، رفاه و امنيت، داشتن محيط زيست بهتر، برابري اقتصادي و اجتماعي بالاتر، برخورداري از امكانات و فرصتها براي همه افراد جامعه ، آزادي بيشتر فردي و زندگي غنيتر فرهنگي مي باشد، به گونه اي كه همه آحاد يك جامعه از منافع و فرصت هاي موجود به شكل عادلانه و برابر برخوردار شده و به تعبير اسلامي مساوات در ميان آنها وجود داشته باشد.
برخي از شاخصه هاي اصلي توسعه و پيشرفت يك جامعه را مي توان افزايش درآمد ناخالص ملي، افزايش درآمد سرانه ،كاهش تورم ، ايجاد اشتغال كامل، بهداشت و درمان مطلوب ، افزايش متوسط عمر افراد جامعه و اميد به زندگي و ....... دانست و معمولا كشورهايي كه قصد توسعه را دارند تلاش مي كنند تا شكل استاندارد اين شاخص ها را به دست آورند.
لازم است اشاره نمائيم توسعه در يك جامعه فقط موضوعي اقتصادي و مالي نيست بلكه عوامل سياسي ، اجتماعي و فرهنگي همراه با عوامل اقتصادي بر فرآيند توسعه در آن جامعه موثر ميباشند، يعني اينطور نيست كه وقتي درآمد عده اي در جامعه بالا رفت، گمان اين باشد كه توسعه در آن جامعه محقق شده ، بلكه لازم است ابعاد مختلف توسعه در نظرگرفته شود تا بتوان در اين باره قضاوت نمود.
كارشناسان و صاحبنظران رشتههاي مختلف علمي نظير اقتصادانان، سياستمداران، جامعه شناسان و مهندسين ديدگاههاي متفاوتي درباره ماهيت توسعه و علل توسعه نيافتگي برخي كشورها و راههاي علاج آن دارند، امروزه بعد از چند دهه تجربه معلوم شده است كه شناخت ماهيت توسعه و عوامل به وجود آورنده آن و چگونگي رفع موانع توسعه موضوعي ساده نبوده و غلبه بر توسعه نيافتگي به روش سريع و شتاب زده و بدون ديدن مسائل مختلف ديگر امري امكان پذير نميباشد.
لازم است به اين نكته مهم توجه شود كه فرآيند توسعه معمولا مترادف با رشد اقتصادي نيست، مثلا ممكن است در كشوري توليد ناخالص ملي و يا درآمد سرانه كه از شاخص هاي اصلي توسعه به شمار مي رود افزايش پيدا نمايد، اما با اين وجود نابرابري در درآمدها بيشتر شده باشد، فقرا فقيرتر شده و ساير اهداف توسعه نيز دچار وضعيت بدتري شده باشند، چنين حالتي به عنوان رشد اقتصادي با توسعه منفي ناميده مي شود كه در آن با وجود اينكه درآمد سرانه افزايش يافته ولي وضعيت اقتصادي توده هاي مردم بدتر شده و در اين حالت عملا پيشرفتي در تغيير عادات و رفتار افراد و نهادها متناسب با آرمانهاي مورد هدف آن جامعه به وجود نمي آيد.
در حقيقت توسعه چيزي نيست كه فقط حكومتها از بالا بخواهند آن را اجرا كنند بلكه توسعه چيزي است كه در درون يك جامعه بايد بجوشد و رشد و نمو كند، توسعه پايدار و هميشگي توسعهاي است كه بتواند نيازهاي نسل حاضر را بدون لطمه زدن به نيازهاي نسل آينده و سازگار با منافع نسلهاي آتي برآورده سازد، استفاده بي رويه از منابع زميني و زيرزميني به جهت توسعه شتابان و بدون ديدن سهم آيندگان از اين منابع، توسعه حقيقي به حساب نمي آيد، مثلا از بين بردن جنگلها و درختان به قصد ساختمان سازي و ساختن ويلا و اجراي طرحهاي توليدي هميشه توسعه محسوب نمي شود.
رشد، توسعه و پيشرفت از خواست هاي اساسي و آرماني كشور ما خصوصا پس از انقلاب اسلامي است، اما به نظر مي رسد اين مفهوم نيز در جامعه ما به شكل حقيقي آن رعايت نمي شود، و معمولا هر دولتي كه تاكنون بر سركار آمده با نگاه و ديده خود آن را مورد لحاظ قرار داده است.
روزي جنگ است و اصلا نمي توان از توسعه سخن گفت، روز ديگر توسعه اقتصادي برجسته شده و گفتمان سازندگي شكل مي گيرد و عدالت فدا مي شود و روزي ديگر توسعه سياسي مطرح و گفتمان اصلاحات فضاي جامعه را پر مي نمايد و اقتصاد مردم به فراموشي سپرده مي شود و امروز نيز بحث اقتصاد همراه با عدالت گفتمان اصلي كشور مي باشد، اما عملا در نتيجه و بازخورد آن مي بينيم كه پيشرفت و توسعه به وجود آمده اما همه آحاد جامعه از مواهب آن به صورت يكنواخت و متعادل برخوردار نشده اند و راز و رمزي در اين امر نهفته است كه بايد به دنبال شناخت آن بود.
امروزه بر طبل توسعه و پيشرفت شتابان در كشور ما زياد كوبيده مي شود و از افزايش سرعت در رشد و پيشرفت و توسعه مي گويند و بيان مي شود كه بايد هرچه سريعتر عقب ماندگي ها را جبران نمود، به همين خاطر همه دنبال اين هستند تا مرتبا طرحهاي بيشتري در جامعه كلنگ زده شود، اينكه به نتيجه برسند خيلي مهم نيست، فقط كاري كنيم كه از قافله عقب نمانيم و همين امر به جاي اينكه از منظر كارشناسي عامل رشد شتابان در توسعه جامعه شود زمينه ساز شتابزدگي در توسعه گرديده است .
خصوصا در طول اين سالها طرحهاي ملي و محلي زيادي در مناطق مختلف كشور استارت زده شده و به مرحله اجرايي درآمده است، اما قبل از اينكه به مرحله بهره برداري مطلوب برسند مرتبا طرحهاي مشابه ديگري آغاز مي شود، در طول اين سالها معمولا به نام پيشرفت در امور، وزارتخانه و سازمانهايي ادغام و وزارتخانه و سازمانهايي تفكيك شده اند، سازمانهايي حذف و يا سازمانهايي جديد به وجود آمده اند، وزارتخانه ها مرتبا كم و زياد شده است، بدون اينكه بازخورد مثبت يا منفي آنها دقيقا مشخص شود.
در اين رابطه طرح هاي زيادي در قالب تصميم گيريهاي كشوري در پايتخت و يا در طي سفرهاي استاني معمولا به صورت كارشناسي، غيركارشناسي و نيمه كارشناسي شده مصوب گرديده، ولي از اجراي كامل آنها خبري نيست، خلاصه اينكه تغيير و تحول و دگرگوني هاي متعددي در بسياري از حوزه هاي اقتصادي ، اجتماعي، آموزشي، فرهنگي و..... براي بهبود وضعيت داده شده است.
هنوز طرحي به مرحله اجرا درنيامده طرحي ديگر به مرحله اجرا در مي آيد، طرح بنگاه هاي زودبازده و پرداخت وام هاي كلان و نامشخص، پرداخت وام هاي خوداشتغالي كه به اشتغال ختم نشد، طرح نيمه كاره هدفمند نمودن يارانه ها ، طرح هاي مسكن مهر، طرح سهام عدالت كه تاكنون جز داشتن برگه اي سودي مادي نداشته، طرح ارزش افزوده كه هزينه مصرف كننده را افزايش داده، طرح پرداخت يك ميليون تومان به نوزادان كه نيمه راه متوقف شده، طرح بيمه خانواده ، طرح برداشتن صفر از پايه پولي كه نيمه راه مانده، طرح هاي اصلاح نظام گمركي ، ماليات، اصلاح امور بانكي ، طرح اصلاح بيمه، طرح هاي تغيير متعدد سالانه در نظام آموزشي، طرح نوسازي بافت هاي فرسوده، طرح جايگزيني خودروهاي فرسوده، طرح هاي متعدد جرايم رانندگي و بسياري از طرح ها و برنامه هاي خرد و كلاني كه مرتبا در جامعه كليد زده مي شود و مردم هم ناچار مي شوند در اين دنيايي كه خودش در حال تغييرات شديد است مرتبا زندگي شان دچار دستخوش تغييرات شود، واقعا آيا ضرورت دارد كه اين همه طرح در طول يك مدت كوتاه به اسم توسعه و پيشرفت آغاز شده و ادامه كار آنها نامعلوم و نامشخص باشد.
اگرچه بسياري از اين طرحها لازم بوده و برخي در اجرا نيز با موفقيت هايي همراه بوده اند اما سرعت اين تغييرات و جابجايي ها آنقدر زياد بوده كه عملا ما را از پرداختن به پيامدها و تعيين و تشخيص بازخوردهاي آن دور نموده است و در برخي موارد شتابزدگي در اجراي اين طرحها بعضا نتيجه منفي را در برداشته است.
اصولا تلقي اشتباهي در همه دولتها وجود داشته و دارد كه هركدام سعي مي كنند طرح هاي كليد زده خود را در زمان تصدي مديريت خودشان به هر شكل شده به بهره برداري برسانند و اين امر موجب تعجيل بيش از اندازه شده و معمولا كيفيت فداي كميت مي گردد.
ما در برخي جاها مطالبات و توقعات مردم را بدون برنامه و بدون داشتن توان و ظرفيتمان بالا برده ايم، لازم است طوري عمل كنيم كه بتوانيم پاسخگوي آنها باشيم، عدم توجه به اين موضوع نگراني هاي جامعه را اضافه نموده ، پس لازم است به اندازه توان و ظرفيتمان طرح ها را اجرايي كنيم، به تعبيري ما امروز به كلنگ زني احتياج نداريم، بلكه نياز داريم تا همه بيل برداريم و كار كنيم.
شايد از يك زاويه دليل اصلي بسياري از تضادهاي اجتماعي و شكاف هاي طبقاتي ، ناهنجاريها، اضطراب ها و بگومگوهاي سياسي و اجتماعي جامعه به جهت نحوه چگونگي اجراي طرح هاي متعدد و بخاطر سرعت بيش از اندازه و غيرمنطقي است كه در باره اين طرح ها داشته و داريم.
به طور مثال فسادها و اختلاس هاي بزرگ و كوچك نتيجه همين سرعت هاي غيراصولي درتوسعه است كه بدون وجود مكانيسم نظارتي مناسب عملا سرمايه ها را تلف نموده و اينگونه فرصتهاي زماني را از دست مي دهيم، البته شرح نكات و مثالهايي از اين قبيل نيازمند نوشتن مقاله اي ديگر است.
آري توسعه شتابان خوب است اما توسعه اي كه همراه با شتابزدگي باشد نه تنها خوب نيست كه بلكه موجب سرگرداني جامعه و از بين رفتن فرصت ها خواهد شد. اخيرا نيز مقام معظم رهبري به اين نكته مهم اشاره نمودند كه: «لازم است شتاب صورت بگيرد»، اما بيان نمودندكه «توصيه به شتابزدگى نميكنيم، شتابنده بودن حركت غير از شتابزدگى است، با حوصله، با دقت، اما بدون تأخير».
براستي آيا فرصت آن فرا نرسيده است كه كمي تامل كنيم تا ببينيم چه كرده ايم، آيا بهتر نيست نقاط مثبت و منفي كارهايمان را مشخص نموده و آسيب شناسي كنيم و فرصتي براي بازنگري در كارهايمان ايجاد نمائيم.
آنچه كه مسلم است توسعه بايد شتابان صورت پذيرد ولي از هرگونه شتاب زدگي در اين زمينه پرهيز شود، معنا و مفهوم توسعه اين نيست كه مرتبا طرح هاي جديدي كليد زده شود ، استمرار اين طرح ها، بازخورد و نتيجه گيري و اثرات آنها مهم است، مردم جامعه اثرات توسعه را بايد به گونه اي مشهود در زندگي خود لمس نموده و ببينند.
قطارتوسعه نيز از مدل حركت تبعيت مي نمايد، اينكه سرعت در توسعه بايد متناسب با همه شرايط مكاني و زماني باشد، در مسيرهاي معمولي مي توان با سرعت بالا حركت كرد، اما لازم است در مسيرها و گردنه ها سرعت را كم نمود تا سلامت به مقصد برسيم.
در پايان اشاره مي گردد، اينگونه گمان نشود كه نگارنده منظورش توقف در توسعه و پيشرفت جامعه است و يا اينكه به خدمات و كارهايي كه براي پيشرفت و توسعه مي شود نقد دارد، بلكه از اين جهت كه فرصتي براي توضيح بيشتر نيست ذكر مي شود كه منظور جلوگيري از شتابزدگي هايي است كه هم اينك در اين حوزه ها وجود دارد.
توسعه فقط در اقتصاد نيست، فرهنگ و سياست و بسياري از حوزه هاي ديگر يك اجتماع نيز همزمان با اقتصاد به صورت موزون بايد توسعه يابند تا نتيجه مطلوب و آرماني به دست آيد و اين امر نيازمند حركت متوازن و منطقي در توسعه است، توسعه اي كه با مشاركت كامل مردم آن جامعه صورت مي پذيرد. مثلا چه لزومي دارد كه يك دولت در يك زمان محدود بخواهد همه طرحها و برنامه هايي را كه در طول سالهاي بعد هم مي شود آنها را به مرجله اجرا درآورد اجرايي نمايد، عجله نمودن در اجراي برخي از طرح هاي كلان بدون درنظرگرفتن زمان مناسب آسيب هايي دارد كه بعضا از منافع آن بيشتر است. به قول شاعر:
رهرو آن نيست كه گهي تند و گهي خسته رود
رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.